روانشناسی کودکان پرخاشگر

رفتار پرخاشگرانه زمانی است که کودک یا جوان نسبت به همسالان، خواهر و برادرها یا بزرگسالان واکنش خصمانه نشان می دهد که می تواند شامل پرخاشگری کلامی و فیزیکی باشد. دلایل زیادی وجود دارد که کودک یا جوان شما ممکن است پرخاشگر باشد. آنها ممکن است احساس اضطراب و ناامنی کنند. در ادامه گروه مشاوره و روانشناسی داناک مشاور توضیحات کاملی در این باره به شما ارائه می دهد. با ما همراه باشید.

خشم و رفتار پرخاشگرانه

ممکن است مشکلاتی در رابطه با همسالان داشته باشند. ممکن است در بیان احساسات یا خواسته هایشان مشکل داشته باشند. یا ممکن است سعی کنند راه خودشان را بروند.کودکان و نوجوانان مبتلا به شرایطی مانند اوتیسم، اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD) در کودکان و مشکلات پردازش حسی نیز ممکن است زمانی که احساس می کنند از کنترل خارج می شوند، رفتار پرخاشگرانه ای ازخود نشان دهند بیش از حد تحریک شوند یا مضطرب باشند.

علت‌های خشونت در کودکان

خشونت و ناسازگاری در کودکان می تواند علت های متفاوتی داشته باشد. بعضی کودکان مشکلات خلقی دارند. کودکانی که دوقطبی هستند، در مراحل شیدایی خود، اغلب پرخاشگر می شوند. آنها کنترل خود را از دست می دهند، تکانشی می شوند. از طرف دیگر، وقتی افسرده می‌شوند، اگرچه پرخاشگری کمتر رایج است، می‌توانند تحریک ‌پذیر شوند و گاهی اوقات این تحریک ‌پذیری و عصبانیت باعث می‌شود بچه‌ها را سرزنش کنند.

بیماری های روان پریشی نیز ممکن است با پرخاشگری ظاهر شوند. برای مثال، کودکان مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب به محرک‌های درونی پاسخ می‌دهند که می‌توانند آزاردهنده شوند. گاهی اوقات بچه‌های مبتلا به اسکیزوفرنی بد‌اعتماد یا مشکوک می‌شوند و بدنبال این بی اعتمادی ممکن است رفتارهای پرخاشگرانه از خود بروز دهند کودکانی که مشکلات شناختی (آنچه که اکنون به آن آسیب فکری می گویند) یا ارتباطی (از جمله اوتیسم) دارند نیز ممکن است پرخاشگرشوند.

این مطلب را نیز بخوانید: 7 اصل اساسی برای داشتن یک رابطه عاطفی پایدار

هنگامی که کودکان مبتلا به این شرایط پرخاشگر می شوند، اغلب این کار را انجام می دهند زیرا در مواجهه با اضطراب یا ناامیدی خود مشکل دارند و نمی توانند احساسات خود را مانند دیگران به زبان بیان کنند. پرخاشگری ممکن است نوعی تکانشگری نیز باشد.در کودکان مبتلا به ADHD، رایج ترین آنها، تکانشگری و تصمیم گیری ضعیف است که می تواند منجر به رفتاری شود که به عنوان پرخاشگرانه تعبیر می شود. این کودکان معمولاً عواقب اعمال خود را در نظر نمی گیرند.در اختلال سلوک، پرخاشگری بخشی از ماتریس بیماری است.

بر خلاف کودکی که عواقب اعمال خود را در نظر نمی گیرد، کودکان مبتلا به CD عمدا بدخواه هستند و درمان و پیش آگهی در آنها کاملاً متفاوت است.زمانی که کودک آسیب لوب فرونتال یا انواع خاصی از صرع دارد. در این موارد ممکن است دلیل قابل درک برای اپیزود تهاجمی وجود نداشته باشد و اپیزود می تواند دارای یک جزء انفجاری باشد.

در نهایت، مواقعی وجود دارد که پرخاشگری در کودکان یا نوجوانان توسط عوامل استرس زا در موقعیت آنها تحریک می شود و نشان دهنده یک بیماری عاطفی زمینه ای نیست. اما درک این نکته مهم است که این نسبتاً نادر است و زمانی که پرخاشگری به طور مکرر شروع به رخ دادن می کند، می تواند نشان دهنده یک مشکل عاطفی در حال ظهور باشد.

روش‌های مداخله در خشونت کودکان

به روشهای زیر می توانید بهترین واکنش را به خشم کودکان نشان دهید:

این مطلب را نیز بخوانید: رویکرد های روانشناسی

  • آرام بمانید

در مواجهه با یک کودک خشمگین، به راحتی می توانید احساس کنید که از کنترل خارج شده اید و متوجه می شوید که سر آنها فریاد می زنید. اما وقتی فریاد می زنید، شانس کمتری برای رسیدن به خواسته خود دارید. در عوض، شما فقط آنها را تهاجمی تر و سرکش تر خواهید کرد.

هر چقدر هم که سخت باشد، اگر بتوانید آرام بمانید و بر احساسات خود مسلط باشید، می توانید الگوی فرزندتان باشید و همین کار را به او بیاموزید.رفتار انفجاری یا مخرب نتیجه مهارت های عقب مانده است نه مثلاً تلاش برای جلب توجه یا محدودیت های آزمایشی. ایده این است که به کودکان مهارت‌هایی را آموزش دهیم که آنها آن مهارت ها را،برای پاسخگویی مؤثرتر به موقعیت‌هایت تحریک کننده ندارند

  • تسلیم نشوید

آنها را تشویق نکنید که با موافقت به آنچه می خواهند برسند و به این رفتار خود ادامه دهند تا بتوانید آن رفتار رامتوقف کنید.

  • رفتار مناسب را تحسین کنید

وقتی آرام شدند، آنها را به خاطرمدیریت خشم خود تحسین کنید. و هنگامی که سعی می کنند احساسات خود را به صورت شفاهی، آرام بیان کنند، یا سعی می کنند در زمینه اختلاف نظر سازش پیدا کنند، آنها را به خاطر این تلاش ها تحسین کنید.

  • حل مسئله

به آنها کمک کنید مهارت های حل مسئله را تمرین کنند. زمانی که کودک شما ناراحت نیست، زمان آن است که به او کمک کنید تا احساسات خود را بیان کند.

  • از محرک ها اجتناب کنید

اکثر بچه‌هایی که به طور مکرر دچار عصبانیت می‌شوند، این کار را در زمان‌های بسیار قابل پیش‌بینی انجام می‌دهند، مانند زمان تکالیف، زمان خواب، یا زمانی که زمان توقف بازی است، چه لگو یا ایکس‌باکس. معمولاً از کودک خواسته می شود کاری را انجام دهد که دوست ندارد، یا از انجام کاری که دوست دارد دست بردارد. هشدارهای زمانی (“ما 10 دقیقه دیگر می رویم”)، تقسیم وظایف به جهات یک مرحله ای (“اول، کفش هایت را بپوش”)، و آماده سازی کودک برای موقعیت ها (“لطفا قبل از اینکه مادربزرگ را ترک کنی از او عذرخواهی کن”.

رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان

برای یک کودک کوچکتر از 4 سال غیرعادی نیست که در هر هفته 9 حالت عصبانیت داشته باشد. دکتر دنیس سوخودولسکی، روانشناس بالینی در مرکز مطالعات کودک ییل می گوید:

پرخاشگری در کودکان

اینها می تواند شامل قسمت هایی از گریه، لگد زدن، پا زدن، ضربه زدن و هل دادن باشد که 5 تا 10 دقیقه طول می کشد. بیشتر کودکان در مهدکودک از این رفتار بیشتر می شوند. برای کودکانی که کج خلقی‌شان با افزایش سن ادامه می‌یابد و تبدیل به چیزی می‌شود که از نظر رشد مناسب نیست، کمک حرفه‌ای ممکن است ضروری باشد. به گفته سوخودولسکی، مسائل خشم شایع ترین دلیل ارجاع کودکان برای درمان سلامت روان است.

این مطلب را نیز بخوانید: مهمترین دلایل روانشناسی دیر حرف زدن در کودک

تصور می شود که ژنتیک و سایر عوامل بیولوژیکی در خشم/پرخاشگری نقش دارند. محیط زیست نیز در این امر نقش دارد. تروما، ناکارآمدی خانواده و برخی سبک‌های فرزندپروری (مانند تنبیه‌های شدید و متناقض) نیز این احتمال را افزایش می‌دهد که کودک خشم و/یا پرخاشگری را نشان دهد که در زندگی روزمره او اختلال ایجاد می‌کند.

اثرات خشونت در روان کودکان

خشونت انفجاری سه فرض اساسی را که به کودکان احساس خوشبختی می بخشد، به چالش می کشد، و گاهی اوقات آنها را در هم می شکند: این که دنیا خیرخواهانه است، معنادار است، و اینکه خود کودک ارزشمند است.غم، خشم، سرزنش خود، ناباوری، افسردگی و اضطراب همگی در کودکانی که خشونت انفجاری را تجربه کرده اند به خوبی ثبت شده است.

این تأثیرات احتمالاً تا بزرگسالی ادامه خواهند داشت . مدتها پس از پایان خشونت نحوه واکنش یک کودک به خشونت انفجاری که ممکن است وارد زندگی آنها شود بستگی به ماهیت انفجار، شرایط درگیری، کیفیت مراقبت های اجتماعی و بهداشت، اثرات مستقیم و غیرمستقیم انفجارخشم بر کودک یا مراقبین آنها، در مورد ثبات خانواده و درآمد، سن آنها، و وضعیت سلامت روحی و جسمی آنها قبل از انفجار دارد.این که چگونه چنین خشونتی به طور قابل پیش بینی بر کودک به طرق بی شمار تأثیر می گذارد، همیشه روشن نیست. اجماع در مورد عواقب درگیری و خشونت انفجاری بر سلامت روانی کودکان هنوز حل نشده است.

اختلالات سلامت روان، PTSD و سایر اختلالات روانشناختی که کودکان به دنبال تعارض با آنها تشخیص داده می شوند، گسترده و متنوع هستند و از اختلال استرس پس از ضربه (PTSD)، استرس حاد، شب ادراری، از دست دادن اشتها وتا کناره گیری ازاجتماعی می تواند متغیر باشد.

روش‌های مدیریت خشونت کودکان

توانایی تشخیص زودهنگام علائم خشم می تواند به فرزند شما کمک کند تا تصمیمات مثبت تری در مورد نحوه مدیریت آن بگیرد.

این مطلب را نیز بخوانید: 7 روانشناس خوب در تهران

در مورد احساسات کودک خود در هنگام عصبانیت صحبت کنید. به عنوان مثال، آنها ممکن است متوجه شوند که:

  • قلب آنها تندتر می زند
  • عضلات آنها منقبض می شود
  • دندان هایشان را به هم فشار می دهند
  • مشت می کنند
  • شکمشان می پیچد

برای مدیریت خشم از کودک بخواهید تا 10 بشمارد،از موقعیت دور شود،آهسته و عمیق نفس بکشد،برای کاهش تنش، مشت های آنها را گره کرده و باز کنید.با یک فرد قابل اعتماد صحبت کنید و برای آرامش به یک مکان خصوصی بروید.

تشخیص و شناسایی خشونت در کودکان

  • عصبانیت های دوران کودکی آنها فراتر از سن مورد انتظار است
  • زمانی که نمی توانند برنده شود یا مشکلی را حل کنند، نامید می شوند
  • معلمان آنها گزارش می دهند که آنها خارج از کنترل هستند
  • دوستان آنها نمی خواهند با آنها بازی کنند
  • آنها دیگران را به خاطر مشکلاتشان سرزنش می کنند
  • رفتار آنها برای خود یا دیگران خطرناک است
  • هنگام عصبانیت از زبان کینه توزانه یا ناپسند استفاده می کنند

همراه با واکنش های فیزیکی، کودک شما ممکن است سعی کند از زبان آزاردهنده استفاده کند تا واکنشی از شما دریافت کند یا خشم خود را منتقل کند. آنها فریاد می زنند، از هر فحشی که می دانند یا فکر می کنند استفاده می کنند و چیزهایی می گویند که عمداً به شما صدمه بزنند.آنها به دنبال دلایلی برای ناراحت شدن هستند در حالی که مسائل جزئی ممکن است باعث ایجاد مشکل شود، فرزند شما ممکن است فعالانه به دنبال دلایلی برای عصبانی شدن باشد.

این مطلب را نیز بخوانید: نقش طرحواره های کودکی در روابط عاطفی

این به این دلیل است که آنها انرژی و احساسات بیش از حدی دارند که باید آزاد کنند حتی اگر آنها را به روشی سالم ابراز نکنند.وقتی از فرزندتان می‌خواهید که اسباب‌بازی‌هایش را بردارد یا برای مدرسه آماده شود، چگونه پاسخ می‌دهد؟ این طبیعی نیست که مجبور باشید دائماً به فرزندتان دستور دهید، التماس کنید یا حتی او را به نظم و انضباط تهدید کنید تا او را مجبور به انجام کارهای ساده کنید.

اصلاح رفتار کودک پرخاشگر

توجه داشته باشید که آیا فرزندتان از اینکه ازاو خواسته می‌شود کار ساده‌ای انجام دهد عصبانی می‌شود.آیارفتار آنها زندگی خانوادگی شما را مختل می کند؟ آیا زندگی شما به دلیل مسائل خشم فرزندتان در حال تغییر است و آسیب های عاطفی و اجتماعی بر زندگی شما وارد می کند؟آیا آنها زمان و انرژی زیادی از شما می گیرند تا آرام شوند؟آیا انهااحساس می کنند نمی توانند خشم خود را کنترل کنند؟

راهکارهای روانشناسی برای کنترل خشونت در کودکان

راهکارهای زیر برای کنترل خشم در کودکان توصیه می شوند:

  • انضباط شخصی

کودکان گاهی اوقات مجبورند کارهایی را انجام دهند که از آنها لذت نمی برند: انجام تکالیف، خاموش کردن تلویزیون یا رفتن به رختخواب در شب. شکاف بین کاری که می خواهند انجام دهند و کاری که باید انجام دهند می تواند منبع خشم باشد. انضباط شخصی یک مهارت ضروری برای یادگیری کودکان است و به آنها کمک می کند تا جنبه واکنشی و عاطفی خود را مدیریت کنند.

  • نقش آفرینی

ایفای نقش می تواند راهی ارزشمند برای کودکان و بزرگسالان باشد تا محرک های خاص خشم را کشف کنند، مانند اینکه به آنها گفته شود از انجام کاری دست بکشند یا فعالیتی را انجام دهند که علیرغم اینکه برای آنها خوب است، ولی در برنامه زندگی آنها نقشی ندارد. به عنوان مثال، می توانید نقش بازی کنید نقشی که از کودک خواسته می شود اتاقش را تمیز کند، اما جنبه عاطفی کار را در نظر می گیرد و شروع به بازی می کند.چنین خود انضباطی می تواند رویکرد ارزشمندی برای جلوگیری از شروع رفتار خشمگین باشد.

تأثیرات محیطی بر خشونت کودکان

شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد محیط زندگی می‌تواند بر تمایل به خشم در کودکان مدرسه‌ای تأثیر بگذارد. مطالعه ای که در لاگوس، نیجریه انجام شد، ارتباط مثبتی بین روابط خانوادگی و خشم در دانش آموزان دبیرستانی پیدا کرد.مطالعه دیگری در اکوادور نشان داد که رابطه معکوس معناداری بین جو اجتماعی خانواده و پرخاشگری در کودکان کلاس سوم وجود دارد.

این مطلب را نیز بخوانید: خشم و پرخاشگری

علاوه بر این، یک مطالعه در مورد مداخلات مدیریت خشم نشان داد که آموزش به دانش‌آموزان برای کنترل رفتارهای پرخاشگرانه خود می‌تواند به محیط مدرسه آرام‌تری منجر شود. این یافته ها حاکی از آن است که روابط خانوادگی و جو اجتماعی در شکل گیری استعداد خشم در کودکان مدرسه ای نقش دارد محیط زندگی می تواند بر تمایل به خشم تأثیر داشته باشد.آسیب‌های همسایگی و خشم درونی می‌توانند برای افزایش حساسیت به پیامدهای شناختی نامطلوب مانند زوال شناختی تسریع شده در تعامل باشند.

در سالهای پیش دبستانی، استعداد خشم مزاجی کودک با بازده خواب کمتر و مدت خواب شبانه کوتاهتر همراه بود.محیط زندگی عجیب و غریب مناطق سردسیر که با امواج سرد مکرر، آلودگی شدید هوا و رژیم غذایی پر کالری مشخص می شود، می تواند بر ایجاد اختلالات رشدی DDs تأثیر بگذارد.

روش‌های ارتقای رفتارهای مثبت در کودکان مستعد خشونت

خشم یک احساس طبیعی و سالم است. اما بسیاری از کودکان برای درک تفاوت بین احساسات عصبانی و رفتار پرخاشگرانه تلاش می کنند. وقتی بچه‌ها نمی‌دانند چگونه با احساسات خود کنار بیایند، ناامیدی و عصبانیت می‌تواند به سرعت به سرپیچی، بی‌احترامی، پرخاشگری و عصبانیت تبدیل شود. به کودکان بیاموزید که به احساسات خود برچسب بزنند، تا بتوانند احساسات خشم، ناامیدی را به زبان بیان کنند.

سعی کنید بگویید: “اشکال ندارد احساس عصبانیت کنید، اما ضربه زدن به دیگران اشکال دارد.” به آنها کمک کنید وقتی احساس عصبانیت می کنند متوجه شوند که عصبانی هستند وکنترل اعمال خود را در مواقع عصبانیت به دست بگیرند. گاهی اوقات، رفتار پرخاشگرانه از انواع احساسات ناراحت کننده مانند غم و اندوه یا خجالت ناشی می شود. بنابراین، به فرزندان خود کمک کنید تا بفهمند چرا احساس عصبانیت می کنند. شاید از لغو شدن یک بازی ناراحت می شوند، اما با عصبانیت پاسخ می دهند زیرا این نوع پاسخ آسان تر است.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره کودک

تقویت رفتارهای مثبت در کودکان خشن به والدین و مربیان کمک می کند تا این کودکان رفتارهای خشونت آمیز خود را بهبود بخشند. به کودک خود اطمینان خاطر دهید که در هر شرایطی در کنار او خواهید بود و همیشه از او حمایت خواهید کرد.سعی کنید با کودک خود دوستانه رفتار کنید تا اعتماد او نسبت به شما افزایش یابد.به کودک خود بگویید که همیشه باعث افتخار شما بوده است و اگر در کاری موفق نشود به از دست دادن توجه شما منجر نخواهد شد.کودک با این رفتار انگیه لازم برای انجام کارهای بعدی را در خود ایجاد خواهد کرد.

در صورت عصبانیت کودکتان سعی کنید که شما آرام بمانید محیط را ترک کنید و به او بگویید تنها در صورتی به حرفهایش گوش خواهید کرد که دست ازاینگونه رفتارهایش بردارد.از کودک خود درخواست کنید که صادق باشد و بخاطر ترس از سرزنش دروغ نگوید از او درخواست کنید که شجاعت خود را گاهی هم در راستگویی نشان دهد و اطمینان داشته باشد که از طرف شما سرزنش نخواهد شد.

به کودک بیاموزید که وقتی موضوعی باعث خشم او می شود، تلاش کند تا راه حلی برای مدیریت و حل آن موضوع پیدا کند.به کودک خود فرصتی دوباره بدهید تا خطاهای خود را اصلاح کند.در صورتی که کودک کار اشتباهی را انجام داد بجای پرخاشگری به او گوشزد کنیم که دفعاتی بوده که این کار را درست انجام داده است. به کودک اطمینان خاطر بدهید که هر جا نیاز به کمک داشت در کنارش خواهید بود. و به او بگویید که تو می توانی!تا کودک با انرژی و انگیزه بیشتری کار را انجام دهد.

به او بگویید که همه انسانها ممکن است گاهی رفتارهای اشتباهی را به صورت ناخواسته انجام دهند. برای کودکان خودفضایی ارام و مناسب بوجود آورید تا باعث کاهش استرس و عصبانیت در آنها گردد. استفاده از سیستم پاداش در تقویت رفتارهای کودکان خشن مناسب است به عنوان مثال هر بار که یک کودک خشن یک رفتار دوستانه انجام می دهد می توانید به او یک پاداش بدهید. هنگامی که کودک عصبانی یک رفتار مناسب از خود نشان می دهد آن را تحسین و تشویق کنید که باعث افزایش اعتماد به نفس و احساس قدرت در کودک می شود.

 

منابع:

https://www.google.com/search?q=%D9%85%D8%AA%D8%B1%D8%AD%D9%85+%DA%AF%D9%88%DA%AF%D9%84&rlz=1C1GCEA_enIR1100IR1100&oq=&aqs=chrome.1.69i59i450l8.2275120j0

https://typeset.io/questions/is-there-any-effect-of-living-environment-on-anger-proneness-gvwjfux4i5

https://childmind.org/article/aggression-in-children-causes/

https://childmind.org/article/angry-kids-dealing-with-explosive-behavior/

https://www.yalemedicine.org/conditions/anger-issues-in-children-and-teens#:~:text=For%20children%2C%20anger%2

https://www.yalemedicine.org/conditions/anger-issues-in-children-and-teens#:~:text=For%20children%2C%20anger%2

بهترین مرکز مشاوره در غرب تهران

مرکز مشاوره روانشناسی مکانی است که افراد به آنجا مراجعه می کنند تا با درمانگران و روانشناسان راجع به موضوعاتی که با آنان درگیر هستند صحبت کنند و با کمک روانشناسان راهکارهایی برای حل مشکلات خود پیدا کنند. در ادامه با مجموعه مشاوره و روانشناسی داناک مشاور همراه باشید.

مراکز مشاوره به مراجعان کمک می کنند تا با موضوعاتی که آنها را درگیر کرده آشنا شوند و با روشهای نادرست رفتاری خود آشنا شوند و در صدد تغییر انها برآیند. بهترین مراکز مشاوره بهتراست دارای این خصوصیات باشند:

این مطلب را نیز بخوانید: رویکرد های روانشناسی

  • تخصص و تجربه

روانشناسان لازم است که تخصص و تجربه کافی را هم در زمینه روانشناسی داشته باشند و همین طورلازم است که روانشناسان تحصیلات کافی در زمینه درمانگری را داشته باشند تا بتوانند با راه حل های مختلف و متناسب به درمانجویان جهت رفع مشکلاتشان کمک کنند.

  • احترام و حفظ حریم شخصی

بهترین مرکز مشاوره لازم است حریم خصوصی افراد را حفظ کرده و راز دار بوده و اطلاعات خصوصی افراد را به افراد دیگر منتقل نکند.

  • فضای آرام و دلنشین

فضای مشاوره باید کاملا آرام و عاری از هرگونه تجملات و اشیا اضافی باشد و به دور از هرگونه سوگیری اعتقادی ، اقتصادی یا اجتماعی باشدو

  • دسترسی آسان

بهترین و مناسب ترین مرکز مشاوره برای مراجع کنندگان مرکز مشاوره ای است که دسترسی به آن آسان باشد تا مراجعین به سادگی بتوانند از وجود آن بهره ببرند.

  • همکاری با مراکز دولتی

همکاری با مراکز دولتی مثل بهزیستی و دیگر نهادها از مزایای یک مرکز مشاوره خوب است.

ویژگیهای بهترین روانشناس

یک روانشناس متخصص باید ویژگیهایی از جمله ویژگیهای زیر را داشته بلشد:

این مطلب را نیز بخوانید: اهمیّت موضوع رازداری در جلسات مشاوره

تجربه و تحصیلات

بهترین روانشناسان باید داری تحصیلات لازم و تجربه های کافی در زمینه های روانشناسی باشند که می تواند شامل داشتن مدرک دکترای روانشناسی یا حداقل داشتن مدرک کارشناسی ارشد در این زمینه باشد.

قابل اعتماد بودن

روانشناسان خوب باید صادق و قابل اعتماد باشند به طوری که مراجعان بتوانند با اعتماد کامل اطلاعات شخصی خود را به او بسپارند و اعتماد داشته باشند که اطلاعات شخصی آنان در جای دیگری بیان نخواهد شد.

همدلی و همراهی

بهترین روانشناسان با مراجعان خود همدل و همراه هستند یعنی مسائل و مشکلات مراجعان خود را درک کنند واز دید آنان به مشکلات نگاه کنند و هیچ نوع قضاوتی در مورد مراجعان خود نداشته باشند.

مهارت های ارتباطی

روانشناسان خوب لازم است مهارتهای ارتباطی بسیار عالی با مراجعان خود داشته باشند تا با قدرت نفوذ در کلام خود بتوانند گفتگویی سازنده با درمانجویان خود داشته باشند.

تخصص در زمینه ای خاص

یک روانشناس خوب لازم است تخصصی نیز در زمینه ای خاص از روانشناسی داشته باشد به عنوان مثال متخصص وسواس یا مسائل خانوادگی باشد.

این مطلب را نیز بخوانید: 7 روانشناس خوب در تهران

حفظ حقوق مراجع

بهترین روانشناسان حقوق مراجعان را در نظر گرفته و از نظرهزینه، رویکرد درمانی، روند درمان و نوع تخصص خود به مراجع اطلاعات لازم را در اختیار مراجعان قرار می دهند.

بهترین مرکز نوروفیدبک درغرب تهران

نوروفیدک بک یک روش درمانی غیر دارویی است که با استفاده از تکنولوژی های مختلف مثل الکتروانسفالوگرافی(EEG) به مراجعان کمک می کند تا از لحاظ شناختی ،عاطفی،روحی بهبود پیدا کنند تا راحتر به فعالیت های روزمره خود بپردازند.مشخصات زیر به بهتر بودن مرکز نورو فیدبک کمک می کند. متخصصین شاغل در مرکز نورو فید بک لازم است تخصص و تجربه کافی را در زمینه درمان با نوروفیدبک داشته باشدو تحت نظر پزشکان و متخصصان مغز و اعصاب اداره شود.

وجود تجهیزات پیشرفته وجدید در مرکز نوروفیدبک برای انجام جلسات نوروفید بک بسیار مفید خواهد بود.پلن درمانی برای هرمراجعه کننده و تعیین برنامه درمانی برای هر جلسه درمان بسیار کارساز و مفید است.ایجاد محیطی امن همراه با صمیمیت و پذیرش درمانجویان از دیگر مشخصات یک مرکز نورو فیدبک استادارد است..دسترسی آسان و مناسب بودن مکان برای مراجعین باعث حضور آسان و به موقع انان در مرکز خواهد بود.

مشاور کودک غرب تهران

مشاوره کودک از کودکان پشتیبانی می کند و به آنها کمک می کند تا با مشکلات، اضطرابها و استرسهای و مسائل روزمره خود بهتر برخورد کنند این نوع مشاوره ها معمولا توسط مشاوران مخصوص کودکان یا مشاوران خانواده انجام می شود و هدف این نوع مشاوره ارتقاء سلامت روان و بهبود مسائل عاطفی و روانی در کودکان است. لازم است یک روانشناس کودک خوب این خصوصیات را داشته باشد:

این مطلب را نیز بخوانید: خشم و پرخاشگری

تاب آوری

روانشناسان کودک باید انعطاف پذیر باشند و بتوانند خود را با رفتارهای گاهی اوقات نامنظم وفق دهند. آنها همچنین باید بتوانند در صورت لزوم به سمت برنامه های درمانی جدید حرکت کنند.

ارتباط

مهارت های ارتباطی غیرکلامی هنگام کار با کودک اهمیت بیشتری پیدا می کند. برخلاف بزرگسالان، آنها بلوغ رشدی لازم برای انتقال اطلاعات عاطفی را در یک جلسه به همان روشی که مراجعان بزرگسال انجام می دهند، ندارند. درک ابزار ارتباطی و سازگاری آنها برای تجزیه و تحلیل رفتار آنها و ایجاد بهترین برنامه درمانی برای آنها کلیدی است.

بازیگوشی

بیشتر از سرگرم کردن کودک، بازیگوشی در بزرگسالان الگویی برای برقراری ارتباط است. به گفته محققان، برخی از بزرگسالان به احتمال زیاد حس بازی خود را تا بزرگسالی حفظ می کنند، و این روانشناسان کودک بدون شک در تلاش برای کار با کودکان دارای مزیت هستند. برخی می گویند بازی، زبان کودکان است.

دلسوزی

روانشناسان کودک باید همیشه شنوندگان همدل و فعال باشند. این ابزاری برای ایجاد اعتماد با کودک است که پایه و اساس همه چیزهایی است که در روابط کاری به دنبال خواهد داشت.

مشاور کودک در تهران

بهترین روانشناس نوجوان در غرب تهران

کاردرروانشناسی نوجوان به معنای در نظر گرفتن نیازهای خاص فردی نوجوان است که مغزش از مرحله کودکی گذشته است اما به طور کامل به بزرگسالی نرسیده است. نوجوانان در دوره گذر از دوران کودکی به بزرگسالی در دوران هیجان انگیزی زندگی می کنند. محدوده سنی نوجوانان می تواند پر از اکتشافات هیجان انگیز باشد زیرا آنها ویژگی ها و مهارت های شخصیتی منحصر به فرد خود را توسعه می دهند.

این مطلب را نیز بخوانید: اختلالات سوماتیک سمپتوم

از سوی دیگر، سفر از اوایل نوجوانی تا جوانی با چالش هایی همراه است. از آنجایی که مغز نوجوانان اساساً با مغز کودکان کوچکتر یا بزرگسالان متفاوت است، درک روانشناسی منحصر به فرد آنها در هر محدوده سنی نوجوانی می تواند به شما در تقویت رابطه و حمایت بهتر از آنها در حین رشد کمک کند.

تقریباً تا سن 12 سالگی، افراد توانایی خود را برای غلبه بر چالش ها و یادگیری مهارت های جدید توسعه می دهند سردرگمی هویت در مقابل نقش تقریباً بین سنین 12 تا 18 سالگی رخ می دهد. این مرحله شامل رشد هویت قابل توجه و درک احساس خود از جمله هویت جنسیتی، گرایش جنسی، گرایش های سیاسی و باورهای مذهبی است.

در طول این مرحله، بسیاری از نوجوانان شروع به زیر سوال بردن آنچه توسط والدینشان به آنها یاد داده شده است، می کنند که منجر به چالش هایی در روابط والدین و فرزندان می شود، زیرا نوجوانان به دنبال خودمختاری هستند.صمیمیت در مقابل انزوای نوجوانان که در افراد این مرحله از حدود 18 سالگی شروع می‌شوند و تا بزرگسالی ادامه می‌یابند تا از احساس انزوا اجتناب کنند.

بهترین مشاورخانواده در غرب تهران

مشاوره خانواده یا خانواده درمانی با هدف رسیدگی به مسائل روانشناختی، رفتاری و عاطفی انجام می شود که باعث مشکلات خانوادگی می شود. اعضای خانواده برای ایجاد و حفظ یک رابطه سالم با یک درمانگر یا مشاور همکاری خواهند کرد.

مزایای مشاوره از خانواده ای به خانواده دیگر متفاوت است، اما می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • ایجاد مرزهای سالم
  • بهبود ارتباطات
  • تعریف نقش افراد در خانواده
  • بهبود پویایی و روابط خانوادگی
  • ارائه قدرت و ابزارهای مقابله ای برای اعضای خانواده
  • پرداختن به تعاملات ناکارآمد
  • بهبود توانایی حل مسئله در خانواده

برای تبدیل شدن به یک روانشناس خوب خانواده چه چیزی لازم است؟

این مطلب را نیز بخوانید: آشنایی با 16 تیپ شخصیتی چهارمزاج

نگرش/خوش بینی مثبت

روانشناسان خانواده این پتانسیل را دارند که از گذراندن بیشتر وقت خود در کنار افرادی که در وضعیت عاطفی منفی هستند، فرسوده شوند. مهم است که بتوانید مثبت بمانید.

همدلی

یکی از مهارت‌هایی که یک روانشناس خانواده باید داشته باشد این است که بتواند مراجع را بفهمد.

علاقه یادگیری

یک روانشناس خوب در مورد آخرین شیوه های درمانی آگاه خواهد بود تا به بهترین نحو به مراجعان خود کمک کند. تمایل به یادگیری از سایر همکاران نیز می‌تواند مهارت خوبی باشد.

گوش دادن فعال

شنیدن چیزی که مراجع می گوید و نمی گوید برای شناخت راه های کمک به فرد مهم است.مراجع باید همیشه احساس کند که به او گوش داده و شنیده می شود.

تعیین مرزها

در تمام محیط های درمانی، باید مرزهایی بین مراجعه کننده و درمانگر تعیین شود تا اطمینان حاصل شود که همه تعاملات اخلاقی هستند. صادق بودن و صریح بودن با مراجع در صورتی که از مرزها عبور کند نیاز به ارتباط شفاف دارد.

بهترین مشاور ازدواج غرب تهران

مشاوران ازدواج با زوج‌های متاهل و متعهد کار می‌کنند تا به آنها کمک کنند تا نحوه برقراری ارتباط بهتر، مقابله با تعارضات بین فردی، و رسیدگی و مدیریت آسیب‌های جدی مانند خیانت، بیماری یا مرگ یکی از عزیزان را بیاموزند. مشاوران ازدواج همچنین می توانند به زوج ها کمک کنند تا مسائل روزمره مانند پول، فرزندپروری، صمیمیت، کارهای خانه و روابط با سایر اعضای خانواده را حل کنند.

زوج‌ها معمولاً با هم در مشاوره ازدواج شرکت می‌کنند، اما مشاوران می‌توانند در صورت نیاز هر بار یک نفر را ملاقات کنند. برخی از مشاوران ازدواج می توانند تشخیص و درمان سلامت روان را برای مراجعان خود ارائه دهند. مشاوره ازدواج که زوج درمانی نیز نامیده می شود، به زوجین متاهل یا غیر متاهل کمک می کند تا تعارضات را درک کرده و حل و فصل کنند و روابط خود را بهبود بخشند.

مشاوره ازدواج به زوج ها ابزاری برای برقراری ارتباط بهتر، مذاکره در مورد اختلافات، حل مشکلات و حتی مجادله به روشی سالم تر می دهد.مشاوره ازدواج عموماً توسط درمانگران دارای مجوز معروف به درمانگران ازدواج و خانواده ارائه می شود. این درمانگران خدمات بهداشت روانی مشابه سایر درمانگران را ارائه می دهند، اما با یک تمرکز خاص روی رابطه زوجی دارند.

مشاوره ازدواج اغلب کوتاه مدت است. ممکن است شما فقط به چند جلسه برای کمک به عبور از بحران نیاز داشته باشید. یا ممکن است برای چندین ماه به مشاوره ازدواج نیاز داشته باشید، به خصوص اگر رابطه شما بسیار بدتراز قبل شده است. مانند روان درمانی فردی، معمولا هفته ای یک بار به مشاور ازدواج مراجعه می کنید. مزایای مشاوره از خانواده ای به خانواده دیگر متفاوت است، اما می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • ایجاد مرزهای سالم
  • بهبود ارتباطات
  • تعریف نقش کسی در خانواده
  • بهبود پویایی و روابط خانوادگی
  • ارائه قدرت و ابزارهای مقابله ای برای اعضای خانواده
  • پرداختن به تعاملات ناکارآمد
  • بهبود توانایی حل مسئله در خانواده

بهترین مشاور فردی درغرب تهران

درمان فردی همچنین به عنوان مشاوره فردی، روان درمانی فردی یا گفتار درمانی نیز شناخته می شود فرآیندی است که در آن مراجع به صورت انفرادی با یک درمانگر آموزش دیده ملاقات می کنند تا بر نگرانی های مربوط به سلامت روان تمرکز کنند. این نگرانی ها به طور کلی شامل مسائل فوری و مسائل آینده نزدیک می شود.

مشاور فردی

مشاوره فردی به مراجعان اجازه می دهد تا احساسات، رفتارها، عواطف و باورهای خود را در محیطی امن، مراقبتی و محرمانه کشف کنند. از آنجایی که پیوندی بین مراجع و درمانگر شکل می‌گیرد، اعتماد و ارتباط ایجاد شده، محیطی را ایجاد می‌کند که خودآزمایی ایمن و رشد شخصی را در مراجع تقویت می‌کند. با گفتگو در مورد مسائل چالش برانگیز، درمانجو و درمانگر می توانند رویدادهای مهم گذشته را بررسی کنند، زمینه هایی از زندگی مراجع را که ممکن است بهبود یابند شناسایی کنند، اهدافی را تعیین کنند و در جهت تغییر تلاش کنند.

مهارت ها و صلاحیت ها

برای تبدیل شدن به یک متخصص روانشناسی خوب، به طور کلی نیاز به مدرک فوق لیسانس در روانشناسی یا یک رشته مرتبط و تجربه کاری مرتبط یا آموزش در زمینه مشاوره یا روانشناسی کاربردی دارید. بسته به سطح تخصص ، ممکن است به مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا در روانشناسی یا زیر شاخه خاصی مانند روانشناسی سازمانی، بالینی، آموزشی یا اجتماعی نیز نیاز داشته باشید. علاوه بر این، بسته به مقررات و استانداردهای کشور یا منطقه خود، ممکن است نیاز به دریافت مجوز یا گواهی از یک سازمان یا انجمن حرفه ای داشته باشید.

هدف از مشاوره

هدف از روان درمانی صحبت در مورد مسائل مربوط به سلامت روان و کمک به درمانجویان، تغییر الگوها یا رفتارهای منفی افکار و ایجاد رفتارها و فرآیندهای فکری سالم تر است. اهداف درمانی عموماً مراجع محور هستند. مشاوره فردی طیف گسترده ای از مسائل را در بر می گیرد

  • مسائل خشم
  • افسردگی
  • چالش های رابطه ای
  • مشاوره شغلی
  • حوادث تروماتیک
  • الگوهای رفتاری
  • سوء مصرف مواد
  • مسائل مدرسه

با توجه به طیف گسترده ای از مسائل تحت پوشش، درمان فردی را می توان به بهترین وجه به عنوان ارائه کمک به افراد با نگرانی ها یا مسائل توصیف کرد.

منابع:

https://www.medicalnewstoday.com/articles/family-counseling#how-can-it-help

https://www.healthyplace.com/relationships/therapy/what-is-marriage-counseling-

https://www.betterhelp.com/advice/adolescence/adolescent-psychology

چهارده ویژگی بهترین دکتر مشاوره قبل از ازدواج

ازدواج یک رویداد مهم زندگی است. ازدواج جنبه های زیادی دارد که بسیاری از افراد تا زمانی که آن را تجربه نکنند، از آن آگاه نیستند. زن و مرد هر دو نیازهای جسمی، عاطفی و جنسی متفاوتی دارند. حتی طرز فکر و درک آنها معمولاً با یکدیگر متفاوت است. مشاوره قبل از ازدواج، درمانی است که به آمادگی ذهنی زوجین برای ازدواج کمک می کند. مشاوره به شما کمک می کند تا مطمئن شوید که شما و همسرتان می توانید یک رابطه قوی و سالم در طول زندگی خود داشته باشید. مشاوره قبل از ازدواج به بهبود روابط زوجین قبل از ازدواج کمک می کند. موضوعات زیر در مشاوره قبل از ازدواج مورد بحث قرار می گیرد:

  • امور مالی
  • ارتباط
  • باورها و ارزش ها
  • نقش ها در ازدواج
  • محبت و رابطه جنسی
  • کودکان و فرزندپروری
  • روابط خانوادگی
  • تصمیم گیری
  • مقابله با خشم
  • زمان صرف شده با هم

اهمیت مشاوره قبل از ازدواج

مشاوره قبل از ازدواج به بهبود ارتباطات بین زوجین و تعیین اهداف واقع بینانه برای ازدواج کمک می کند. همچنین به توسعه مهارت های حل تعارض کمک می کند. با کمک مشاوره قبل از ازدواج نگرش مثبت بین زوجین ایجاد می شود. مرحله اولیه مشاوره قبل از ازدواج این است که عروس و داماد را برای درک اهمیت ازدواج آماده کنند. چنین مشاوره ای به آنها کمک می کند تا ذهنیت تغییر پدیری خود را توسعه دهند و با درک دنیاهای متفاوت خود زندگی سازگاری داشته باشند.

این مطلب را نیز بخوانید: 7 اصل اساسی برای داشتن یک رابطه عاطفی پایدار

وقتی عروس یا داماد از نظر ذهنی برای ازدواج آماده می شوند، قدم بعدی انتخاب شریک مناسب است. سازگاری بین زوجین و انتخاب شایسته زوج از اهمیت زیادی برخوردار است. مشاوره قبل از ازدواج کار دشواری است زیرا در این زمان هر زوج سعی می کند شخصیت های منفی خود را پنهان کند و بهترین های خود را در مقابل دیگری قرار دهد. همچنین پیش بینی نحوه ارتباط زوجین با یکدیگر دشوار است، خواه یک ازدواج با حساب و کتاب باشد یا یک ازدواج با عشق و علاقه آتشین. ازدواج با فردی خارجی از جمله شرایط بحرانی هستند که در صورت عدم توجه قبل از ازدواج ممکن است در آینده مشکل ساز شوند.

در طول مشاوره، از هر یک از طرفین سؤالات جداگانه پرسیده می شود تا به صورت مکتوب به آنها پاسخ دهند تا دیدگاه آنها در مورد یکدیگر و روابط زناشویی خود ارزیابی شود. موضوعات مختلفی از جمله برابری جنسیتی، آزادی و فعالیت در جامعه، پذیرش مسئولیت برابر زنان به عنوان نان آورخانواده های هسته ای، سبک زندگی مطالبه گر، دنیای رقابتی بسیار سخت و استرس ها و فشارهای زندگی روزمره در این جلسات مورد بحث قرار می گیرد. همچنین مهم است که قبل از ازدواج برخی بیماری ها از جمله تالاسمی، هموفیلی، کم خونی داسی شکل، و گونه های خاصی از هپاتیت، اچ آی وی ایدز و غیره راانجام دهید.

مشاوره قبل از ازدواج به درک یکدیگر به عنوان یک زوج و آگاهی ازانتظارات زوجین از هم کمک می کند. در بسیاری از زوج ها، یک مشاوره ازدواج خوب می تواند به معنای ماندن در یک ازدواج و یا طلاق باشد. با این حال، بسیاری از زوج ها نمی دانند که در یک مشاوره ازدواج به دنبال چه چیزی باشند. داشتن مهارت های خاصی برای مشاوران خانواده و ازدواج آموزش دیده ، بسیار مهم و ضروری است. زوج هایی که نیاز به مشاوره ازدواج دارند باید به دنبال مشاوری با ویژگی های زیر باشند.

این مطلب را نیز بخوانید: رویکردهای روانشناسی

ویژگی های یک مشاور ازدواج خوب

یک مشاور ازدواج خوب باید ویژگیهایی داشته باشد که در ادامه به آنها می پردازیم:

  • به صورت حرفه ای آموزش دیده باشد

یک مشاور ازدواج می داند چگونه روابط ایجاد کند. یک مشاور خوب ازدواج، می داند که چگونه روابط خود را ایجاد کند. مشاوران ازدواج باید اعتماد مراجعان خود را جلب کنند تا وظایف خود را به طور مؤثر انجام دهند.

بسیاری از جنبه های درمانی مشاوره ناشی از مهارت های ارتباطی است که زوجین با مشاور و با یکدیگر ایجاد می کنند مهم است که یک مشاور ازدواج دوست داشته باشد با مردم تعامل داشته باشد و این کار را به طور منظم انجام دهد. این مهارت‌های ارتباطی بر پایه مهارت‌های ارتباطی خوب، همدلی و توانایی حل تعارض ساخته می شوند. به شما کمک می کند تا مشکلات قدیمی را درمان کنید. به شما کمک می کند تا از مشکلات آینده جلوگیری کنید.

  • مجموعه اهداف مشخصی دارد

به زوج کمک می کند تا اهداف مشخصی را تعیین کنند مشاور ازدواج باید توانایی کمک به زوجین را در تعیین اهداف مشخص داشته باشد. این اهداف همچنین باید دارای نشانگرهایی باشند که نشان دهند آیا درمان مؤثر است یا خیر. زن و شوهر باید طی دو یا سه جلسه شاهد پیشرفت باشند. اگر اینطور نیست، زوجین باید فوراً این موضوع را با درمانگر مطرح کنند.

بهترین دکتر برای مشاوره پیش از ازدواج

  • معلمان و رهبران خوبی هستند

تغییر مسیر ازدواجی که از مسیر خارج شده است، کار کوچکی نیست. مشاور ازدواجی که هم مهارت های رهبری و هم مهارت های آموزشی را ندارد، شانس زیادی برای کمک به زن و شوهر نخواهد داشت. یک مشاور خوب می تواند در مشاوره مهارتهای پیش از ازدواج، زوجین را متقاعد کند که در جهت اهداف خود تلاش کنند. مهارت های رهبری مستحکم، به علاوه توانایی برای آموزش و مدل سازی رفتارهای روابط ایده آل، مشاور ازدواج معمولی را از مشاور واقعی متمایز می کند.

  • آسایش، احترام و اخلاق

مؤثرترین موقعیت های مشاوره شامل دوره های سالم احترام و اخلاق است. درمانگری که نمی تواند به مراجعان خود احساس راحتی و احترام دهد و اصول اخلاقی نداشته باشد، مؤثر نخواهد بود. این ویژگی‌ها به زوج‌ها این امکان را می‌دهد که نسبت به مراقب خود امیدوار باشند و در مقابل مشاور و یکدیگر آسیب‌پذیر نباشند. مشاوران ازدواج باید قوانین اخلاقی تعیین شده توسط انجمن روانشناسی ازدواج و خانواده درمانی. اخلاق پایه و اساس رازداری مشاوره را رعایت کنند و مشاوران پیامدهای قانونی کار خود را نیز درک کنند.

  • مهارت های بین فردی مهارت های ایجاد رابطه :

مشاوران ازدواج به مراجعان خود کمک می کنند تا روی مهارت های ارتباطی خود کار کنند، بنابراین مشاور باید مهارت های ارتباطی عالی نیز داشته باشد. ارتباط قوی برای ارزیابی و بحث در مورد مشکلات رابطه با مراجعان مورد نیاز است. مهارت های بین فردی شامل همدلی و هوش هیجانی است. این مهارت‌ها، مشاوران ازدواج را برای ایجاد فضایی امن برای کمک به مراجعان برای به اشتراک گذاشتن تجربیات و افکار خود، تجهیز می‌کند.

  • گوش دادن فعال:

شنونده خوبی است و می تواند به طور موثر ارتباط برقرار کند.گوش دادن فعال روشی برای گوش دادن و پاسخ دادن است که به شخص دیگری نشان می دهد که شما واقعاً به او گوش داده اید، معنای پشت کلمات او را درک کرده اید و معتقدید تجربیات آنها معتبر و معقول هستند.گوش دادن فعال می تواند مانند برقراری تماس چشمی و تکان دادن سر در زمانی که کسی در حال صحبت است برای نشان دادن درک خود یا منتظر ماندن تا پایان صحبت کردن برای پاسخ دادن به دیگران باشد.

برای تمرین گوش دادن فعال، ممکن است آنچه را که شخص دیگری گفته است را با کلمات خود تکرار کنید تا مطمئن شوید که واقعاً آنها را درک کرده اید.

این مطلب را نیز بخوانید: 7 روانشناس خوب در تهران

مشاوران ازدواج باید مهارت های گوش دادن قوی و فعال داشته باشند تا با مراجعان خود آشنا شوند و راه حل و درمان ارائه دهند. گوش دادن فعال همچنین به ایجاد اعتماد بین زوج ها و مشاوران آنها کمک می کند. مشاوران ازدواج باید مهارت های گوش دادن قوی و فعال داشته باشند تا با مراجعان خود آشنا شوند و راه حل و درمان ارائه دهند. گوش دادن فعال همچنین به ایجاد اعتماد بین زوج ها و مشاوران آنها کمک می کند.

  • حس آرامش را حفظ کنید.

درمانگران باید فضای امنی از آرامش و رازداری در جلسات مشاوره را برای مراجعان ایجاد کنند تا مشکلات خود را به اشتراک بگذارند. با توجه به اینکه زوج‌ها و خانواده‌ها معمولاً زمانی که پریشانی شدید و فشار روانی وجود دارد به درمان مراجعه می‌کنند، درمانگران باید سطح همدلی خود را حفظ کنند و نسبت به مراجع خود دلسوزی نشان دهند.

هدف درمانگران کمک به افراد برای درک بهتر یکدیگر است که شامل ایجاد جو تیمی است. درمانگران خوب در کمک به افراد در انجام رفتارهای سالم که بر دیگران تأثیر می گذارد، متخصص هستند. مهارت های بین فردی شامل همدلی و هوش هیجانی است. این مهارت‌ها، مشاوران ازدواج را برای ایجاد فضایی امن برای کمک به مراجعان برای به اشتراک گذاشتن تجربیات و افکار خود، تجهیز می‌کند.

  • صبور باشید و خوب گوش کنید.

درمانگران بر کمک به مراجعان برای ایجاد راهبردهایی برای تغییر رفتار و کنار آمدن با موقعیت ها تمرکز می کنند. هنگامی که درمانگران صبور باشند و در گوش دادن خوب باشند، فضایی را برای مراجع ایجاد می کنند تا در مورد احساسات و تجربیات خود صحبت کنند.ارتباط قوی را نشان دهید. درمانگران باید بدانند چگونه ارتباط برقرار کنند، عمدتاً به این دلیل که افراد در روابط و خانواده ها اغلب در برقراری ارتباط مؤثر مشکل دارند. درمانگران می توانند به زوجین کمک کنند تا بفهمند که عزیزانشان چه احساسی دارند یا می خواهند چه چیزی را بگویند.

  • تعادل نیازهای مراجعان فردی با پویایی گروه:

از آنجا که درمانگران خانواده و ازدواج با افراد، زوج ها و خانواده ها کار می کنند، باید نیازهای فرد را در یک محیط گروهی بدانند این متخصصان نحوه ارزیابی نقش های خانوادگی، روابط و مسائل مشترک مانند اعتماد به نفس پایین، اعتیاد، استرس، سوء مصرف مواد، افسردگی و موارد دیگر را می دانند. نیاز به چنین ارزیابی‌هایی اغلب به درمانگرانی نیاز دارد که با متخصصان دیگر، مانند مددکاران اجتماعی و روانشناسان، در مورد برنامه‌های درمانی مراجعان کار کنند.

  • توانایی حل مسئله

زن و شوهری که با چالش هایی روبرو هستند اغلب نمی توانند جنگل را از میان درختان ببینند. به این دلیل منطقی است که اگر می دانستند چگونه مشکلات زناشویی خود را حل کنند، احتمالاً قبلاً مشکلات ازدواج خود را حل کرده بودند. این واقعیت که آنها به دنبال کمک از یک مشاور هستند نشان می‌دهد که توانایی‌های حل مشکل آنها، حداقل در مورد ازدواجشان، از بین رفته است. درمانگر ازدواج آنها باید این توانایی را داشته باشد که با برخی از راه حل های قابل اجرا وارد عمل شود.

زن و شوهر تا زمانی که بتوانند به تنهایی مشکلات را حل کنند به مهارت های درمانگر تکیه خواهند کرد.. این متخصصان آموزش دیده اند تا به زوج ها کمک کنند تا ریشه مشکلات ازدواج خود را پیدا کنند و آنها را حل کنند. چنین مشاور ازدواجی می تواند همان چیزی باشد که یک ازدواج در مشکل برای بازگشت به مسیر سلامتی نیاز داشت.

بهترین مرکز مشاوره پیش از ازدواج

  • مهارت های ارتباطی و شنیداری

در اساس همه مشاوره ها، گوش دادن و برقراری ارتباط به عنوان مهم ترین ویژگی هایی است که یک مشاور برای کار با مراجع باید از آن برخوردار باشد. اولاً، گوش دادن به هر یک از اعضای خانواده برای تعیین مسائلی که در دست هستند، و همچنین برای شناسایی مسائل اساسی که فوراً افشا یا مشاهده نمی شوند ضروری است.

علاوه بر این، برای مراجعان در یک جلسه مشاوره مهم است که احساس راحتی کنند و با مشاور راحت باشند، و مهارت‌های خوب گوش دادن به او این امکان را می‌دهد که احساس کند شنیده می‌شود و هر چیزی که گفته می‌شود برای درمانگر مهم است.سایر مهارت های ارتباطی نیز برای ایجاد محیط و اعتماد مورد نیاز برای کمک به خانواده ها مهم هستند. مشاوران ازدواج و خانواده باید مهارت‌های بین فردی برای ایجاد روابط، مهارت‌های ارتباط شفاهی برای صحبت با مراجعان و مهارت‌های ارتباطی کتبی برای تکمیل گزارش‌ها و اسناد اضافی که ممکن است برای هر جلسه مورد نیاز باشد، داشته باشند.

مشاوران ازدواج به مراجعان خود کمک می کنند تا روی مهارت های ارتباطی خود کار کنند، بنابراین مشاور باید مهارت های ارتباطی عالی نیز داشته باشد. ارتباط قوی برای ارزیابی و بحث در مورد مشکلات رابطه با مراجعان مورد نیاز است. مهارت های بین فردی شامل همدلی و هوش هیجانی است. این مهارت‌ها، مشاوران ازدواج را برای ایجاد فضایی امن برای کمک به مراجعان برای به اشتراک گذاشتن تجربیات و افکار خود، تجهیز می‌کند.

  • مهربانی و اخلاق

رحم و شفقت و دلسوزی مشاوران ازدواج باید نسبت به مراجعان خود بیشتر باشد آنها باید نسبت به مراجعان خود شفقت نشان دهند که به ایجاد روابط درمانی قوی کمک می کند. ایجاد رابطه اعتماد و صداقت به مهارت های بیشتری نیز نیاز دارد. برای اینکه بتواند به مراجعان کمک کند، یک مشاور در این زمینه باید دلسوز باشد و برای درک نیازهای درون واحد خانواده برای تشخیص و ایجاد برنامه ای برای درمان تلاش کند.

این امر همچنین مستلزم یک مشاور ازدواج و خانواده است که تمام استانداردهای اخلاقی حرفه ای را رعایت کند، همه اطلاعات را محرمانه نگه دارد و در تمام جلسات درمانی بی طرف بماند. مشاوران ازدواج باید نسبت به مراجعان خود شفقت نشان دهند که به ایجاد روابط درمانی قوی کمک می کند. مشاوران همچنین باید شفقت به خود را الگوبرداری کنند تا به مراجعان خود کمک کنند که چگونه این کار را انجام دهند

  • سازمان و مدیریت

علاوه بر مدیریت برنامه ها و جلسات درمانی، تعدادی کار دیگر نیز وجود دارد که نیازمند توانایی های سازمانی و مدیریتی است. مشاوران ازدواج و خانواده ممکن است مجبور باشند همه چیز را از ارائه گزارش ها گرفته تا صدور صورت حساب شرکت های بیمه و مراجعان و تعیین قرار ملاقات انجام دهند. برای انجام این وظایف، درک نحوه رهبری و تعامل با خانواده ها به گونه ای که از هرج و مرج جلوگیری شود و این که مسئولیت های مربوط به دفتر مشاوره به موقع انجام شود، مهم است.

  • ارزیابی

از دیگر ویژگی های ارزشمند مشاور ازدواج و خانواده می توان به توانایی های مشاهده، ارزیابی اشاره کرد. مشاوران در این تخصص نه تنها مراجعان را هنگام تعامل با یکدیگر مشاهده می کنند، بلکه از مشاهدات نتیجه گیری می کنند و طرح های مختلفی را برای درمان در نظر می گیرند تا بهترین اقدام را برای ایجاد تفاوت در مسائل مؤثر تعیین کنند.

یک خانواده یا زوج علیرغم ماهیت متفاوت مسائل در خانواده یا ازدواج، مشاوری که شفقت، مهارت های ارتباطی و دانش و توانایی مشاوره را در جلسات به ارمغان می آورد، می تواند به روند درمان کمک کند. برای مدیریت مؤثر جلسات مشاوره و برنامه های درمانی، این ویژگی های یک مشاور ازدواج و خانواده برای کمک به هر یک از اعضای خانواده مهم است. اگر این مهارت ها را دارید، باید برای تحصیل در رشته مشاوره ازدواج و خانواده فکر کنید.

مشاور ازدواج چه می کند؟

مشاوران ازدواج با زوج‌های متاهل و متعهد کار می‌کنند تا به آنها کمک کنند تا نحوه برقراری ارتباط بهتر، مقابله با تعارضات بین فردی، و رسیدگی و مدیریت آسیب‌های جدی مانند خیانت، بیماری یا مرگ یکی از عزیزان را بیاموزند. مشاوران ازدواج همچنین می توانند به زوج ها کمک کنند تا مسائل روزمره مانند پول، فرزندپروری، صمیمیت، کارهای خانه و روابط با سایر اعضای خانواده را حل کنند.

زوج‌ها معمولاً با هم در مشاوره ازدواج شرکت می‌کنند، اما مشاوران می‌توانند در صورت نیاز هر بار یک نفر را ملاقات کنند. برخی از مشاوران ازدواج می توانند تشخیص و درمان سلامت روان را برای مراجعان خود ارائه دهند.مشاوران ازدواج می توانند در محیط های مختلفی از جمله مطب خصوصی، آژانس های خدمات اجتماعی، مراکز بهداشت روانی سرپایی و سوء مصرف مواد، بیمارستان ها یا مدارس کار کنند. هدف این مشاوران یافتن بهترین نتیجه برای هر فرد در یک رابطه است، خواه این نتیجه شامل با هم ماندن باشد یا جدایی یا طلاق.

مشاوران ازدواج چه تفاوتی با انواع دیگر مشاوران دارند؟

یک مشاور ازدواج با زوج‌های متاهل یا متعهد یا کل خانواده‌ها کار می‌کند تا به مسائلی مانند ارتباط، صمیمیت، پول، تروما، مصرف مواد و سلامت روان رسیدگی کند. انواع دیگر مشاوران معمولاً در یک زمان به یک مراجع مراجعه می کنند و به مسائل مختلفی از جمله اضطراب، افسردگی، اعتیاد، تروما و سایر اختلالات سلامت روان رسیدگی می کنند.

 

منابع:

https://online.uwsuper.edu/degrees/education/msed/marriage-family-counseling/effective-family-and-marriage-therapist/

https://www.forbes.com/advisor/education/psychology-and-counseling/become-a-marriage-counselor

/https://www.marriageandfamilycounselingdegrees.com/faq/what-qualities-should-a-marriage-and-family-counselor-possess

/https://www.apollocradle.com/blog/role-pre-marital-counselling/

اختلال شخصیت خودشیفته و رابطه عاطفی با این افراد

اختلال شخصیت خودشیفته، اختلال روانی است که درآن افراد احساس بزرگ بودن درشخصیت خود می کنند و نیازعمیق به تحسین شدن دارند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته معتقدند که به دیگران برتری دارند و به احساسات دیگران اهمیت چندانی نمی دهند. اما پشت این نقاب فوق العاده اعتماد به نفس، یک عزت نفس شکننده نهفته است که دربرابر کوچکترین منتقدان آسیب پذیراست. یک رابطه خودشیفتگی می تواند از نظرعاطفی خسته کننده باشد وتأثیرزیادی بررفاه و شادی افراد داشته باشد. در ادامه مرکز مشاوره و روانشناسی داناک مشاور اطلاعات جامعی در مورد این اختلال در اختیار شما قرار می دهد.

ما درجهانی زندگی می کنیم که به طورفزاینده ای خودشیفتگی را ترویج می دهد. آماروعلم سخت به این مورد اشاره دارد. ذهنیت «به من نگاه کن» که اغلب توسط شبکه‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک ترویج می‌شود.خودشیفته‌ها شریک‌های بسیار بدی در روابط هستند. مطالعات نشان می دهد که دریک رابطه خودشیفته، شریک زندگی شما بیشتردرگیررفتارهای دستکاری شده یا بازی با شما می شود و احتمال کمتری دارد که دردرازمدت نسبت به شما متعهد شود. کنار آمدن دررابطه با یک خودشیفته سخت است.

ده ویژگی یک فرد خودشیفته چیست؟

شناسایی ویژگی های یک خودشیفته برای درک این که آیا شما در یک رابطه خودشیفته هستید یا خیر بسیار مهم است.

این مطلب را نیز بخوانید: 7 اصل اساسی برای داشتن یک رابطه عاطفی پایدار

❌ بزرگواری: خودشیفته ها اغلب یک احساس اغراق آمیز از خود بزرگ بینی نشان می دهند و معتقد هستند که منحصر به فرد هستند و مستحق برخورد ویژه هستند.

❌ عدم همدلی: همدلی سنگ بنای روابط سالم است. خودشیفته ها برای درک یا ارتباط با احساسات و تجربیات دیگران تلاش نمی کنند.

❌ دستکاری رفتار: خودشیفته ها در دستکاری دیگران برای تامین نیازهای خود مهارت دارند و اغلب ازآسیب پذیری های شریک زندگی خود سوء استفاده می کنند.

❌ نیاز دائمی به توجه: خودشیفته ها خواهان توجه و تایید دائمی هستند و اغلب به دنبال تحسین دیگران هستند.

❌ استحقاق: یک خودشیفته معتقد است که مستحق برخورد ویژه است و اغلب بدون پشیمانی از دیگران سوء استفاده می کند.

❌ روابط کم عمق: روابط آنها فاقد عمق و ارتباط عاطفی واقعی است، زیرا خودشیفته ها دردرجه اول بر نیازهای خود تمرکز می کنند.

❌ حسادت: افراد خودشیفته ممکن است نسبت به دیگران حسادت داشته باشند و هنگامی که شریک زندگی آنها مورد توجه یا تحسین قرارمی گیرند، حسادت خود را نشان می دهند.

❌ فقدان مسئولیت پذیری: آنها به ندرت مسئولیت اشتباهات یا اعمال خود را برعهده می گیرند و اغلب دیگران را به خاطر نتایج منفی سرزنش می کنند.

❌ واکنش شدید به انتقاد: خودشیفته ها عزت نفس شکننده ای دارند و به شدت به انتقاد واکنش نشان می دهند و اغلب حالت تدافعی یا عصبانیت می گیرند.

❌ استثمار: آنها تمایل دارند دیگران را برای منافع شخصی خود استثمار کنند، چه برای حمایت عاطفی، مالی، یا سایر اشکال.

چگونه می توانید تشخیص دهید که با یک فرد خودشیفته دررابطه هستید؟

اگر شریک زندگی شما تماماً به فکرخودش است و همیشه به توجه و تأیید نیازدارد، ممکن است خودشیفته باشد. اگر کسی به راحتی شما را نادیده می گیرد یا بیش ازحد به انتقاد واکنش نشان می دهد، ممکن است خودشیفته باشد. اگر احساس می کنند همیشه حق با آنهاست، بیشتر می دانند، یا باید بهترین باشند و غیره، اینها هم نشانه های خودشیفتگی است.

این مطلب را نیز بخوانید: رویکردهای روانشناسی

افراد خودشیفته ممکن است فقط زمانی به شما اهمیت دهند که شما درحال برآورده کردن نیازهای آنها یا خدمت به هدفی برای آنها باشید. یک رابطه خودشیفتگی می تواند منجر به پریشانی عاطفی زیادی شود.

تخمین زده می شود که حدود 1٪ از جمعیت ازخودشیفتگی رنج می برند. با این حال، بسیاری از افرادی که خودشیفتگی دارند به دنبال درمان نیستند و بنابراین هرگز تشخیص داده نمی شوند. مطالعات نشان می دهد که مردان بیشتر درمعرض خودشیفتگی هستند. تقریباً 75 درصد از افراد مبتلا به خودشیفتگی مرد هستند. اگرچه تقریباً همه دارای برخی از ویژگی های خودمحور یا خودشیفته هستند، اکثر افراد معیارهای داشتن اختلال شخصیت را ندارند.

با این حال، بخش رو به رشدی ازجمعیت وجود دارد که تعداد بیشتری از ویژگی‌های سمی و خودشیفته را نشان می‌دهند، که تأثیر نامطلوبی برزندگی آنها وافراد نزدیک به آنها می‌گذارد، حتی اگرخودشیفته ها تشخیص بالینی را نداشته باشند.

در حالی که مطالعات نشان می‌دهد که بسیاری ازخودشیفته‌ها آزادانه به تمایلات خودشیفتگی خود اعتراف می‌کنند، مهم است که توجه داشته باشیم که بیشتر خودشیفته‌ها دربرابر تشخیص خودشیفتگی مقاومت می‌کنند. خودشیفته ها معمولاً دوست ندارند به آنها گفته شود خودشیفته هستند. درواقع، آنها اغلب یک واکنش منفی و فرار قوی دارند.

اختلال خودشیفتگی

برخی ازویژگی‌های رایج یک خودشیفته

این مطلب را نیز بخوانید: اهمیّت موضوع رازداری در جلسات مشاوره

  • احساس استحقاق یا برتری
  • عدم همدلی
  • رفتارهای دستکاری شده یا کنترلی
  • نیاز شدید به تحسین
  • روی برآورده شدن نیازهای خود تمرکز دارد و اغلب نیازهای دیگران را نادیده می گیرد
  • سطح بالای پرخاشگری
  • در گرفتن بازخورد در مورد رفتار خود مشکل دارند

افراد خودشیفته معمولاً والدین خودشیفته ای دارند والدین آنها می خواستند آنها عالی باشند، بنابراین آنها می توانند پدرومادر یک فرد بزرگ، بهترین هنرمند، باهوش ترین دانش آموز و غیره باشند. اغلب افراد خودشیفته نیز مورد غفلت قرارمی گرفتند، زیرا والدین آنها آنقدر روی خودشان متمرکز بودند که نمی توانستند با آنها هماهنگ شوند.

کودک تنها زمانی برای این والدین مفید بود که برای آنها هدفی را دنبال می کرد. اغلب والدین یک فرد مبتلا به خودشیفتگی، بین گرسنگی عاطفی نسبت به کودک و بی علاقگی به اوبه تناوب تغییر می کردند.

خودشیفته‌ها بسیار شکننده هستند، زیرا طرف دیگر احساس خودستایی آنها،عزت نفس بسیار پایین است، بنابراین، برای این افراد،حتی انتقاد جزئی نیزمی تواند یک آسیب خودشیفتگی باشد، که منجر به طغیان خشم و تلاش های ناامیدانه برای بازیابی عزت نفس شکننده و متورم خود می شود. اغلب، اظهارات تحقیرآمیز به آنها کمک می کند تا تصویر برتر خود را دوباره ایجاد کنند. تحقیر، یک رفتاررایج در روابط خودشیفته است. این رفتار را می‌توان به نیاز بالاترازدیگران بودن که خودشیفته‌ها احساس می‌کنند دانست.

انواع مختلف خودشیفتگی چیست؟

در حالی که همه خودشیفته ها احتمالاً رفتارهای خاصی از خود نشان می دهند، همه خودشیفته ها یکسان نیستند. در واقع، دو نوع مختلف خودشیفتگی وجود دارد، خودشیفتگی بزرگ و خودشیفتگی آسیب پذیر. این نوع خودشیفتگی از تجربیات مختلف دوران کودکی سرچشمه می گیرد و منجر به رفتارهای متفاوتی در یک رابطه می شود.خودشیفته‌های بزرگ سطوح بالایی از بزرگ‌ نمایی، پرخاشگری و تسلط را نشان می‌دهند.

این مطلب را نیز بخوانید: 7 روانشناس خوب در تهران

آنها اعتماد به نفس بیشتری دارند و حساسیت کمتری دارند. آنها اغلب نخبه گرا هستند و مشکلی ندارند که به همه بگویند چقدرعالی هستند. معمولاً با خودشیفته‌های بزرگ به گونه‌ای رفتارمی‌شد که گویی دراوایل کودکی خود برتر بودند و با انتظار ادامه این نوع روند درزندگی حرکت می‌کنند.

در روابط، افراد خودشیفته بزرگ، اگر احساس کنند رفتار خاصی را که فکر می کنند حق دارند، دریافت نمی کنند، به احتمال زیاد آشکارا درگیر خیانت می شوند یا به طور ناگهانی شریک زندگی خود را ترک می کنند.

از طرف دیگر، خودشیفته‌های آسیب‌ پذیر، از نظرعاطفی بسیار حساس‌ تر هستند. آن‌ها چیزی را دارند به عنوان یک «بزرگ شکننده» ، که در آن خودشیفتگی آن‌ها به‌عنوان نمای محافظت ازاحساسات عمیق‌ تر بی‌کفایتی عمل می‌کند. خودشیفته‌های آسیب ‌پذیر بین احساس برتری و حقارت به جلو و عقب می‌چرخند. زمانی که با آنها به گونه ای رفتار نمی شود که گویی خاص هستند، اغلب احساس قربانی بودن یا اضطراب می کنند.

این نوع خودشیفتگی معمولاً دراوایل کودکی به عنوان یک مکانیسم مقابله ای برای مقابله با سوء استفاده یا بی توجهی ایجاد می شود. درروابط، خودشیفته‌های آسیب‌پذیر اغلب نگران این هستند که شریک‌هایشان چگونه آنها را درک می‌کنند. آن‌ها می‌توانند نسبت به معاشقه‌ها یا روابط شریک زندگی‌شان بسیار مالک، حسود و پارانوئید باشند.

چگونه یک شریک خودشیفته بر یک رابطه تأثیر منفی می گذارد؟

روابط خودشیفتگی بسیار چالش برانگیز است. همسران خودشیفته معمولاً در دوست داشتن شخص دیگری به جزخود مشکل دارند، زیرا آنها واقعاً خود را دوست ندارند. آن‌ها آنقدر روی خودشان متمرکز هستند که واقعاً نمی‌توانند شریک زندگی‌شان را به‌عنوان یک فرد جدا ببینند.

آنها تمایل دارند که شریک زندگی خود را فقط بر حسب چگونگی برآوردن نیازهایشان ببینند. همسر و فرزندان آنها فقط از نظر توانایی آنها در برآوردن نیازهای او ارزش گذاری می شوند. همسران خودشیفته اغلب توانایی همدلی با احساسات شریک خود را ندارند. این عدم همدلی منجر به بسیاری از احساسات سخت می شود.

این مطلب را نیز بخوانید: خشم و پرخاشگری

با این حال بسیاری از مردم به سمت روابط خودشیفته گرایش دارند. همسران خودشیفته می توانند بسیار فریبنده باشند، به خصوص در ابتدا. آنها تمایل به داشتن شخصیت “بزرگ” دارند. آنها می توانند به شما این احساس را بدهند که شما هم باید عالی باشید تا آنها شما را انتخاب کنند. با این حال، به مرور زمان، آنها می توانند در روابط بسیار کنترل کننده باشند. آنها ممکن است احساس حسادت کنند یا به راحتی آسیب ببینند.

هنگامی که آسیب های خودشیفتگی رخ می دهد واکنش های آن ها نمایشی و توجه طلبانه می شود. اثرات خودشیفتگی در رابطه با عملکرد بین فردی بسیار مهم است. به طور کلی، خودشیفتگی با رفتار به گونه‌ای همراه است که فرد در برخوردهای اولیه با غریبه‌ها دوست ‌داشتنی‌ تر تلقی می‌شود اما این رفتاردوست‌ داشتنی با گذشت زمان و افزایش مواجهه با فرد خودشیفته کاهش می‌یابد.

به همین دلیل است که بسیاری از افراد که در یک رابطه خودشیفتگی طولانی مدت بوده اند، در ابتدا یک دوره ماه عسل بسیار پرشوروهیجان انگیز وسپس با کاهش رفتارهای دوست داشتنی و افزایش رفتارهای خودمحورانه، کاهش شدیدی را توصیف می کنند. خودشیفته ها مستعد این هستند که دیوانه وارعاشق کسی شوند و با این حال، این عشق و تعهد اولیه به راحتی قابل دوام نیست.

وقتی در یک رابطه خودشیفته هستید، ممکن است احساس تنهایی کنید. ممکن است احساس کنید که فقط یک وسیله جانبی هستید و نیازها و خواسته‌های شما بی‌اهمیت هستند. همسران خودشیفته طوری رفتار می کنند که انگار همیشه حق با آنهاست،آنها همیشه خود را بهترمی دانند و شریک زندگی آنها نادان یا ناتوان است. این موضوع اغلب باعث می شود که طرف دیگر دررابطه یا عصبانی باشد و سعی کند ازخود دفاع کند یا با این تصورمنفی از خود و احساس بدی که نسبت به خودش دارد احساس حقارت کند.

خودشیفتگی و روابط

چگونه از الگوی رابطه خودشیفته رها شویم؟

رهایی از یک رابطه خودشیفتگی مستلزم شجاعت، خودآگاهی و تعهد به رفاه خود است. در اینجا چند مرحله ضروری برای کمک به شما برای مقابله و در نهایت فرار از این چرخه مخرب آورده شده است.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاور کودک

✅ نشانه ها را بشناسید: خود را در مورد ویژگی های خودشیفتگی آموزش دهید، زیرا درک این ویژگی ها به شما کمک می کند تشخیص دهید که آیا در یک رابطه خودشیفتگی هستید یا خیر.

✅ به دنبال حمایت باشید: با دوستان، خانواده یا مربی روابط تماس بگیرید که می تواند درحین عبورازچالش های رابطه، حمایت عاطفی و راهنمایی ارائه دهد.

✅ مرزها را تعیین کنید: برای محافظت ازخود در برابر دستکاری و سوء استفاده عاطفی بیشتر، مرزهای واضحی را تعیین کنید. نیازهای خود را قاطعانه بیان کنید و دراجرای مرزهای خود محکم بایستید.

✅ روی مراقبت از خود تمرکز کنید: سلامت جسمی، عاطفی و روانی خود را دراولویت قراردهید. در فعالیت هایی شرکت کنید که به شما شادی می بخشد و به بهبود خود کمک می کند.

✅ یک شبکه پشتیبانی بسازید: اطراف خود را با افراد مثبت و فهمیده ای احاطه کنید که شما را تقویت و توانمند می کنند. حمایت آنها می تواند به مقابله با اثرات منفی رابطه خودشیفتگی کمک کند.

✅ توانمندسازی را تمرین کنید: با قدردانی ازنقاط قوت، دستاوردها و ویژگی های مثبت خود، عزت نفس و ارزش خود را بازسازی کنید. تصورمنفی ازخود را که ممکن است خودشیفته در شما ایجاد کرده باشد به چالش بکشید.

✅ کمک حرفه ای را در نظر بگیرید: اگر عوارض عاطفی زیاد شد، از یک متخصص سلامت روان که در روابط خودشیفته تخصص دارد، راهنمایی بگیرید. این درمان شخصی می تواند ابزارها و استراتژی هایی را برای مقابله موثر در اختیار شما قرار دهد.

✅ برای خروج خود برنامه ریزی کنید: اگر رابطه سمی و غیرقابل جبران است، برنامه ای برای خروج ایمن از موقعیت ایجاد کنید. این ممکن است شامل جستجوی مشاوره حقوقی، یافتن مکانی امن برای اقامت و ایجاد استقلال مالی باشد.

✅ عدم تماس: قطع تمام تماس ها با شریک خودشیفته اغلب برای بهبودی شما ضروری است. این شامل رسانه های اجتماعی، پیامک و هر نوع ارتباطی است.

✅ روی آینده تمرکز کنید: همانطور که برای بهبودی و حرکت رو به جلو کار می کنید، روی رشد و شادی شخصی خود تمرکز کنید. فرصت ها، علایق و روابط جدیدی را که با رفاه شما همخوانی دارد، درآغوش بگیرید.

در نتیجه، قرار گرفتن در یک رابطه خودشیفتگی می تواند از نظر عاطفی به عزت نفس و سلامت روان شما آسیب برساند.درک ویژگی‌های یک خودشیفته، شناخت الگوهای قابل پیش‌بینی و برداشتن گام‌های پیشگیرانه برای رهایی، برای بازیابی بهزیستی وداشتن یک زندگی رضایت‌ بخش بسیار مهم است.به یاد داشته باشید، شما سزاوار رابطه ای هستید که بر اساس احترام متقابل، همدلی و عشق واقعی ساخته شده باشد.

برخی ازکارهایی که یک فرد می تواند برای مقابله با همسرخودشیفته انجام دهد چیست؟

اگر خود را در یک رابطه خودشیفتگی می بینید، ابتدا می توانید آنچه را انتخاب کرده اید بشناسید ودرمورد انگیزه های ناخودآگاهی که ممکن است شما را به انتخاب چنین شریکی سوق داده باشد فکر کنید.

آیا شما یک والدین خود محور داشتید؟ آیا از اینکه شریک زندگی خود شما را تحت کنترل دارد راحت هستید، بنابراین می توانید منفعل تر رفتار کنید؟ آیا ازوابستگی به کسی که درکانون توجه است احساس ارزشمندی می کنید؟ آیا تصویر منفی ای که از خودتان با انتقادها و نگرش های برترشان ایجاد می کنند با افکار انتقادی شما در مورد خودتان طنین اندازمی شود؟

این مطلب را نیز بخوانید: مهمترین دلایل روانشناسی دیر حرف زدن در کودک

بسیاری از افرادی که عاشق افراد خودشیفته می شوند، مشکلاتی در مورد وابستگی مشترک دارند. آنها مقدار معینی از سوء استفاده را تحمل می کنند زیرا به اندازه کافی به خودشان اعتماد ندارند که بتوانند حد و مرزی تعیین کنند یا خودشان باشند.

درک نقش شما دررابطه خودشیفتگی مهم است. سپس می توانید شروع به چالش کردن خود برای تغییر نیمی از پویایی خود کنید. این به نوبه خود، شریک زندگی شما را به چالش می کشد تا سبک روابط خود را تغییر دهد.

شما می توانید شکنندگی عزت نفس شریک زندگی خود را تشخیص دهید و برای این واقعیت که احساس متورم خود، برتری و بزرگ نمایی شریک زندگی تان سرپوشی است برای طرف مقابل نفرت از خود و احساس بی کفایتی، دلسوزی کنید. شما همچنین می توانید با یادگیری تمرین شفقت به خود، اعتماد به نفس و ارزش خود را تقویت کنید. قربانی نباشید در همه برخوردها، برابر رفتار کنید.

مردم چگونه می توانند با خودشیفتگی خودروبروشوند وبرآن غلبه کنند؟

یک خودشیفته می تواند خودشیفتگی خود را به چالش بکشد و با تشخیص و جدا شدن از هر دو نگرش خودآرامبخش، خودستایی و خود تهاجمی صدای درونی انتقادی خود، بر خود غلبه کند. نگرش هایی که آنها خیلی زود در زندگی خود درونی کردند. آنها باید این نگرش ها را نسبت به خود و دیگران تشخیص دهند و به چالش بکشند.

یک روش برای انجام این کار از طریق صدا درمانی است.راه دیگر برای درمان خودشیفتگی، پرورش شفقت به خود است تا عزت نفس. تفاوت بین عزت نفس و شفقت به خود این است که عزت نفس بر ارزیابی خود در رابطه با دیگران متمرکز است و بر نیاز به خاص بودن تأکید دارد. در حالی که شفقت به خود بر “رفتار با مهربانی با خود، شناخت انسانیت مشترک و توجه به هنگام ودرنظر گرفتن جنبه های منفی خود” تمرکز دارد.

مطالعات نشان داده است که عزت نفس در سطوح بالاتر منجربه خودشیفتگی می شود، اما شفقت به خود نه. شفقت به خود درواقع با خودشیفتگی مبارزه می‌کند، زیرا شامل ایده انسانیت مشترک با سایر انسان‌ها می‌شود، که منجر به شفقت بیشتر برای دیگران می‌شود. شفقت به خود همچنین خودآگاهی واقعی را تقویت می‌کند، ویژگی که بسیاری از خودشیفته‌ها فاقد آن هستند، زیرا باعث می‌شود مراقب عیوب خود باشیم، که اولین قدم برای تغییر ویژگی‌های منفی در خودتان است.

این مطلب را نیز بخوانید: اختلالات سوماتیک سمپتوم

برای اینکه امیدی به بازیابی یک رابطه خوب از یک رابطه خودشیفتگی وجود داشته باشد، خودشیفته باید بر ویژگی های خودمحور و منفی خود غلبه کند. آنها باید عادات خود بینی و موضع من برتر خود را به چالش بکشند.

آنها باید بر توسعه ظرفیت خود برای همدلی و احترام به دیگران تمرکز کنند. در نهایت، آنها نیاز به توسعه اهداف متعالی، مراقبت و سرمایه گذاری دررفاه دیگران دارند. سخاوتمند بودن و بخشش به دیگران نمونه هایی از رفتارهایی است که اصلاح کننده است و باعث ایجاد عزت نفس واقعی و تمرین تمرکز بر بیرون از خود است.

 

https://www.linkedin.com/pulse/10-warning-signs-you-narcissistic-relationship-how-cope-bradshaw

روشهای استعدادیابی کودکان

ده روش استعدادیابی کودکان

استعدادیابی کودکان تاثیر بسزایی در مسیر زندگی آنها دارد و می تواند آینده آنها را تغییر دهد. هر کودکی متفاوت است. برخی سرزنده تر و برون گراتر هستند. برخي ساکت تر و برخی آزاداندیش هستند. درحالی که برخی دیگراهل کتاب هستند. آدم‌هایی هستند که پرجنب و جوش هستند و بچه‌هایی هم هستند که آرام‌تر هستند. اما مهم نیست که شخصیت فرزند شما چیست، مهم اين است که ازاو به خاطر شخصیتی که دارد قدردانی کنید و آنچه را که او را منحصر به فرد می کند، پرورش دهید. والدین باید بدانند! وقتی به استعدادها فکرمی کنیم، ذهن ما مستقیماً به سمت توانایی های طبیعی می رود. هر کودکی منحصر به فرد به دنیا می آید و مهارت ها و علایق خود را دارد.

در حالی که برخی از کودکان ورزشکارتر هستند برخی عاشق رقص هستند، برخی در نقاشی مهارت دارند و برخی حتی عاشق انجام ریاضی هستند. با پرورش توانایی های آنها در مراحل اولیه، می توانید به آنها کمک کنید تا بهتر شوند و آنها را برای رویارویی با آینده آماده کنید. اما شناسایی استعدادهای واقعی آنها همیشه آسان نیست، به خصوص زمانی که گزینه های زیادی برای انتخاب وجود دارد.

روشهای اثبات شده برای شناسایی و تقویت استعدادهای طبیعی

چند روش اثبات شده وجود دارد که والدین می توانند برای شناسایی وحتی تقویت استعدادهای طبیعی فرزندان يا حتي خودشان از آنها استفاده کنند:

به علایق آنها توجه کنید

کودکان از صمیم قلب کنجکاو هستند وهمیشه آماده اند تا فعالیت های جدید را کشف کنند یا چیزهای جدید یاد بگیرند. بنابراین اگر برای یافتن استعداد فرزندتان تلاش می کنید، باید ازعلایق او شروع کنید. از این رو، باید بفهمید که چه نوع فعالیت هایی بیشترمورد علاقه آنهاست و به آنها کمک کنید تا دراین کار بهتر شوند.

می توانید آنها را با تجربیات مختلفی مانند هنر، ورزش و حتی فناوری آشنا کنید ورفتار آنها را از نزدیک مشاهده کنید تا بفهمید که بیشتر ازهمه به دنبال چه چیزی هستند. همچنین می‌توانید ازطول سال‌های رشد آن‌ها شروع کنید تا به آن‌ها زمان و فرصت کافی برای کار روی استعدادشان بدهید. اگر در ارتباط با کودکتان با مشکل روبرو هستید می توانید از کمک مشاور خانواده داناک استفاده فرمائید.

فراهم کردن فرصت ها

استعداد در کودکان نیازمند تشویق و فرصت هایی برای رشد کودک است. بنابراین اگر به مهارت های آنها فرصتی برای شکوفایی ندهید، ممکن است پنهان بمانند. و شما باید درطول سالهای رشدآنها شروع کنید، درغیراین صورت ممکن است برای توسعه کامل پتانسیل آنها خیلی دیر باشد.

بنابراین باید فرصت هایی را برای فرزند خود بیابید یا برای اوایجاد کنید تا هراستعداد نهفته ای بروز کند و شکوفا شود. برای این کار، می‌توانید سعی کنید موضوعات، بازی‌ها، مهارت‌ها و فعالیت‌های مختلف را به آن‌ها معرفی کنید و درعين حال آن‌ها راحمایت کنید وفضا را برای دنبال کردن موارد موردعلاقه‌شان فراهم کنید. به آنها کمک کنید استعداد خود را درک کنند.

درحالی که استعداد آنها را شکوفا می کنید، باید با ارائه اطلاعات پس زمینه به آنها کمک کنید تا موضوع را درک کنند زیرا این امرباعث هدایت و الهام بخشیدن به اشتیاق آنها می شود. بنابراین، شما باید از هر فرصتی برای گسترش و غنی سازی درک آنها از موضوع استفاده کنید.

پرورش مستمر را ارائه دهید

اگر می‌خواهید فرزندتان استعداد خود را تقویت کند، باید بزرگ‌ترین تشویق‌کننده ومنتقد او باشید. به عبارت دیگر، حمایت مستمر شما می‌تواند به رشد استعدادهای فرزندتان کمک کند و فرزندتان را به انجام کارهای بزرگ تشویق کند.

بنابراین، هنگام اجرای استثنایی باید ازآنها تمجید کنید وهمچنین به ایرادات آنها اشاره کنید. فرصت هایی برای فرزندتان ایجاد کنید تا استعدادهای خود را نشان دهد و به اوبگویید که چقدربه اوافتخارمی کنيد. حمایت شما نه تنها اعتماد به نفس فرزندتان را افزایش می دهد، بلکه به آنها انگیزه می دهد تا بهتر شوند.

در حالی که کمک به فرزندتان برای شکوفا کردن استعدادش چیز خوبی است، به خاطر داشته باشید که مهارت فقط زمانی ارزش دنبال کردن دارد که برای او لذت بخش باشد. بنابراین، سعی کنید علایق و زندگی آنها را کنترل نکنید وبه یاد داشته باشید که این سفرآنهاست و شما فقط می توانید ازآنها حمایت کنید. هر کودکی خاص است. سرعت ذهن آنها بیشتر از سرعت نور است. تفکر خلاق چیزی است که کودکان را ازوالدینشان متمایز می کند.واين گفته را به ياد داشته باشيم كه:

“هر فرد با استعداد متفاوتي متولد می شود.” فرزند شما هم همینطور!

به عادات کودکان توجه كنيم

کودکان باید عادات متفاوتی داشته باشند. ممکن است درابتدا بی اهمیت به نظر برسد، اما اگر دقت کنیم می توانیم استعدادی را که درکودک وجود دارد،بيابيم. فرزند من از انجام چه کاری بیشتر لذت می برد؟ حل پازل یا هنر و کاردستی؟

بخش مهمی ازنقش والدین،تعامل با کودک نوپا و دانستن علایق اوست. این نه تنها به شما کمک می کند که به آنها نزدیک شوید، بلکه پیوند شما با او را نيز تقویت می کند.روشی که کودکان از چیزهای کوچک لذت می برند، اشتیاق آنها به زندگی و خلاقیت را به تصویر می کشد. اشتیاق سوختی است که اختراعات موفق را کشف می کند و اختراعات بدون کشف استعدادهای نهفته امکان پذیر نیست.

از جمله اختلالات کودکان می توان به ADHD یا بیش فعالی اشاره نمود، که در صورت تشخیص زودهنگام کمک بسزایی به بهبود آن خواهد نمود.

چگونه به استعدادهای نهفته فرزندتان پی ببرید؟

چگونه استعدادهای کودکان را بشناسیم؟استعدادی که در درون کودکان نهفته است گاهی اوقات به سختی قابل شناسایی است.آنها به چیزهای زیادی علاقه مند هستند و گاهی اوقات تمرکز بریک چیزبرایشان مشکل است. در نتیجه ممکن است استعدادی که در نهاد کودک است پنهان باشد.به همین دلیل توجه والدین به رشد و شکوفایی توانایی هایی که در فرزندانشان وجود دارد اهمیت دارد.

چراباید مهارت های غیر آکادمیک را توسعه داد؟

برای کودکان و رشد همه جانبه آنها، لازم است بدانیم از چه کاری لذت می برند و زمان خود را چگونه می گذرانند. تغذیه برای بدن سالم و خلاقیت برای ذهن سالم! فعالیت های ذهنی مانند كتاب خواندن، آواز خواندن، نوشتن و اسکیت سواری، آنها را دریادگیری غیرآکادمیک خود مشغول و سرگرم می کند و فضایی برای خلاقیت ایجاد می کند. گاهی اوقات ممکن است آموزش اصول اولیه به آنهاساده نباشد،اما صبور بودن و آهسته قدم برداشتن مي تواند كمك كننده باشد.

یادگیری مدرن مجموعه ای ازمزایای خاص خود را دارد، مانند ایجاد اعتماد به نفس، افزایش ارتباطات، واضح ترکردن توانایی های تفکر، ایجاد ارتباط اجتماعی و بسیاری موارد دیگر..!

چگونه استعداد فرزندم را کشف کنم؟

  • شروع کنید به توجه به فعالیت هایی که آنها دوست دارند.
  • با آنها وقت بگذرانید.
  • به آنها اجازه دهید تا سوالات و پازل های مربوط به علاقه خود را حل کنند.
  • به دنبال فعالیت های فوق برنامه باشید که از علاقه آنها حمایت می کند.
  • مطمئن شوید که آنها مربیان مناسبی برای توسعه مهارت و راهنمایی دارند.
  • آنها را درگیرفعالیت هایی کنید که لذت بخش هستند.
  • برای حمایت ازخلاقیت آنها به آنها بپیوندید.
  • تسلط دربهترین حالت مهارتي كه دارند.

حالا که می‌دانم علاقه‌ی فرزندم چیست،چه كاري لازم است انجام دهم ؟

همه ما این رامی دانیم که، یک استعداد فوق‌العاده تلقی نمی‌شود،مگر اینکه به خوبی تمرین و جلا داده شده باشد. مشارکت روزانه و مشارکت فعال ضروری است.به عنوان مثال، وقتی اسکیت را یاد می گیرید، یک یا دو بار زمین می خورید، اما پس از تمرین و تلاش مداوم، به زودی بر آن مسلط می شوید.یک یادگیرنده پرشور هرگز ناسازگار نيست کشف و پرورش استعدادهای پنهان نه تنها مستلزم داشتن مهارت ها، بلکه مستلزم ثبات درآن است.

یادگیری سرگرم کننده هرگز نباید ذهن خلاق کودک را تحت فشار قرار دهد. راه ایده آل برای تسلط برهرمهارتی، لذت بردن از فرآیند آن است.وقتی کودکان ازاستعداد خود آگاه شوند، احساس هماهنگی بیشتری با زندگی خود می کنند. همچنین استفاده از آن دردنیای تجارت وقتی كه بزرگ شدند برای آنها بسیار مفید است.این فرآیند زمانی هیجان انگیزتر می شود که والدین در کمک به فرزندان خود مشارکت فعال داشته باشند.هرگز توانایی های خود را دست کم نگیرید؛ ممکن است استعدادهای پنهانی وجود داشته باشد که جهان باید آنها را ببیند.

10 راه برای شناخت استعدادهای کودکان

در ادامه به ده راهکار برای شناخت استعدادهای کودکان اشاره خواهیم نمود:

1.اجازه دهید کودکان چیزهای جدید را کشف کنند

بچه ها معمولاً می خواهند چیزهای جدیدی را امتحان کنند. گاهی اوقات آنها نیز به سرعت خسته می شوند، بنابراین به تغییر سرگرمی های جدید ادامه می دهند. بگذارید بچه ها فعالیت های جدید را امتحان کنند. هدف این است که بچه ها بتوانند بفهمند چه رشته هایی با علایق آنها مطابقت دارد و می خواهند در مورد آنها جدی باشند.

2.به داستان های کودکان گوش دهید

کودکان در مورد تجربیات خود با والدین خود بسیار صحبت می کنند. وظیفه ما این است که شنونده خوبی باشیم وازداستان های کودکان اطلاعات بگیریم. می توانیم بفهمیم کودک چه زمینه هایی را دوست دارد تا بتوانیم به طور مطلوب ازآن حمایت کنیم.

3.عادات کودکان رابشناسيد

کودکان باید عادات متفاوتی داشته باشند. ممکن است در ابتدا بی اهمیت به نظر برسد، اما اگر دقت کنیم می توانیم استعدادی را که درکودک وجود دارد، شکار کنیم.

4.کودکان را به انجام فعالیت های جدید دعوت کنید

کودکان را به انجام فعالیت هایی که قبلا هرگز انجام نداده اند دعوت کنید. می توانید برای انجام فعالیت های داخل خانه مانند آشپزی، خیاطی، نوشتن، يا به خارج از خانه مانند اسکیت روی یخ، سوارکاری و غیره دعوت کنید. ببینید آیا کودک به فعالیت جدید علاقه دارد یا خیر. این امکان وجود دارد که استعدادهای کودکان در این زمینه های جدید رشد کند.

5.کودکان را در دروس مختلف ثبت نام کنید

برای اینکه توانایی فرزندتان بهینه باشد، می توانید فرزند خود را درمکان های آموزشی مختلف ثبت نام کنید. شما می توانید با توجه به آنچه فرزندتان می خواهد یک مکان آموزشی با رشته هاي مورد علاقه او انتخاب کنید یا درس هایی را امتحان کنید که توانایی های جدیدی را برای کودکان ارائه می دهد. به این ترتیب کودک درزمینه ای که دوست دارد مهارت بیشتری پیدا می کند و فرصت یادگیری چیزهای جدید را پیدا می کند.

6.اهمیت تمرین را آموزش دهید

اگر کودک استعداد داشته باشد فایده ای ندارد، اگرهرگز آن استعداد را تمرین نمی کند. با گذشت زمان توانایی های کودک فرسوده می شود به طوری که شكوفا کردن دوباره آن دشوار است. در اینجا نقش والدین بسیارمهم است تا همیشه به فرزندان یادآوری کنند که در تمرین کوشا باشند. پشتکار، صبر، و سخت کوشی، کلیدهای درخشان ترکردن استعدادهای کودکان است.

7.محیط خلاق

محیط بررشد وتکامل ورفتارما تأثیر زیادی دارد. برای اینکه کودکان احساس آزادی وخلاقیت کنند،باید درمحیطی خلاق نیزباشند. محیطی ایجاد کنید که بتواند حس کنجکاوی را درکودکان ایجاد کند. به این ترتیب استعدادهای کودکان با سهولت بیشتری شکوفا و شناسایی می شود.

8.از کودکان حمایت کنید

در نهایت، مطمئن شوید که همیشه از هر کاری که فرزندتان انجام می دهد حمایت می کنید. هدف این است که بچه ها بدانند که توسط افرادی که دوستشان دارند حمایت می شوند تا بتوانند آزادانه کار کنند.

9.تست انجام دهید

انواع مختلفی از تست ها وجود دارد که می توانید برای پی بردن به پتانسیل و توانایی های کودک انجام دهید. برخی از تست هایی که می توانید امتحان کنید، یعنی تست های هوش، تست های استعداد و تست های شناختی. بعد از انجام تست می توانید با کارشناسان نتیجه را مشورت کنید و پتانسیل هایی که در کودک وجود دارد را مشاهده کنید.

10.یک مدرسه با کیفیت انتخاب کنید

کیفیت مدرسه ای که کودکان در آن درس می خوانند عامل بزرگی در شکوفایی استعدادهای کودکان است. دلیل آن این است که کودکان بیشتر وقت خود را در مدرسه می گذرانند. آنها همچنین به راهنمایی معلمان متخصص در زمینه های خود نیاز دارند.بنابراین، مدرسه ای با کیفیت خوب انتخاب کنید، می توانید از طریق برنامه درسی ارائه شده و سوابق معلمان در مورد آن قضاوت کنید. انتخاب یک مشاور تحصیلی خوب نیز در این زمینه بسیار کاربردی است.

چگونه به شكوفايي استعدادهاي فرزندان كمك كنيم؟

کلید درک فرزندانتان صرف وقت با آنهاست.این به آنها کمک می کند تا عشقی را که شما نسبت به آنها دارید احساس کنند. درعین حال، به شما درک بهتری ازعلایق آنها می دهد.می‌توانید با آن‌ها فعالیت‌های سرگرم‌کننده مانند کارهای هنری وصنایع دستی انجام دهید، یا فقط می‌توانید بیرون بروید، یک وعده غذایی را باهم صرف كنيد. به خرید بروید. فقط مطمئن شوید که درطول مدتی که با آنها هستید ازنق زدن یا سخنرانی اجتناب کنید. تعاملات منفی ممکن است آنها را از پیوند با شما در آینده منصرف کند.

فرزندان خودرا تحسین کنیدکلمات تشویق کننده راهی عالی برای نشان دادن اینکه به فرزندانتان افتخار می کنید،هستند.این باعث می شود آنها احساس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند و به شادی آنها کمک می کند. به کارهایی که آنها به خوبی انجام داده‌اند اشاره کنید.

آنها را تشویق کنید تا احساسات خود را بیان کنند.از همین حالا، می‌توانید به فرزندان خود بیاموزید که احساسات خود را به درستی بیان کنند ودرمورد آن صحبت کنند. بحث در مورد احساسات آنها به کودکان کمک می کند تا با عصبانیت های خود کناربیایند و به آنها می آموزد که احساسات خود را به روشی بالغ مدیریت کنند.

حرفهاي فرزندان خود را بشنوید. یادتان هست وقتی جوان بودید بعضي از بزرگسالان چگونه با شما رفتار مي كردند. آیا ازاین که به شما می گفتند “هنوز چیزی نمی دانید” متنفر نبودید؟ این احساس بدی است، و به احتمال زیاد، اگر شما با آنها اینطوررفتارکنید، فرزندان شما نیز همین احساس را خواهند داشت. به همین دلیل مهم است که گفتار واعمال آنها را جدی بگیرید. مهم نیست که داستان‌های آنها چقدر مضحک یا طولانی است، حتماً تا آخر گوش کنید.

اگر چیزی برای پیشنهاد دارند،درنظر بگیرید. ممکن است درواقع یک یا دو چیز ازآنها یاد بگیرید. اگر درحرف زدن کودک شما با مشکل روبروست، دلایل مختلفی ممکن است داشته باشد. شما می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر این مورد را با مشاورین متخصص داناک مشاور مطرح فرمائید.

آموزش مهارت های حل مسئله

آموزش مهارت های حل مسئله روشي برای پرورش طبیعی استعدادها و توانایی های فرزندانتان است. کودکان با تجربه خود یاد می گیرند، به همین دلیل است که الگوسازی خوب برای آنها کلید آموزش مهارت های حل مسئله است. این می تواند آخرین چیزی باشد که در هنگام غرق شدن در احساسات به ذهن شما خطورمی کند، اما به یاد داشته باشید که به جای یک هیولای خشم غیرقابل کنترل، الگوی آرامش باشید. به فرزندان خود نشان دهید که چگونه احساسات خود را به درستی مدیریت کنند و این به نوبه خود به آنها کمک می کند تا مشکلات را به طور منطقی حل کنند.

بگذارید خودشان انتخاب کنند به کودکان اجازه دهید انتخاب کنند که چه چیزی بپوشند، وچه کاری را می خواهند انجام دهند، اما مطمئن شوید که در حد منطقی است.در حالی که وسوسه انگیز است که فقط همه چیز را برای فرزندان خود انجام دهید، این امر در واقع می تواند اعتماد به نفس آنها را کاهش دهد و ممکن است از مستقل شدن آنها جلوگیری کند. با اجازه دادن به آنها برای کشف مسائل به تنهایی، آنها به افراد کوچک تواناتری تبدیل می شوند. به فرزندان خود اعتماد کنید و گاهی اوقات افسار را رها کنید حتی زمانی که این به معنای ناهماهنگی در کفشهايشان باشد.

به آنها فرصتی برای موفقیت بدهید به فرزندانتان بر اساس توانایی هایشان اهدافی متناسب با سنشان بدهید و اجازه دهید راه خود را به سمت چالش های بزرگتر پیش ببرند. این باعث ایجاد اعتماد به نفس در کودک و ذهنیت “توانایی”درآنان می شود، که آنها را تشویق می کند تا در آینده افرادی هدف گرا باشند.اگر کار سخت به نظرمی رسد، آن را به کارهای کوچکتر و قابل کنترل تر تقسیم کنید. به یاد داشته باشید که فقط پیروزی های بزرگ را جشن نگیرید پیروزی های کوچک نیزمهم هستند!

ازمنافع آنها حمایت کنید کودکان اغلب به والدین خود نگاه می کنند، هم برای تحسین و هم حمایت. ببینید فرزندانتان از چه چیزهایی لذت می برند و آنها را تشویق کنید که این علایق را دنبال کنند. اگر طراحی را دوست دارند، بگذارید با رنگ دیوانه شوند! اگر بسکتبال دوست دارند، آنها را ثبت نام کنید! انتظارات خود یا رویاهای برآورده نشده خود را برای پزشك بودن به آنها تحمیل نکنید، به خصوص اگر برای آن آرزوي شما اهمیتی قائل نباشند. کودکان ترجیحات خاص خود را دارند که شما باید آنها را به عنوان والدین آنان بپذیرید.

تشویق به یادگیری بیشتر، آنها ممکن است ذاتا با استعداد باشند. از این فرصت استفاده کنید تا فرزندان خود را در درس هایی ثبت نام کنید تا مهارت های آنها را تقویت کنید. این تجربه نه تنها به آنها در بهبود مهارت های خود کمک می کند، بلکه آنها را در معرض تجربیات جدیدی مانند ملاقات با دوستان جدید، سفر به مکان های جدید و موارد دیگر نیز قرار می دهد!

اهمیت نظم و انضباط را آموزش دهید .سخت کوشی و پشتکار از ویژگی های با ارزشی است که فرزندان شما باید داشته باشند. در دنیایی پرشتاب ازلذت آنی، کودکان ممکن است عادت کنند که به راحتی مسیر خود را طی کنند.اما دنیای واقعی متفاوت است. آنها باید درک کنند که چیزهای خوب نیازمند تلاش سخت هستند.نظم و انضباط درس مهمی است که کودکان باید یاد بگیرند. به آن‌ها بیاموزیدكه براي رسيدن به اهداف خود تلاش كنند ،هرچه بیشتر برای اهداف خود تلاش کنند، ثمره زحمات آنها بهتر قدردانی خواهد شد.

آنچه را که فکر می کنید بهترین است به آنها بدهید به عنوان والدین، شما زمان زیادی را صرف تأمین نیازهای فرزندان خود می کنید: غذا، لباس، سرپناه، عشق و حمایت بی قید و شرطی که برای کمک به آنها برای رسیدن به حداکثر پتانسیل خود نیاز دارند.

شما می توانید هر زمان در این زمینه با مشکلی روبرو بودید و نیاز به راهنمائی بیشتری داشتید با داناک مشاور تماس حاصل فرمائید. لازم به ذکر است کارشناسان داناک مشاور علاوه بر خدمات حضوری، برای مشاوره بصورت تلفنی نیز در خدمت شما هستند.

انواع سبک های دلبستگی

انواع سبک های دلبستگی

دلبستگی چیست؟

دلبستگی یک رابطه عاطفی خاص است که شامل تبادل راحتی، مراقبت و لذت است. ریشه های تحقیق درمورد دلبستگی با نظریه های فروید درمورد عشق آغاز شد،اما محقق دیگری به نام جان بولبی معمولاً به عنوان پدر نظریه دلبستگی شناخته می شود. جان بولبی تحقیقات گسترده‌ای را به دلبستگی اختصاص داد و آن را به عنوان «ارتباط روان‌شناختی پایدار بین انسان‌ها» توصیف کرد.

بالبی این دیدگاه روان‌کاوانه را به اشتراک گذاشت که تجربیات اولیه دردوران کودکی برای تأثیرگذاری بررشد و رفتار بعدی درزندگی مهم هستند. نظریه دلبستگی که توسط روانکاو جان بولبی مطرح شد نشان می‌دهد که چگونه پیوند شما با مراقبان اصلی‌تان پایه و اساس نحوه هدایت روابط شما را در طول زندگی ایجاد می‌کند.

این نظریه بیان می کند که هدف اولیه یک نوزاد انسان حفظ نزدیکی به مراقب خود است،که برای بقا درطول تکامل ما ضروری بود. بولبی معتقد بود که به دلیل این تکامل، نوزادان و کودکان نوپا والدین خود را زیرنظرمی‌گیرند تا ببینند با چه کارهایی می توانند به والدین خود نزدیک بمانند. در ادامه مقاله با داناک مشاور همراه باشید.

انواع سبکهای دلبستگی

آیا تا به حال متوجه شده اید که معمولاً در روابط عاشقانه به روش های خاصی فکر وعمل می کنید؟ شاید کمی حسود هستید وازتنها ماندن برای مدت طولانی می ترسید. یا شاید احساس می کنید به شریک زندگی خود کاملاً اعتماد ندارید. یک توضیح ممکن برای این الگوها نظریه دلبستگی است. دانستن سبک دلبستگی منحصر به فرد خود می تواند به شما کمک کند تا خودآگاه ترشوید و شراکت های طولانی مدت سالم تری ایجاد کنید.

چهار نوع سبک دلبستگی

  • دلبستگی ایمن
  • دلبستگی اجتنابی
  • دلبستگی مضطرب
  • دلبستگی بی نظم

دلبستگی اجتنابی، مضطرب و بی نظم از سبک های دلبستگی ناایمن در نظر گرفته می شوند. اگر کودک بتواند به طورمداوم به والدین خود برای برآوردن نیازهای خود در دوران رشد تکیه کند، احتمالاً یک سبک دلبستگی ایمن ایجاد خواهد کرد. آنها روابط را به عنوان یک فضای امن می بینند که در آن می توانند احساسات خود را آزادانه بیان کنند.

سبک دلبستگی ایمن چیست؟

دلبستگی ایمن با توانایی ایجاد روابط سالم و طولانی مدت تعریف می شود تحقیقات نشان می دهد که کسانی که سبک دلبستگی ایمن دارند این خصوصیات را دارند:

  • از نظرجسمی سالم ترو منبعی مورد اعتماد هستند
  • با دوستان و خانواده روابط نزدیک تری دارند
  • احتمال ابتلا به افسردگی درآنان کمتر است
  • کسانی که سبک دلبستگی ایمن دارند با گشاده رویی، اعتماد به نفس و احترام به روابط نزدیک می شوند
  • آنها با صمیمیت عاطفی و فیزیکی راحت هستند ودرحالی که می توانند نیازهای خود را بیان کنند به نیازهای شریک زندگی خود نیز پاسخ می دهند
  • شخصی با سبک دلبستگی ایمن ممکن است بداند که چگونه تعارض بین فردی را به طورمؤثرمدیریت کند و مسائل شخصی را هم درنظرمی گیرد.آنها ممکن است ترجیح دهند برای ایجاد یک رابطه مراقبتی،به صورت بخشنده و حمایتگر کار کنند
  • آنها به احتمال زیاد ازرها شدن نمی ترسند، بنابراین با اطمینان واعتماد روابط خود را هدایت می کنند

دلبستگی ایمن چگونه ایجاد می شود؟

دلبستگی ایمن نتیجه احساس امنیت با مراقبان خود از دوران کودکی و توانایی درخواست اطمینان یا تایید بدون تنبیه است. کودکان دراولین تعاملات خود احساس امنیت، درک، آرامش و ارزش می‌کنند. مراقبان دوران کودکی شما احتمالاً ازنظرعاطفی در دسترس بودند و ازاحساسات و رفتارهای خود آگاه بودند. کودکان هم دلبستگی ایمن را تقلید می کنند و هم آن را ازمراقبان خود دریافت می کنند.

نشانه های سبک دلبستگی ایمن چیست؟

  • توانایی تنظیم احساسات
  • به راحتی به دیگران اعتماد می کنند
  • مهارت های برقراری ارتباط موثر
  • توانایی جستجوی حمایت عاطفی را دارد
  • به راحتی تنها می ماند
  • در روابط نزدیک خود با دیگران راحت است
  • توانایی ابراز خود درمشارکتها
  • توانایی برقراری ارتباط آسان
  • اعتماد به نفس بالاو مدیریت خوب تعارضات
  • توانایی در دسترس بودن احساسی

دلبستگی ایمن چگونه خود را در روابط نشان می دهد؟

افراد دلبسته ایمن از نظراحساسی و جسمی احساس امنیت می کنند و می توانند به شیوه ای سالم با دیگران درگیر دنیا شوند.در نتیجه، افراد دارای سبک دلبستگی ایمن تمایل دارند روابط را به خوبی هدایت کنند. آنها به طور کلی نسبت به شرکای خود، مثبت، قابل اعتماد و دوست داشتنی هستند.آنها به شریک زندگی خود اعتماد دارند و حسادت اغلب برای آنها مسئله ای نیست.”افراد دلبسته ایمن احساس می کنند که شایسته عشق هستند و نیازی به اطمینان طلبی ندارند.”

دلبستگی ناایمن چیست؟

داشتن سبک دلبستگی ناایمن ممکن است باعث ناراحتی و عدم اطمینان شود. اما راه‌هایی برای برقراری ارتباط با دیگران وجود دارد.خاطرات وتجربیات دوران کودکی منحصربه فرد و صمیمی هستند. اغلب،آنها همچنین بر نحوه عملکرد شما در زندگی به عنوان یک بزرگسال تأثیر می گذارند. سبک‌های دلبستگی که ایمن نیستند،سبک‌های ناامن در نظر گرفته می‌شوند.

انواع مضطرب و اجتنابی وبی نظم دراین دسته قرار می گیرند.افراد دارای سبک دلبستگی مضطرب ممکن است برای برآوردن نیازهای شریک زندگی خود تلاش کنند، درحالی که اغلب ومکرراً نیازهای خود را قربانی می کنند. در یک رابطه، این نیازهای برآورده نشده می تواند منجر به احساس ترس، حسادت یا ناراحتی شود.

فردی که سبک دلبستگی مضطرب دارد ممکن است نگران باشد که شریک زندگی‌اش ازاو دورشود. آنها ممکن است به دنبال اطمینان دائمی برای کاهش احساس عدم اطمینان خود درمورد پیوند خود باشند. آنها همچنین می توانند بیش ازحد به شریک زندگی خود توجه کنند.از سوی دیگر، افرادی که دارای سبک دلبستگی اجتنابی هستند،ممکن است بیش ازحد استقلال خود را بپذیرند.

آنها ممکن است فعالانه از صمیمیت عاطفی اجتناب کنند و ترجیح دهند پیوندهای طولانی مدت ایجاد نکنند. هنگام قرارملاقات، آنها ممکن است بین خود و شریک زندگی خود فاصله عاطفی ایجاد کنند. برای مثال، وقتی احساس می‌کنند خیلی به هم نزدیک شده‌اند، این می‌تواند با جستجوی نقص‌های موجود دررابطه‌شان باشد.

افراد اجتنابی ممکن است برای ابراز احساسات یا نشان دادن محبت فیزیکی مشکل داشته باشند. این می تواند باعث شود که شرکای آنها احساس غفلت،طرد شدن یا ناخواسته بودن کنند. هردوسبک دلبستگی اضطرابی واجتنابی ممکن است به صورت هم وابستگی دربرخی روابط ظاهر شوند.سبک‌های مضطرب و اجتنابی نیز می‌توانند به عنوان اصطلاحات گسترده‌تری برای انواع دلبستگی ناایمن ترکیبی عمل کنند.

برخی از افراد ممکن است متوجه شوند که سبک آنها ترکیبی ازیکی ازاینها و احساسات دیگری است، مانند:

  • مضطرب-مشغول
  • ترسناک-اجتناب کننده
  • طرد کننده-اجتناب کننده

سبک های دلبستگی ناایمن در صورتی ایجاد می شوند که کودک با مراقبان خود پیوندی تیره و تار داشته باشد. این زمانی اتفاق می‌افتد که کودک می‌آموزد ممکن است نتواند برای برآوردن نیازهای اولیه خود به راحتی به دیگران تکیه کند.

دلبستگی اجتنابی چگونه ایجاد می شود؟

سبک دلبستگی اجتنابی با شکست درایجاد روابط بلندمدت با دیگران به دلیل ناتوانی دربرقراری صمیمیت فیزیکی وعاطفی تعریف می شود.

در دوران کودکی،ممکن است مراقبانی سختگیر یا ازنظرعاطفی دوروغایب داشته باشید.

خصوصیات مراقب شما در دلبستگی اجتنابی

  • شما را به حال خود رها کرد
  • انتظار داشت که مستقل باشی
  • هنگام بیان نیازها یا احساسات خود، شما را طرد کرد
  • در پاسخ به نیازهای اساسی شما کند بوده است
  • برخی از والدین اجتنابی آشکارا غفلت می کنند، اما برخی دیگر صرفاً مشغول، اندکی بی علاقه هستند و بیشتر به چیزهایی مانند نمرات، کارها، یا رفتارها توجه دارند تا احساسات، امیدها، رویاها یا ترس ها. این کودکان ممکن است بیاموزند که احساس استقلال قوی داشته باشند تا مجبو نباشند برای مراقبت یا حمایت به شخص دیگری تکیه کنند.

نشانه ها یی که به شما می گوید ممکن است سبک دلبستگی اجتنابی داشته باشید

  • به طورمداوم از صمیمیت عاطفی یا فیزیکی اجتناب کنید
  • احساس استقلال قوی
  • از بیان احساسات خود ناراحت هستند
  • دیگران را نادیده می گیرند
  • اعتماد به مردم سخت است
  • از طرف هرکسی که سعی می کند به شما نزدیک شود احساس خطر کنید
  • زمان بیشتری را به تنهایی بگذرانید تا تعامل با دیگران
  • باور کنید که درزندگی خود به دیگران نیازندارید

سبک دلبستگی مضطرب چیست؟

سبک دلبستگی مضطرب نوع دیگری از دلبستگی ناایمن است که با موارد زیر مشخص می شود:

  • ترس از طرد شدن
  • ترس ازرها شدن
  • برای اعتبارسنجی و تنظیم عاطفی خود به شریک زندگی وابسته است
  • گرایش های وابسته

سبک دلبستگی مضطرب چگونه ایجاد می شود؟

این سبک دلبستگی ناشی از تربیت ناسازگار والدین است که با نیازهای کودک هماهنگ نیست. این کودکان در درک مراقبان خود مشکل دارند و هیچ گونه اطمینانی در مورد آنچه که باید از آنها درحرکت رو به جلو انتظار داشته باشند، ندارند. آنها اغلب در روابط والدین خود گیج می شوند و احساس بی ثباتی می کنند.کودکان با این سبک دلبستگی وقتی مراقبانشان را ترک می کنند، پریشانی بسیار بالایی را تجربه می کنند. گاهی اوقات والدین حامی و پاسخگوی نیازهای کودک هستند در حالی که در برخی مواقع با فرزندان خود هماهنگی ندارند.

اگر سبک دلبستگی مضطرب دارید، والدین شما ممکن است این موارد را نیز داشته باشند:

  • متناوب بین بیش ازحد نوازشگرو یا بی تفاوت بودن
  • به راحتی غرق در افکار و اعمال خود شدن
  • گاهی حواسش به شما بوده و بعد شما را ازخود دور می کند
  • شما را مسئول احساسات خود می داند
  • این کودکان اغلب با این فکر بزرگ می شوند که قراراست از احساسات دیگران مراقبت کنند و اغلب وابسته به دیگران می شوند

نشانه های سبک دلبستگی مضطرب

  • تمایلات چسبنده
  • بسیار حساس به انتقاد (واقعی یا درک شده)
  • نیاز به تایید دیگران
  • تمایلات حسادت آمیز
  • مشکل تنها بودن
  • عزت نفس پایین
  • احساس بی ارزشی برای عشق
  • ترس شدید از طرد شدن
  • ترس قابل توجه ازرها شدن
  • مشکل دراعتماد کردن به دیگران

دلبستگی مضطرب چگونه در روابط ظاهر می شود؟

افرادی که دارای سبک های دلبستگی مضطرب هستند معمولا احساس می کنند ارزش عشق را ندارند و نیاز به اطمینان دائمی ازطرف شریک زندگی خود دارند.آنها اغلب خود را به خاطر چالش‌های موجود در رابطه خود را سرزنش می‌کنند و می‌توانند حسادت یا بی‌اعتمادی مکرر و شدید را به دلیل اعتماد به نفس ضعیف نشان دهند.در نهایت، ترس ریشه‌ای ازرها شدن، طرد شدن یا تنهایی وجود دارد. و این ترس ها معمولاً خود را به این روش ها نشان می دهند.

سبک دلبستگی ناسازگار چگونه ایجاد می شود؟

دلبستگی مضطرب-آشفته به عنوان داشتن رفتار بسیار ناسازگار و مشکل در اعتماد به دیگران تعریف می شود.شایع‌ترین علل سبک دلبستگی ناسازگار، آسیب‌های دوران کودکی، بی‌توجهی یا بدرفتاری مراقبان با کودک است. ترس ازوالدین (عدم احساس امنیت آنها) نیز وجود دارد. کودکان دارای این سبک دلبستگی ممکن است گیج به نظر برسند.مراقبان ناسازگار هستند و اغلب به عنوان منبع آرامش و ترس توسط فرزندانشان دیده می شوند، که منجر به رفتارهای بی نظم آنها می شود.

نشانه های سبک دلبستگی ناسازگار

  • ترس از طرد شدن
  • ناتوانی در تنظیم احساسات
  • رفتارهای متناقض
  • سطوح بالای اضطراب
  • مشکل دراعتماد کردن به دیگران
  • نشانه های هردوسبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی

سبک دلبستگی ناسازگار چگونه در روابط ظاهر می شود؟

در روابط، افراد دارای سبک های دلبستگی نامنظم، تمایل به رفتارغیرقابل پیش بینی و گیج کننده دارند. آنها به طورمتناوب بین گوشه گیر و مستقل بودن و دلبستگی و احساساتی بودن تغییر می کنند.در حالی که آنها به شدت به دنبال عشق هستند، شرکای خود را نیز به دلیل ترس ازعشق از خود دورمی کنند. آنها معتقدند که همیشه طرد می شوند، اما ازصمیمیت عاطفی اجتناب نمی کنند.

آنها از آن می ترسند، و همچنین پیوسته به دنبال آن هستند، اما دوباره آن را رد می کنند.آنها شریک زندگی خود را غیرقابل پیش بینی می دانند و خودشان در روابط خود به شیوه های غیرقابل پیش بینی رفتار می کنند، زیرا همچنان بین نیاز به امنیت و ترس دست و پنجه نرم می کنند.

سبک دلبستگی بزرگسالی و روابط عاشقانه

ما ناخودآگاه از شرکای عاشقانه‌مان انتظار داریم که مانند والدین ما رفتار کنند، و بنابراین، به‌دلیل این انتظارات به روش‌های خاصی عمل می‌کنیم. این تمایلات ظاهر می شوند، چه ما متوجه آن باشیم یا نه. صرف نظر از روابط اولیه خود، می توانید سبک دلبستگی را تغییر دهید.

عواملی که بر سبک های دلبستگی تأثیر می گذارند

مراقبت مداوم منجر به اعتماد می شود اول، پیشنهاد می شود که وقتی کودکان با اطمینان از اینکه مراقب اصلی آنها در دسترس آنها خواهد بود، بزرگ شوند، نسبت به کسانی که بدون چنین اعتقادی بزرگ شده اند، کمتر دچار ترس می شوند. تجربیات اولیه حیاتی هستند.دوم،اعتماد در طول دوره رشد بحرانی، نوزادی، کودکی و نوجوانی شکل می گیرد.

انتظارات شکل گرفته در آن دوره تمایل دارند تا پایان عمرفرد نسبتاً بدون تغییر باقی بماند.انتظارات از تجربیات ناشی می شود. در نهایت،این انتظاراتی که شکل می‌گیرند مستقیماً با تجربه مرتبط هستند. به عبارت دیگر،کودکان این انتظاررا ایجاد می کنند که مراقبانشان به نیازهای آنها پاسخ دهند،زیرا طبق تجربه آنها، مراقبان آنها در گذشته پاسخگو بوده اند.

مهم‌ترین نکته این است که بفهمیم یک فرد می‌تواند از سبک دلبستگی ناایمن تغییر کند و پیوندهای سالم و مطمئن در روابط آینده ایجاد کند.در بسیاری از موارد، فرد ممکن است نیاز به صحبت با یک مشاور داشته باشد تا تجربیات دوران کودکی خود و چگونگی تأثیر آنها بر روابط آینده را درک کند. شاید سفر آسانی نباشد، اما ارزشش را دارد.

الگوی رفتارهایی که در روابطمان تکرار می کنیم همان چیزی است که برخی آن را سبک دلبستگی می نامند.

سبک دلبستگی شما معمولاً از طریق پیوندی که با مراقبان اصلی خود داشتید ایجاد می شود. این زمانی بود که یاد گرفتید که چگونه نیازهای خود را بیان کنید، چگونه ایمنی خود را ارزیابی کنید و چگونه به احساسات و رفتارهای دیگران پاسخ دهید. اما اگرچه این اولین تجربیات ممکن است بر زندگی بزرگسالی شما تأثیر بگذارد، اما امکان ایجاد تغییراتی نیز وجود دارد که ممکن است به شما در بهبود نحوه ارتباط خود با دیگران از جمله خانواده، دوستان یا شرکای عاشقانه کمک کند.

سه سبک دلبستگی اصلی

  • ایمن
  • مضطرب
  • اجتنابی

اینها بر اساس اولین پیوندهای شما در دوران کودکی است.کسانی که سبک دلبستگی ایمن دارند عموماً در روابط قابل اعتمادتر و پاسخگو هستند. افراد دارای سبک دلبستگی مضطرب تمایل دارند نیازهای دیگران را بر نیازهای خود ترجیح دهند. شخصی با سبک دلبستگی اجتنابی ممکن است استقلال خود را بیش از حد ارزیابی کند وازصمیمیت اجتناب کند. تغییر سبک دلبستگی امکان پذیر است، اما کار می خواهد.

آیا می توانید سبک های دلبستگی را تغییر دهید؟

بله، تغییر سبک دلبستگی ممکن است اما می‌تواند زمان و تلاش ببرد.اگر فکر می کنید سبک دلبستگی ناایمن دارید، ممکن است تعجب کنید که چگونه می توانید آن را تغییر دهید. در برخی موارد، این به طور طبیعی اتفاق می افتد. به عنوان مثال، درگیر شدن در یک رابطه با فردی با سبک ایمن می تواند به نوبه خود به شما کمک کند تا امنیت بیشتری داشته باشید.

افزایش سن نیز ممکن است یک عامل باشد.یک مطالعه نشان می‌دهد که سبک‌های دلبستگی می‌توانند در طول زمان امن‌تر شوند، زیرا هر چه سن بالاتر می‌رود، زمان کمتری برای روابطی داریم که نیازهای ما را برآورده نمی‌کنند یا ما را خوشحال نمی‌کنند. انتخاب نقش فعال در تغییر سبک ارتباط خود اغلب چیزی است که بیشترین کمک را می کند. از طریق این مراحل ساده و قابل اجرا، می‌توانید خود را به سمت سبک ایمن‌تر راهنمایی کنید.

هرگونه آسیب دوران کودکی را برطرف کنید تجربه تروما در دوران نوزادی یا کودک خردسال می تواند روند دلبستگی و پیوند را مختل کند. ترومای دوران کودکی می تواند ناشی ازهرچیزی باشد که بر احساس امنیت شما تأثیر بگذارد، مانند محیط ناامن یا ناپایدار خانه، جدایی از مراقب اصلی، بیماری جدی، بی توجهی یا سوء استفاده. هنگامی که آسیب های دوران کودکی برطرف نشود، احساس ناامنی، ترس و درماندگی می تواند تا بزرگسالی ادامه یابد.

حتی اگر آسیب‌های روحی شما سال‌ها پیش اتفاق افتاده باشد، می‌توانید گام‌هایی برای غلبه بر درد، بازیابی تعادل عاطفی خود و یادگیری اعتماد و ارتباط مجدد در روابط بردارید. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه شما می توانید با کارشناسان متخصص داناک مشاور در ارتباط باشید.

انواع سبک های ارتباطی

چهار نوع سبک ارتباطی اصلی

سبک های ارتباطی یکی از مسائلی است که در زندگی روزمره ما حائز اهمیت بسزایی است. ما همانند سایر حیوانات و احتمالاً با اجداد انسان‌نمای اولیه‌ مان، از زبان رفتاری برای برقراری ارتباط بین خود استفاده می‌کنیم. این زمانی است که ما چیزی را درزمان واقعی همانطور که اتفاق می‌افتد درک می‌کنیم و بدون تأمل، آن را به اطلاع دیگران می‌رسانیم. خنده وسایر واکنش های احساسی نمونه های خوبی هستند.

البته بسیاری از گونه ها،زبان هایی برای هشدار دادن به یکدیگردرمورد خطر دارند. زبان رفتاری نباید از پیش طراحی شده باشد. درآوردن ژاکت یا شل کردن یقه ‌تان می‌تواند به دیگران نشان دهد که بیش ازحد گرمتان شده است،خواه ازاین موضوع آگاه باشید یا نه. اخم کردن، تکان دادن سر،یا بالا انداختن جزئی شانه ها می تواند نشان دهنده زبان بدنی وارتباط شما با اطرافیانتان باشد. مردم برای بیان تجربیات خود اززبان استفاده می کنند.

با این حال، هرزبان به طورمنحصربه ‌فردی برای بیان بخش‌هایی ازتجربه ما اقتباس شده است و برای توصیف بخش‌های خاصی مؤثرتراست. ما نمی توانیم یک نقاشی را به طورکامل با کلمات توصیف کنیم، یا احساسات را با اعداد توصیف کنیم. وازآنجایی که تجربیات از فرهنگی به فرهنگ دیگر بسیار متفاوت است، نمی‌توانیم مفاهیم و ظرایف یک فرهنگ را به طورکامل به زبان فرهنگ دیگر بیان کنیم.

سرخپوستان اوهلون درغرب ایالات متحده، که 5000 سال قبل از ورود اسپانیایی ها جمعیت ثابتی داشتند، هیچ کلمه ای برای “قحطی” نداشتند. احتمالاً به این دلیل که هرگز چنین شرایطی را تجربه نکرده بودند. دانستن نحوه برقراری ارتباط موثر با اطرافیان خود بسیار مهم است. ارتباطات جزء کلیدی هر کاری است. اینجاست که چهار سبک ارتباطی وارد می‌شوند. چهار سبک ارتباطی نحوه ارتباط افراد را دسته ‌بندی می‌کنند.

درک سبک ارتباطی خود می تواند به شما کمک کند تا متوجه شوید که ممکن است چه تفاوتی با دیگران داشته باشید، که می توانید از آن برای همکاری موثرتر با آنها داشته باشید. برای درک بهتر نیز می توانید انواع تیپ های شخصیتی را بشناسید. همچنین دانستن این موارد برای حل اختلاف بین زوجین و درک بهتر آنها ضروری است.

سبک ارتباطی چیست؟

سبک ارتباطی راهی برای توصیف راه های مختلف ارتباط افراد است. هر یک از سبک های مختلف را می توان به صورت شفاهی، غیرکلامی یا به صورت نوشتاری بیان کرد.

چهار سبک ارتباطی اصلی

چهار سبک ارتباطی اصلی به شرح زیر می باشد:

1. سبک ارتباطی غیرفعال

فردی که ارتباط غیرفعال دارد اغلب به نظر می رسد که از ترس صحبت کردن اصلاً ارتباط برقرار نمی کند. این رفتار می تواند منجر به سوء تفاهم شود. ارتباط منفعلانه از ابرازعقاید یا احساسات، حفاظت ازحقوق و شناسایی یا برآوردن نیازهای فرد اجتناب می کند. افرادی که منفعلانه ارتباط برقرارمی کنند، معمولاً تماس چشمی ضعیفی دارند و وضعیت بدنی شلخته دارند و تمایل دارند به آرامی یا با عذرخواهی صحبت کنند.

وقتی افراد منفعل صحبت می کنند، معمولا یکی از موارد زیر را بیان می کنند:
• من نمی توانم از حقوق خود دفاع کنم
• من نمی دانم حقوق من چیست
• همه سر به سرمن می گذارند
• من ضعیف هستم و نمی توانم از خودم مراقبت کنم
• مردم هرگز احساسات من را در نظر نمی گیرند

2.ارتباط تهاجمی

ارتباط پرخاشگرانه با عصبانیت و قضاوت هدایت می شود و همچنین می تواند منجر به انعطاف ناپذیری شود. این می تواند یک محیط خصمانه ایجاد کند. ارتباط پرخاشگرانه تمایل به نقض حقوق دیگران دارد. غیرعادی نیست که افراد با ارتباط پرخاشگرانه به صورت کلامی یا فیزیکی یا هر دو مورد آزار و اذیت قرار گیرند. ارتباط پرخاشگرانه معمولاً نتیجه عزت نفس پایین است که اغلب ناشی از سوء استفاده فیزیکی یا عاطفی گذشته، زخم های عاطفی التیام نیافته و احساس ناتوانی است.

افراد پرخاشگر تحمل ناامیدی کمی از خود نشان می دهند، از تحقیر استفاده می کنند، مکرراً صحبت می کنند وازانتقاد یا سرزنش برای حمله به دیگران استفاده می کنند. آنها از تماس چشمی نافذ استفاده می کنند و شنونده خوبی نیستند. افراد پرخاشگر جملاتی را بیان می کنند که دلالت بر این دارد:

• طرف مقابل حقیراست و ارزشی ندارد
• مشکل من تقصیرشخص مقابل است
• آنان فکر می کنند برتروحق هستند
• آنها بدون توجه به عواقب رفتارشان راه خود را پیش خواهند گرفت
• آنها حق دارند و طرف مقابل مدیون آنها است

آیا حس می کنید نیاز به مشاوره روانشناسی دارید؟

3.ارتباط منفعل – تهاجمی

ارتباط انفعالی- تهاجمی ممکن است به این معنا باشد که شما مستقیماً احساسات خود را بیان نمی کنید، اما احساسات منفی را حفظ می کنید واجازه می دهید آن ها براعمال شما تأثیر بگذارند.این می تواند باعث سردرگمی و عصبانیت شود. فرد منفعل – پرخاشگرازسبک ارتباطی استفاده می کند که درآن فرد درظاهر منفعل به نظر می رسد، اما درواقع خشم را به شیوه ای ظریف، غیرمستقیم یا پشت صحنه نشان می دهد.

معمولاً دارای جریانی پنهانی ازناتوانی، احساس گیر افتادن و رنجش است. افرادی که منفعل – پرخاشگر هستند اغلب از دیگران بیگانه هستند، احساس می کنند که نمی توانند مستقیماً با هدف یا شخصی که ازاورنجیده می شوند، برخورد کنند. درعوض، آنها خشم خود را با تضعیف نامحسوس شی/شخص واقعی یا خیالی که ازاورنجیده اند ابرازمی کنند.

اغلب آنها به جای رویارویی با شخص دیگری با خود غرمی زنند. آنها اغلب به شما لبخند می زنند، حتی اگر عصبانی هستند،آنها برای تلافی ازخرابکاری های ظریف استفاده می کنند یا با کنایه صحبت می کنند.هنگامی که افراد منفعل – پرخاشگر ارتباط برقرار می کنند، پیام های زیر را ارسال می کنند:

• من ضعیف و عصبانی هستم، بنابراین خرابکاری می کنم، ناامید می کنم و مزاحم می شوم
• من ناتوان هستم که با شما رو در رو برخورد کنم، بنابراین باید از جنگ چریکی استفاده کنم
• من همکار به نظر می‌رسم،اما نیستم

4.ارتباط قاطعانه

ارتباط قاطعانه اعتماد به نفس دارد اما به افکار و احساسات دیگران نیز احترام می گذارد. ارتباط قاطعانه فضایی را برای گفتگوهای صادقانه ایجاد می کند و باعث ارتقای ارتباطات سالم بین افراد می شود.ارتباط قاطعانه به وضوح نظرات و احساسات فرد را بیان می کند و قاطعانه ازحقوق و نیازهای او حمایت می کند بدون اینکه حقوق دیگران را زیر پا بگذارد.

ارتباط قاطعانه نتیجه عزت نفس بالاست. افراد قاطع برای خود، زمان و نیازهای عاطفی، روحی و جسمی خود ارزش قائل هستند. آنها مدافعان قوی خود هستند. در حالی که به حقوق دیگران بسیار احترام می گذارند. افراد قاطعانه احساس می کنند با افراد دیگر ارتباط دارند و نیازها و احساسات خود را به وضوح، مناسب و محترمانه بیان می کنند.

آنها بر احساسات خود کنترل دارند و با لحن آرام و واضح صحبت می کنند. آنها شنوندگان خوبی هستند، ارتباط چشمی خوبی دارند و محیطی محترمانه برای دیگران ایجاد می کنند و اجازه نمی دهند دیگران از آنها سوء استفاده کنند.

آیا در روابط خانوادگی خود نیاز به مشاوره دارید؟

وقتی افراد قاطع با دیگران ارتباط برقرار می کنند، این پیام ها را ارسال می کنند:

• من به خودم اعتماد دارم
• من نمی توانم دیگران را کنترل کنم، اما خودم را کنترل می کنم
• من واضح، صادقانه و دقیق صحبت می کنم
• می دانم که در زندگیم انتخاب هایی دارم و گزینه هایم را در نظرمی گیرم. من کاملاً مسئول خوشبختی خودم هستم
• ما به همه به یک اندازه حق داریم که خودمان را با احترام به یکدیگر ابرازکنیم

سوالی که از شما دارم این است که سبک ارتباطی شما چیست؟

ارتباطات به ما امکان می دهد افکار خود را بیان کنیم، اطلاعات را به اشتراک بگذاریم و با افراد دیگر ارتباط برقرار کنیم. ازارسال یک پیام کوتاه گرفته تا چت کردن با یک دوست ونوشیدن قهوه، شما همیشه با افراد اطراف خود در تعامل هستید. چه کلامی باشد چه غیرکلامی، ارتباط بخش بزرگی از زندگی شما را تشکیل می دهد.

اما این که ما چه کسی هستیم، نحوه ارتباط ما را نیز شکل می دهد. درست مانند هیچ دو نفری که دقیقاً شبیه هم نیستند، هرکسی سبک ارتباطی منحصر به فرد خود را دارد. دانستن اینکه این سبک ها چگونه به نظر می رسند و نحوه شناسایی آنها می تواند به شما در برقراری ارتباط و کار بهتر با افراد دیگر کمک کند. راه های زیادی برای توصیف نحوه ارتباط یک فرد وجود دارد. یک راه از طریق سبک ارتباطی آنهاست.

این سبک ها به عنوان ابزاری است که می تواند به شما در درک دیگران و همدلی بیشتر با آنها کمک کند. همچنین در بهبود و پایداری روابط عاطفی نیز موثر خواهد بود.

چه عوامل کلیدی برنحوه ارتباط افراد تأثیر می گذارد؟

در حالی که آگاهی ازانواع ارتباط ‌دهنده‌ها می‌تواند به شما در درک عادت‌ها یا واکنش‌های دیگران کمک کند، این سبک‌ها همیشه کل داستان را بیان نمی‌کنند.ارتباطات بین فردی چند وجهی است.سخت است که کسی را تنها با یک سبک ارتباطی تعریف کنیم. اگر شخصی در یک جلسه از سبک ارتباطی تهاجمی استفاده می کند، به این معنی نیست که این سبکی است که همیشه از آن استفاده می کند.

عوامل کلیدی موثر بر ارتباطات

• کنوانسیون های فرهنگی و اجتماعی
• جنسیت و نقش های اجتماعی
• احساسات و ادراک
• محیط

این عوامل اضافی می توانند توضیح دهند که چرا یک نفر به روشی خاص ارتباط برقرار می کند. اما آنها همچنین می توانند توضیح دهند که دیگران چگونه این پیام ها را تفسیر می کنند.جنسیت به عنوان یکی از عوامل بیرونی است که می تواند بر نحوه تفسیر ارتباطات تأثیر منفی بگذارد. در حالی که جرات ورزی ممکن است در مردان مورد ستایش قرار گیرد، زنان هنگامی که خود را ابرازمی کنند، بیشتر پرخاشگر دیده می شوند.

مهم است که در مورد نحوه ارتباط شما و این که چه عواملی ممکن است بر نحوه نگاه شما به سبک دیگران نیز تأثیر بگذارد، فکر کنید.

آیا قصد ازدواج دارید و در این زمینه نیاز به راهنمائی دارید؟

چگونه سبک های ارتباطی را شناسایی کنید؟

• پیام خود را به وضوح توسعه دهید و ارائه دهید
• از درگیری ها اجتناب کنید یا ازآن جلوگیری کنید
• به اهداف خود برسید
• روابط موفقی ایجاد کنید

چگونه می توانید سبک های ارتباطی را تجزیه و تحلیل کنید؟

برای تجزیه و تحلیل سبک های ارتباطی میبایستی موارد زیر را مد نظر داشته باشید:

1.رابطه خود را در نظر بگیرید

اگر با یک مافوق سر و کار دارید، ممکن است به شناسایی سبک رهبری و ویژگی های رهبری آن شخص کمک کند. از سوی دیگر، اگر می خواهید بدانید که یک شریک عاشقانه چگونه ارتباط برقرار می کند، ممکن است یادگیری زبان عشق آنها مفیدتر باشد.درک اینکه چگونه یک فرد ارتباط برقرار می کند درایجاد روابط موثر بسیار مهم است. او ابتدا تشویق می کند که بفهمید رابطه شما چگونه می تواند بر تعاملات شما تأثیر بگذارد.

2.از گوش دادن فعال استفاده کنید

گوش دادن فعال یک استراتژی مفید است که می تواند به شما کمک کند سبک ارتباطی افراد را شناسایی کنید.گوش دادن فعال به معنای گوش دادن نه تنها با گوش، بلکه با چشم و قلبمان است. ما می‌توانیم این کار را با پرسیدن سؤالاتی انجام دهیم که به دنبال درک معنای پشت صحبت‌هایی هستند که گفته می‌شود. گوش دادن فعال همچنین به معنای عدم نتیجه گیری عجولانه است.

به عنوان مثال،اگر فردی مستقیم و مختصر صحبت می کند، گوش دادن فعال می تواند به شما در تعیین دلایل این انتخاب کمک کند. ممکن است تصور کنید که آنها پرخاشگر هستند، اما در واقعیت، ممکن است وقتشان کم باشد.سبک‌های ارتباطی مختلف در یک تعامل پدیدار می‌شوند، اما درک دقیق این سبک با گذشت زمان و صبر به دست می‌آید.

3. به هوش هیجانی فکر کنید

برای کمک به درک سبک ارتباطی افراد، توصیه می‌کنند که در سطح هوش هیجانی خود و همچنین فردی که با او صحبت می‌کنید، فکر کنید.

آیا در به شما خیانت شده است و نیاز به مشاوره در این زمینه دارید؟

فرهنگ چگونه بر سبک های ارتباطی تأثیر می گذارد؟

فرهنگ بخش بزرگی از ارتباطات است. هرکسی با مجموعه ای از ارزش ها، باورها و تجربیات خود وارد تعامل می شود.زمانی که شخص دیگری به سبکی که شما به آن عادت ندارید ارتباط برقرار می کند ممکن است گیج کننده باشد. ممکن است مطمئن نباشید که در برخی شرایط چگونه پاسخ دهید. یا شاید نمی‌دانید چرا کسی به چیزی که برای شما عادی به نظر می‌رسید واکنش نشان داد.

همه ما تعصبات ضمنی را با خود حمل می کنیم که ممکن است از آن آگاه باشیم یا ندانیم. حتی قبل از شروع صحبت، بر اساس مشاهدات اولیه، تجربیات گذشته و حتی سوگیری هایی که ممکن است از آنها آگاه نباشیم وبرداشت هایی از شخص دیگری ایجاد می کنیم. ارتباطات نادرست و سوء تفاهم ها می تواند مانع ایجاد روابط قوی شود، بنابراین می تواند مفید باشد که بدانید هرکسی به روش خود صحبت می کند.

زمانی که با فردی از فرهنگ یا کشور دیگری کار می کنید، کمی زمان بگذارید تا در مورد هنجارهای ارتباط فرهنگی آنها بیشتر بدانید.

سبک های ارتباطی در محل کار چگونه است؟

ارتباط یک مهارت نرم مهم برای کار کردن است و می تواند برای زندگی شخصی و حرفه ای شما مفید باشد. درمحل کار، ممکن است متوجه شوید که سبک شخصی شما مکمل یا در تضاد با سبک همکارانتان است.کسی که سبک ارتباطی تهاجمی دارد ممکن است به عنوان فردی متخاصم و مستبد شناخته شود که دیگران را از خود دور کرده و فضای کاری مضر ایجاد می‌کند.

اما گاهی اوقات، یک سبک تهاجمی تر می تواند در یک موقعیت خاص مفید باشد.همان ارتباط‌دهنده تهاجمی می‌تواند برای پروژه یا سازمان دیگری که نیاز به بهینه‌ سازی زمان و منابع دارد، مناسب باشد.علاوه بر سبک ارتباطی یک فرد، یک پروژه همچنین می تواند تحت تأثیر شفاف بودن پیام یک فرد قرار گیرد.اگر ارتباط شخصی مبهم باشد، می تواند منجر به سوء تفاهم و تاخیر در تکمیل وظایف شود.

ارتباط واضح و مختصر به این معنی است که همه نقش ها و مسئولیت های خود را درک می کنند که منجر به همکاری کارآمدتر و نتایج موفقیت آمیز می شود.

آیا حس می کنید در رابطه سمی و ناسالمی گیر کرده اید؟

فضاهای دیجیتال چگونه بر سبک های ارتباطی تأثیر می گذارد؟

ممکن است عادت داشته باشید که بسیاری از ارتباطات خود را به صورت آنلاین، از طریق پیام متنی یا ایمیل، انجام دهید. سبک ارتباط آنلاین شما شبیه به سبک حضوری شما خواهد بود، اما ممکن است مجبور شوید برخی تنظیمات را انجام دهید.مشکل اصلی ارتباطات دیجیتال این است که نشانه‌های غیرکلامی قابل توجهی ندارد.

هنگامی که شخصی با حروف تایپ می کند، قسمت هایی را با متن پررنگ یا زیر خط کشیده شده علامت گذاری می کند یا از علامت تعجب بیش از حد استفاده می کند، نشانه های غیرکلامی را می توان بیان کرد! همه اینها را می توان منفی تلقی کرد. بدون نشانه های غیرکلامی، خواننده نمی تواند احساسات و عواطف خود را در پیام شما وارد کند.

اگر کسی پیام شما را اشتباه بخواند، چیزی که قصد داشتید قاطعانه به نظر بیاید، ممکن است تهاجمی به نظر برسد. آگاهی از آنچه می نویسید و نحوه نوشتن آن می تواند اطمینان حاصل کند که پیام شما از طریق متن یا ایمیل واضح است.

• کلمات خود را با دقت انتخاب کنید
• اجتناب از زبان “شما”، زیرا به این معنی است که فرستنده با انگشت به سمت گیرنده اشاره می کند
• ابتدا پیام ها را در یک پردازشگر کلمه تایپ کنید تا از ارسال تصادفی جلوگیری کنید
• از بررسی املا و بررسی دستور زبان در همه پیام‌های خود استفاده کنید
• اگر می‌خواهید چیزی را ارسال کنید که ممکن است اشتباه گرفته شودقبل از ارسال آن متن یا ایمیل، 24 ساعت صبر کنید،ببینید آیا همان احساسی را که روز قبل داشتید دارید یا خیر.

برای ارائه مشاوره بیشتر در این زمینه، شما می توانید با متخصصین داناک مشاور از طریق تماس تلفنی برای کسب اطلاعات بیشتر در ارتباط باشید.

چگونه کسی می تواند مهارت های ارتباطی خود را بهبود بخشد؟

ارتباط مهارتی است که می توانید در طول زمان آن را ایجاد کنید.بهترین راه برای بهبود ارتباطات ما یادگیری و تمرین است. این کمک می کند تا در تعاملات روزمره، اهداف خاصی را تعیین کنیم و از طریق آنها کار کنیم.یکی از راه‌های بهبود مهارت‌های ارتباطی، تمرکز بر مهارت‌های شنیداری است. این ممکن است شبیه تمرین گوش دادن فعال و تلاش برای شناسایی سؤال دیگری برای پرسیدن در مورد هرچیزی که درحال بحث است، به نظر برسد.

به جای واکنش ساده به آنچه که کسی می‌گوید، سنجیده پاسخ دادن ممکن است هدف خوبی باشد.

راه های کوچکی وجود دارد که می توانید هر روز روی مهارت های ارتباطی خود کار کنید.

• سوال بپرسید
• در مورد فرد تعامل برقرار کنید نه در مورد خودتان
• به یاد داشته باشید که چگونه گفتن چیزی، مهمترازگفتن آن چیز است
• از سوء تفاهم جلوگیری کنید و دیگران را بهتر درک کنید

در صورتیکه همچنان با ابهام یا سوالی در این زمینه روبرو هستید و یا نیاز به مشاوره در این زمینه دارید، می توانید با کارشناسان داناک مشاور این مورد را مطرح فرمائید.

انواع تیپ های شخصیتی

آشنایی با 16 تیپ شخصیتی چهارمزاج

این عشق به آزمایش ها و گمانه زنی ها آیا دقت کرده اید که چقدرآزمونهای شخصیتی در اینترنت وجود دارد؟ انواع DISC، Enneagram و 5 تیپ شخصیتی بزرگ تنها تعدادی از آنها هستند و هدف همه آنها درک بهترانواع تیپ شخصیتی به خواننده است. روانشناسان سال ها در مورد اینکه بهترین تست تیپ های شخصیتی کدام است و کدام آزمون دقیق ترین تجزیه و تحلیل ۱۶ تیپ شخصیتی را ارائه می دهد بحث کرده اند.

حقیقت این است که همه آنها می توانند به شما کمک کنند تا بینش بیشتری در مورد جنبه های مختلف شخصیت خود به دست آورید. هیچ نوع روانشناختی بهتر از دیگری نیست. همه تیپ های شخصیتی نقاط قوت و ضعف خود را دارند و هر فرد دارای مجموعه ای منحصر به فرد از ویژگی های به همان اندازه ارزشمند است. درک کهن الگوهای شخصیتی متمایز شما می تواند از بسیاری جهات، از جمله روابط، شغل و یادگیری مفید باشد. داناک مشاور شما را به خواندن ادامه این مقاله جذاب دعوت می کند.
آیا در مورد انواع رابطه سمی آشنایی دارید

آشنایی با 16 تیپ شخصیتی چهارمزاج

تیپ شخصیتی انواع فکری و روشنفکران:

تیپ شخصیتی استراتژیست INTJ

تیپ شخصیتی مهندس INTP

تیپ شخصیتی رئیس ENTJ

تیپ شخصیتی مبتکر ENTP

تیپ شخصیتی انواع رویایی:

تیپ شخصیتی معتمد INFJ

تیپ شخصیتی رویاپرداز INFP

تیپ شخصیتی مربیENFJ

تیپ شخصیتی مدافع ENFP
در مورد همدلی بیشتر بدانیم

تیپ شخصیتی انواع محافظ:

آزمونگرISTJ

تیپ شخصیتی مدافع ISFJ

تیپ شخصیتی ناظرESTJ

تیپ شخصیتی حامی ESFJ

تیپ شخصیتی انواع خالق:

تیپ شخصیتی صنعتگرISTP

تیپ شخصیتی هنرمند ISFP

تیپ شخصیتی متقاعد کننده ESTP

تیپ شخصیتی سرگرم کننده ESFP
در مورد شکست عاطفی یا عشقی بیشتر بدانیم

16 تیپ شخصیتی رایج

تیپ های شخصیتی بر اساس 4 خلق و خو دسته بندی می شوند: روشنفکر، بینا، محافظ و خالق. روشنفکران به عقلانیت و برتری فکری، بصیرت گرایان به همدلی و آرمان گرایی، محافظان به عملی بودن و منظم بودن و خالقان به خودانگیختگی و منعطف بودن شهرت دارند.

انواع تیپ شخصیتی محافظ

محافظان قابل اعتماد، نوع دوست و صادق هستند. آنها با اخلاق کاری سختگیرانه هدایت می شوند و برای کمک به دیگران و خدمت به جامعه امتیاز بالایی قائل هستند. محافظان به دلیل توانایی طبیعی خود در سازماندهی، برنامه ریزی و استراتژی،رهبرانی با استعداد هستند. آنها در موقعیت‌هایی که می‌دانند چه انتظاری می‌رود، پیشرفت می‌کنند. آنها قوانین و ساختار را ارج می نهند.
روشهای بهبود صمیمت و رابطه عاطفی پایدار را بشناسیم

انواع تیپ شخصیتی روشنفکر

روشنفکران باهوش، مستقل و مصمم هستند. آنها دستاوردهای بالایی دارند و نه تنها به دنبال کسب اطلاعات، بلکه برای تسلط بر مقادیر زیادی از اطلاعات هستند. آنها خودبسنده، منطقی و عاقل هستند. آنها به دنبال دانستن همه چیز هستند و هر چیزی را زیر سوال می برند. علاقه شدید آنها به تحقیق از آنها محققان و مخترعان بزرگی می سازد.
در مورد خیانت در روابط بیشتر بدانیم

انواع تیپ شخصیتی خالق

تیپ سازندگان به طور طبیعی هنرمند، شجاع و سازگار هستند. آنها عاشق زیبایی دطبیعت، مد و دکوراسیون هستند. طبیعت ماجراجویانه آنها، آنها را هیجان انگیز، پرانرژی و خودجوش می کند.سازندگان با توجه به کنجکاوی و بازیگوشی خود، مایلند تقریباً هر چیزی را امتحان کنند. دوست داشتنی و محبوب هستند. آنها عاشق تعریف یک داستان خوب هستند.
آیا در زمینه تحکیم روابط والدین و فرزندان چیزی می دانید

انواع تیپ شخصیتی رویایی

رویایی های همدل، سخاوتمند و اصیل هستند. آنها افرادی دلسوزهستند که نه تنها نسبت به احساسات دیگران حساس هستند، بلکه در شناسایی آنها بسیار ماهرهستند. آنها ایده آل گرا هستند و براساس ارزش هایی که عمیقاً به آنها اعتقاد دارند و از آنها دفاع می کنند هدایت می شوند. رویایی ها مایلند آنچه را که واقعا هستند درک کنند.
اهمیت رشد کودک تا قبل از پنج سالگی

انواع تیپ شخصیتی فکری

تیپ های شخصیتی فکری عبارتند از: استراتژیست، مهندس، رئیس و مبتکر. این تیپ های شخصیتی درون نگر، منطقی و درجستجوی دائمی دانش هستند. آنها به طور طبیعی کنجکاو و مبتکرعشق و ارادت خاصی به عقلانیت هستند. علیرغم طرز فکر منطقی و رویکرد منطقی آنها اغلب، بسیار تخیلی هستند و مجبورند مسائل را درسطح عمیق تری بررسی کنند.

این عشق به آزمایش ها و گمانه زنی ها باعث می شود این شخصیت ها دارایی ارزشمندی درهر جامعه ای باشند. سوالات احمقانه برای روشنفکران وجود ندارد. آنها همیشه آماده طوفان فکری هستند.
راه های افزایش اعتماد به نفس کودک را بیشتر بشناسید

انواع تیپ های فکری مطابقت با چهارنوع مزاج

استراتژیست INTJ

INTJ ها با اعتقاد همیشگی خود به قدرت دانش و شوخ طبعی انسان در طول زندگی حرکت می کنند. آنها بیشتر وقت خود را صرف تجزیه و تحلیل موقعیت ها می کنند تا راه هایی برای بهبود آنها بیابند. آنها بسیار منضبط هستند و ازنظر دانش پیشرفت می کنند.این که در سال های اولیه خود “کرم کتاب” تلقی می شوند، یکی از کهن الگوهای شخصیتی اصلی آنهاست.

با این حال، هیچ برچسب دیگری وجود ندارد که استراتژیست بیشتر به آن مرتبط باشد. این افراد از نظر عمومی توده‌ها ناراحت نیستند و از پیگیری فلسفه زندگی خود هراسی ندارند. با اجتناب از نورافکن و کار کردن از سایه ها، این نوع اغلب به تنهایی دیده می شود. اما آنها اصلاً به این موضوع اهمیت نمی دهند. برای آن‌ها، هر حرکتی که در زندگی انجام می‌دهند به دقت در نظر گرفته می‌شود و از قبل برنامه‌ریزی می‌شود.

زندگی برای این تیپ شخصیتی مانند یک صفحه شطرنج غول‌پیکر است و آنها بازیکنان استاد بزرگی هستند که مهره‌ها را حرکت می‌دهند. استراتژیست ها باهوش هستند و آنها این را می دانند. اما این می تواند باعث شود که دیگران آنها را مغرور ببینند، زیرا اعتماد به نفس بالایی دارند و تصور می کنند که از نظر فکری نسبت به اطرافیانشان برتری دارند.

نکات دیگر در لیست ویژگی های شخصیتی INTJ این است که آنها می توانند قضاوت کنند و تمایل خود را به تحلیلگری بیش از حد انجام دهند. از طرفی چیزی نیست که آنها نتوانند به دست آورند. با ارج نهادن به کار سخت، عزم و تلاش شعار آنها در زندگی این است که اگر بخواهید انرژی و زمان لازم را برای آن بگذارید، هیچ چیز غیرممکن نیست.استراتژیست ها باهوش هستند و آنها این را می دانند.

اما این می تواند باعث شود که دیگران آنها را مغرور ببینند، زیرا اعتماد به نفس بالایی دارند و تصور می کنند که از نظر فکری نسبت به اطرافیانشان برتری دارند. نکات دیگر در لیست ویژگی های شخصیتی INTJ این است که آنها می توانند قضاوت کنند و تمایل خود را به تحلیلگری بیش از حد انجام دهند.
دلایل دیر حرف زدن کودک چه می تواند باشد

مهندس INTP

نظریه پردازان درخشان، که توسط منطق و عقلانیت بی چون و چرا هدایت می شوند، از بین تمام 16 شخصیت، INTP از نظر منطقی دقیق ترین هستند. تشخیص مشکلات و در نظر گرفتن تمام عواملی که در ایجاد راه حل دخیل هستند برای آنها آسان است. مهندسان که معمولاً محتاط و حتی تنها هستند، به دیدگاه‌ها، عقل و خلاقیت منحصربه‌ فرد خود افتخارمی‌کنند.

آنها عادت کرده اند که مردم “آنها را دریافت نکنند” و اگر دوست آنها هستید، انتظار نداشته باشید که در صورت نیاز از طرف آنها حمایت عاطفی پیدا کنید. این تیپ شخصیتی به جای همدردی با مشکل، به احتمال زیاد به شما یک سری پیشنهادهای فکر شده در مورد نحوه برخورد با مشکلتان ارائه می دهد. این رویکرد منطقی اغلب می تواند با مخالفت افراد حساس تر مواجه شود. احساسات برای مهندسان گیج کننده است.آنها به سادگی در آن منطق نمی یابند.

معمولاً INTPها در رساندن پیام های خود با مشکل مواجه می شوند. این به این دلیل نیست که نمی توانند آنها را به درستی بیان کنند – دیگران به سادگی در حفظ ذهن تیز خود مشکل دارند. این می تواند برای افرادی با این مشخصات شخصیتی بسیار ناامید کننده باشد، زیرا آنها دوست ندارند به خاطر شنونده خود، مفاهیم خود را کاهش داده و ساده کنند.
اصول مهم در داشتن رابطه عاطفی پایدار

رئیس ENTJ

ENTJ ها یک یا دو چیز در مورد رهبری می دانند و از نشان دادن آن ترسی ندارند. آنها افرادی هستند که برای رسیدن به موفقیت زندگی می کنند و زمانی را که باید تصمیمی گرفته شود دریغ نمی کنند. این ویژگی ها، همراه با ارزیابی شخصیتی آنها از جذابیت و کاریزما طبیعی، آنها را به رهبرانی عالی تبدیل می کند. با این حال، با توجه به عزم شدید آنها و طرز فکر مکرر «هدف وسیله را توجیه می‌کند».

ممکن است برای شخصیت‌های کمتر قوی بی‌رحم و طاقت‌ فرسا به نظر برسند. به همین دلیل است که درک این تیپ های شخصیتی ممکن است کمی دشوار باشد. رؤسای مسلط، با فضای کمی برای سازش، از یک چالش خوب لذت می برند و در فرصتی که انرژی خود را برای غلبه بر آن صرف می کنند، شکوفا می شوند. آن‌ها برای افرادی که وظیفه تطبیق عقل و اراده خود را دارند ارزش قائل هستند و می‌توانند در دستیابی به اهدافشان شریک مفیدی باشند.

آنها می دانند که هر چقدرهم که توانایی داشته باشند، نمی توانند همه کارها را به تنهایی انجام دهند، به همین دلیل است که ENTJ ها برای افراد اطراف خود ارزش قائل هستند. بخش بزرگی از پروفایل شخصیتی ENTJها عدم انعطاف آنها برای گوش دادن به ایده های دیگری غیر از ایده های خود است. این باعث می شود که آنها بسیار سرسخت باشند، به خصوص وقتی صحبت از پیشنهادات مبتنی بر تصورات احساسی باشد.

آنها همچنین به دلیل تند اندیشی بسیار کم حوصله هستند و تحمل کمی نسبت به افرادی دارند که تصمیم گیری بیش از حد طول می کشد. در حالی که آنها اغلب سرد و بی احساس هستند، اما وقتی نوبت به حل یک بحران می رسد، آنها فرد مناسبی هستند که می توانند تماس بگیرند. رئیس‌های بسیار کارآمد، پرانرژی و با اراده، اغلب از موفق‌ترین افراد اطراف هستند.
با عوامل تاثیر گذار در ازدواج موفق بیشتر آشنا شوید

مبتکر ENTP

این افراد از شنیدن دیدگاه‌های تیپ‌های شخصیتی مختلف و بحث کردن با آن‌ها لذت می‌برند، نه به دلیل خطرات بالا یا اهداف بالاتر اغلب، این کار به سادگی سرگرم‌کننده است. مانند همه تیپ‌های روشنفکر، آن‌ها دائماً به دنبال دانش هستند و دیدگاه‌های متفاوتی را از شبکه تیپ شخصیتی به‌عنوان راه خوبی برای گسترش دیدگاه خود می‌پذیرند. آنها دوست دارند دیگران را به چالش بکشند و قوانین و مقررات موجود را زیرسوال ببرند.

این امر می تواند آنها را در کار مجدد سیستم ها، فرآیندها و روش انجام کارها ارزشمند کند. گاهی اوقات آنها می توانند در هیجان پیروزی در یک بحث غرق شوند تا جایی که فراموش کنند که دیپلماسی و انعطاف پذیری نیز برای رسیدن به صلح لازم است. آنها معمولا فراموش می کنند که همه تعارض را دوست ندارند و بیشتر مردم در واقع از آن دوری می کنند.

ENTPها که به احتمال زیاد از یک موقعیت مخاطره آمیز دوری نمی کنند، طوفان فکری کاریزماتیکی هستند که به سرعت روی پای خود فکر می کنند و از آموزش مغز خود لذت می برند. مانند همه انواع شخصیت های روشنفکر، آنها را می توان به عنوان افراد غیر حساس و غیر قابل تحمل درک کرد آنها به سادگی بیش از حد به قدرت مغز خود اعتقاد دارند.

برخلاف سایر روشنفکران، آنها علاقه ای به مسائل عملی یا اقدام در مورد برنامه های خود ندارند آنها ترجیح می دهند نقشه ها را ایجاد کنند تا اینکه روی تبدیل آنها به واقعیت کار کنند. این بدان معنا نیست که آنها تنبل هستند.آنها به سادگی در تمرکز برای مدت طولانی مشکل دارند. برخی از افراد مشهور از این تیپ شخصیتی مارک تواین، تام هنکس و توماس ادیسون هستند.
آیا در زمینه مهارت های زندگی چیزی می دانید

انواع رویایی

تیپ های شخصیتی بینا شامل مربی، معتمد، مدافع و رویاپرداز است. این نوع شخصیت ها درون نگر، شهودی و بسیار ایده آل گرا هستند. آنها افرادی دلسوز هستند که می خواهند به دیگران کمک کنند و دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنند. برای آنها مهربانی کلیدی است و مانند روشنفکران به جای رقابت، با کمال میل همکاری خواهند کرد.

آنها به طور طبیعی همدل هستند، دوست دارند اطراف خود را با احساسات احاطه کنند و گفتگوهای عمیق را به صحبت های کوچک ترجیح می دهند. آنها بسیار خوش بین، دلسوز و مهربان هستند، مشکلی برای باز بودن به روی دنیا ندارند، اما باید مراقب باشند که در مقابل چه کسانی آسیب پذیر هستند تا آسیب نبینند. شهود عمیق این انواع تست شخصیت به عنوان راهنمایی مفید در تشخیص آن عمل می کند.
هفت روانشناس برتر تهران را بشناسید

معتمد INFJ

دلیلی وجود دارد که این تیپ شخصیتی نادرترین نوع از 16 شخصیت است، INFJ ها تنها 1.5٪ از کل افراد را تشکیل می دهند. آنها ملایم، ایده آل گرا و حساس هستند، اما همچنان قادر به تصمیم گیری و ادامه اهداف خود هستند. آنها تماشاگر ثابتی نیستند.اعتقاد آنها به اینکه خوبی و عشق جهان را نجات می دهد، آنها را مجبور به عمل می کند. با این حال، این نیت های خوب همیشه به نفع آنها کار نمی کند.

وقتی افراد معتمد بیش از حد درگیر نجات دنیا می شوند، به راحتی می توانند فراموش کنند که به پس انداز نیز نیاز دارند. آنها باید به یاد داشته باشند که مراقب خود نیز باشند و گرمی و ملایمت را نیز در درون خود نشان دهند. اطرافیانشان نیز باید این را به خاطر بسپارند وبه INFJ ها اجازه دهند هر از چند گاهی از داخل خارج شوند.در حالی که شور و شوق و نبرد شریف آنها برای انجام کارهای خوب قابل تحسین است.

تیپ شخصیتی INFJ مستعد فرسودگی آسان است. آن‌ها باید راه‌هایی را بیابند که از خود خلاص شوند و تمایل خود را به حفظ حریم خصوصی مدیریت کنند. افراد معتمد که نسبت به انتقاد بسیار حساس هستند یا کسی که روش آنها را زیر سوال می‌برد، وقتی متوجه می‌شوند که کسی علامت سوال بزرگی روی اعتقادات آنها گذاشته است، می‌توانند واکنش بسیار تند نشان دهند.

با این حال، آنها بسیار خلاق هستند و توانایی تقریبا غیر طبیعی برای ارتباط با دیگران دارند. با توجه به مهارت آنها در صحبت کردن با کلمات انسانی و کمک به دیگران، اعتماد مردم به آنها را آسان می کند.
در مورد راهکارها جهت رفع مشکلات خانوادگی بیشتر بدانیم

رویاپرداز INFP

مانند ایده آلیست های واقعی، تیپ شخصیتی INFP همیشه در جستجوی معنا در زندگی خود است. آنها که قویاً به خوبی معتقدند، به ندرت دلسرد می شوند و ترجیح می دهند نیمه پر لیوان را تصور کنند. برای آنها، خوب در همه جا وجود دارد – حتی در بدترین افراد. حتی اگر کشف آن سخت باشد، آنها لبخند می زنند و تمام تلاش خود را می کنند تا به جلو بروند.

ظاهر آرام و محتاطانه آنها ممکن است گمراه کننده باشد، زیرا از درون پر از شور و نزاع هستند. رویاپردازان علاقه ای به کالاهای مادی ندارند که اعمالشان برایشان فراهم می کند. بلکه بیشتر شیفته نیت پاک و میل به انجام نیک می شوند. آنها اغلب به این ویژگی ها و اینکه چگونه با اصول رهبری می شوند افتخار می کنند.

از هر 16 شخصیت، INFP ها در هنگام مواجهه با انتقاد ممکن است با شخصی کردن چیزها مشکل داشته باشند که می تواند شناخت آنها را دشوار کند. با این حال، اگر کسی برای انجام این کار تلاش کند، پاداش بزرگی دریافت خواهد کرد. رویاپردازان افراد بسیار خوبی برای نگه داشتن اطرافیان هستند. خوش بینی آنها مسری است و اغلب حس صلح و هماهنگی را از خود ساطع می کنند. این تیپ شخصیتی ملایم و وفادار، پرشور و مصمم، آماده است تا برای آنچه که دارد بجنگد.
آیا کودک شما نشانه های بیش فعالی را دارد

مربی ENFJ

گرم، پرشور و کاریزماتیک، از میان تمام 16 شخصیت، ENFJ ها رهبرانی هستند که مردم به دنبال آن هستند و بدون فکر از آنها پیروی می کنند. آنها رهبری را صرفاً به خاطر تقویت روحیه و عزت نفس خود دوست ندارند، زیرا آنها آخرین مقدار زیادی دارند. در عوض، آنها علاقه واقعی به بهبود جهان و مردم آن دارند و تلاش می کنند تا جامعه را به هر طریقی که می توانند بهبود بخشند.

با توجه به مهارت های زبانی عالی آنها، برقراری ارتباط در طیف گسترده ای از سطوح برای آنها آسان است، بنابراین یافتن مخاطب برای آنها سخت نیست. مردم علاوه بر جذب مهارت‌های زبانی ، صمیمیت صادقانه و خام آنها را نیز دوست دارند. وقتی مربیان پتانسیلی را در فردی می بینند، هر کاری که لازم باشد برای کمک به فرد در توسعه آن انجام می دهند.

این درجه بالای درگیری در زندگی افراد دیگر می‌تواند گاهی برای مربیان کمی سخت باشد. اگر بیش از حد به دیگران افراط کنند، در برخی مواقع شروع به تأمل بیش از حد می کنند و عیوبی را در خود می بینند که وجود ندارد. اگر آنها نتوانند به ایده آل های تعیین شده خود زندگی کنند، این می تواند بر عزت نفس آنها تأثیر زیادی بگذارد و احساس ناامیدی در آنها ایجاد کند.

با این حال، بردباری کاریزماتیک و علاقه واقعی آنها به مردم مطمئناً هرگز آنها را احساس تنهایی نمی کند. مردم به سمت اشتیاق و صداقت کشیده می شوند، به همین دلیل است که ENFJ ها معمولاً توسط دوستان و خانواده دوست داشتنی احاطه می شوند که به آنها کمک می کند تا آنها را بالا ببرند و ثابت نگه دارند.
در ازدواج موفق چه عواملی تاثیرگذار است

مدافع ENFP

ارواح آزاد واقعی، هیچ چیز تیپ شخصیتی ENFP را بیشتر از ایجاد ارتباط معنادار با مردم هیجان زده نمی کند. برای آنها، گفتگوهای عمیق منبع لذت فراوانی است، زیرا آنها با شنیدن دیدگاه های مختلف و توضیح دیدگاه های خود، رشد می کنند. برای ENFP ها، همه چیز در زندگی به روشی به هم مرتبط است، و تلاش برای باز کردن این گره ها و معنا بخشیدن به ارتباطات، هیجان انگیز است.

آنها با محدودیت‌ها و محدودیت‌ها به خوبی کار نمی‌کنند، و رسا بودن چیزی است که در آن برتری دارند. شرکت بزرگ، چه در مهمانی ها و چه در محل کار، این افراد خونگرم و مثبت را به راحتی در میان جمع می توان دید. پرتوهای مشتاق آفتاب، که روزهای همه اطرافیان را روشن می کند، تعداد کمی از شخصیت ها به اندازه مدافعان خلاق و کاریزماتیک هستند.از آنجایی که ENFP ها بیانگر هستند.

گاهی اوقات می توانند با رویکرد عملی به جریان بی پایان ایده های خود دست و پنجه نرم کنند. به همان اندازه که آنها با ارائه راه حل های خلاقانه خوب هستند، روش های پیگیری آنها وحشتناک است یا وجود ندارد. آنها فاقد رویکرد روشمند مورد نیاز برای تبدیل ایده های خود به واقعیت هستند. چیزی که روشنفکران در آن بسیار خوب هستند.

همراه با تمایل آنها به بیش از حد فکر کردن و مشکل در تمرکز، برنامه ریزان پروژه بسیار ضعیفی هستند. با این حال، اگر به ماشین‌های خلاقانه کنجکاو، مشتاق و اغلب حواسپرت نیاز دارید، خارج از شخصیت‌ها، ENFPها بهترین افراد برای این کار هستند.
راه های مقابله با خشم و پرخاشگری چیست

انواع محافظ

تیپ های شخصیتی محافظ شامل ناظر، معاینه کننده، حامی و مدافع است. انواع ویژگی‌های شخصیتی که آن‌ها به اشتراک می‌گذارند، مستدل، مشاهده‌کننده و با انگیزه برای حفظ امنیت است. آنها همچنین رایج ترین تیپ های شخصیتی هستند – محافظ ها حدود 50٪ از کل جمعیت روی کره زمین را تشکیل می دهند. محافظان بسیار خودانگیخته می دانند که چه کسانی هستند و در پوست خود احساس راحتی می کنند.

در حالی که توصیفات این گونه ها سرسخت هستند، آنها را به عنوان افرادی نشان می دهد که به بهترین شکل ممکن آنها را از درام دور می کنند. نیروی محرک زندگی آنها این است که عشق خود را با مراقبت از عزیزانشان به صورت عملی و ظریف نشان دهند. آنها تمایل دارند سخت کار کنند و همه چیز را به خوبی ببینند.این توسط اصول قوی درونی آنها مانند سخت کوشی و احترام تحریک می شود. قابل اعتماد، صادق و سخت کوش، رهبران عالی هستند.
آیا با اختلال خواب روبرو هستید
انواع محافظ مربوط به مزاج بلغمی از 4 نوع مزاج است.

آزمونگر ISTJ

مسئولیت پذیر، وفادار و سخت کوش، بیش از هر چیز، ممتحنین برای نظم و رویه ها ارزش قائل هستند. آنها حس درست و نادرستی شدیدی دارند و در حفظ سنت ها و هنجارهای جا افتاده سخت تلاش می کنند. در حالی که این ممکن است برای تیپ‌های شخصیتی شادتر و با روحیه آزاد (مانند Visionaries) سخت به نظر برسد، ISTJها از ایستادن در پشت اقدامات خود افتخار می‌کنند. زود تصور نمی کنند، آنها ترجیح می دهند قبل از تصمیم گیری در مورد نشانه های عمومی سرد به دقت نگاه کنند.

ذهن تیز مبتنی بر نشانه های عمومی آنها آنها را به تیپ شخصیتی تبدیل می کند که کمترین تحمل را در برابر نظریه های نامحتمل یا سر و صداهای توخالی دارد. با رویکرد صریح و صداقت غیرقابل معذرت‌خواهی‌شان، آنها ممکن است سرد و روباتیک شوند، اما در سر ممتحن همه چیز همیشه با عواملی که به‌دقت تحلیل شده است، توجیه و استحکام می‌یابد.

این لجبازی می تواند برای آنها مشکل ایجاد کند. امتحان دهندگان دوست ندارند اعتراف کنند که در یک موقعیت اشتباه کرده اند. آنها نمی توانند با این تصور کنار بیایند که گاهی اوقات پیروی از قوانین “طبق کتاب” ممکن است چندان خوب نباشد و رویکردی نوآورانه تر مورد نیاز است. این به نوبه خود می تواند منجر به قضاوت آنها شود، زیرا آنها توجه کمی به کلمات پوچ ندارند. با این حال، رک بودن صادقانه آنها نیز می تواند یکی از بزرگترین نقاط قوت آنها باشد، اگر به درستی استفاده شود.

مسئولیت پذیری، اراده قوی و ماهیت عملی آنها، آنها را به کارگرانی عالی در موقعیت های مسئول تبدیل می کند.
انواع رویکردهای روانشناسی را بشناسید

مدافع ISFJ

سنت‌گرایان وفادار و ساکت، ISFJها نوع‌دوستان واقعی هستند که تا آنجا که ممکن است در جهان محبت می‌کنند.گاهی اوقات حتی بیش از حد. با توجه به تست شخصیت 16، آنها مسئولیت پذیر هستند و می توانید برای انجام کار روی آنها حساب کنید، حتی اگر گاهی اوقات آنها را به تعویق بیندازند. مدافعان دوست دارند دیگران را راضی کنند، بنابراین اگر فراتر از انتظاراتی که از آنها در نظر گرفته شده فراتر رفتند، تعجب نکنید.

با این حال، با وجود این کیفیت، آنها از گرفتن اعتبار برای دستاوردهای خود لذت نمی برند. این می تواند باعث شود افراد خودخواه بیشتر از آنها استفاده کنند. مدافعان با وجود اینکه درونگرا هستند، توانایی بی‌نظیری در برقراری ارتباط با افراد در سطح عاطفی عمیق‌تر دارند و عموماً از معاشرت لذت می‌برند.ماهیت فروتنانه ISFJ می تواند بزرگترین چالش آنها برای غلبه بر آن باشد.

آنها باید یاد بگیرند که همان طور که از افرادی که به آنها اهمیت می دهند دفاع کنند. گرایش آنها به کمال گرایی همچنین می تواند منجر به فشار بیش از حد خود، هم از نظر حجم کاری و هم از نظر احساسات شود. با وجود این، آنها افراد بسیار حامی، قابل اعتماد و وفاداری هستند که از توجه به جزئیات لذت می برند. می توانید مطمئن باشید که می توانید روی آنها حساب کنید، زیرا آنها همیشه پشت شما خواهند بود، مهم نیست که چه باشد.
آیا احساس می کنید افسرده هستید

ناظر ESTJ

طبق آزمون 16 شخصیتی، ESTJ ها مظهر ارزش های سنتی خوب قدیمی هستند، مانند صداقت هدفمند، الگوبرداری می کنند و هر کاری را با نهایت فداکاری انجام می دهند. آنها از گرد هم آوردن جوامع و رهبری آنها در حفظ جشن های سنتی لذت می برند. هنگامی که با دیگران کار می کنند، از آنها انتظار دارند که به همان شیوه ای که یک ناظر انجام می دهد عمل کنند .شایسته، صادق و سخت کوش باشند.

اگر انتظارات آنها برآورده نشود، یک ESTJ می تواند خیلی سریع عصبانی شود. این تمایل آنها را به انعطاف ناپذیر بودن (درست مانند همه انواع محافظ) تقویت می کند، اما این صرفاً به این دلیل است که آنها معتقدند این مکانیسم ها برای اجرای روان جهان ضروری هستند. ناظران شهروند نمونه واقعی هستند. آنها به ندرت از جای خود خارج می شوند و برای حفظ تصویر خوب جامعه دست به هر کاری می زنند.

انعطاف ناپذیری آنها می تواند مشکلاتی را برای آنها ایجاد کند که در آن راه حل های نوآورانه برای مشکلات مورد نیاز است. از آنجایی که آن‌ها به داده‌ها و حقایق بسیار متعهدانه اعتماد می‌کنند، تمایل به بی‌اعتمادی به پیش‌بینی‌ها و شهود دارند، مگر اینکه با شواهد ملموس پشتیبانی شود. این همچنین آنها را در برخورد با موقعیت‌های نامتعارف بد می‌کند، که هنوز روش‌شناسی دقیقی برای آن‌ها ایجاد نشده است.

با این حال، آنها سازمان دهندگان بسیار خوبی هستند که فداکاری آنها بی نظیر است. اراده قوی ناظران به آنها کمک می کند تا این فداکاری را انجام دهند و ماهیت صادق و قابل اعتماد آنها آنها را در هر جامعه ای ارزشمند می کند.
آیا تا به حال تست افسردگی داده اید

حامی ESFJ

ESFJ ها پروانه های بسیار اجتماعی و محبوبی هستند که برای روابط و حمایت و پرورش دیگران ارزش قائل هستند. آنها دوست دارند اطراف خود را با خانواده و دوستان احاطه کنند و همیشه مطمئن باشند که عزیزانشان خوشحال و خوب هستند. در حالی که آنها ممکن است شایعات و بحث در مورد مسائل کاربردی را دوست داشته باشند، اما این ترجیحات از یک مکان بد ناشی نمی شود.

مهمتر از همه، از میان 16 شخصیت، ESFJها مسئولیت خود را برای کمک به دیگران بسیار جدی می گیرند. آنها عاشق خدمت هستند و تقریباً هر کاری برای کمک به جامعه خود انجام می دهند، تا زمانی که احساس کنند از آنها قدردانی می شود. همیشه می توانید برای حفظ هماهنگی و ثبات در هر گروه اجتماعی روی آنها حساب کنید.

دلسوز، متفکر و خونگرم، هیچ چیز نمی تواند بیشتر از کسی که ایده های آنها را رد می کند یا علاقه ای به فعالیت های آنها ندارد به حامیان آسیب برساند. گاهی اوقات ESFJ ها ممکن است بیش از حد درگیر نگرانی در مورد وضعیت اجتماعی خود شوند. علیرغم بسیاری از خصوصیات خوب آنها وفادار، وظیفه شناس، حساس و خونگرم که ناشی از این مشغله نسبت به موقعیت است، می تواند آنها را نیز شوخی بدی کند. این می تواند باعث بی میلی آنها در مورد انعطاف پذیری و بداهه گویی شود و آنها را به ویژه در برابر انتقاد آسیب پذیر کند.

نیاز آنها به قدردانی گاهی برای افراد با تیپ های شخصیتی دیگر بسیار زیاد است و می تواند خفه کننده باشد. به همین دلیل است که افراد این تیپ شخصیتی باید به خود یادآوری کنند که اغلب چیزها شخصاً متوجه آنها نمی شوند، بلکه نتیجه یک دیدگاه متفاوت هستند.
با کودک ناسازگار چه کنیم

انواع خالق

تیپ های شخصیتی خالق شامل متقاعد کننده، صنعتگر، سرگرم کننده و هنرمند است. این تیپ های شخصیتی، کاوشگران متکی به خود هستند، که بدشان نمی آید مسیر را بدون نقشه در یک پیاده روی روزانه ترک کنند. تکانشگری آنها به آنها می آموزد که به راحتی با هر موقعیتی سازگار شوند. افراد با این شخصیت‌ها به سختی به تعهدات علاقه دارند و هیچ چیز نمی‌تواند بیش از داشتن یک زندگی یکنواخت آنها را ناامید کند.

به همین دلیل است که آنها دوست دارند چیزها را برای خود چاشنی سازند و معمول است که همیشه در حال حرکت باشند. دائماً به دنبال تجربیات جدید هستید، وقتی خالقی در اطراف است هرگز خسته کننده نیست.
آیا بیش از حد با اضطراب و استرس روبرو هستید

هنرمند ISFP

هیچ تیپ شخصیتی دیگری به اندازه ISFP مشتاق به چالش کشیدن انتظارات سنتی نیست. علاوه بر این، آنها این کار را با نگاه متهورانه و خلاقانه خود به جهان انجام می دهند که در طراحی و زیبایی شناسی آنها بیان شده است. اگر صلاح بدانند از به چالش کشیدن و اختراع مجدد خود ابایی ندارند. این باعث ایجاد حس خودانگیختگی در آنها می شود که می تواند حتی نزدیک ترین خانواده و دوستان آنها را شگفت زده کند.

هنرمندان در قمار و رفتارهای مخاطره آمیز مهارت دارند، اما هماهنگی آنها با محیط و لحظه هایشان اغلب به آنها اجازه می دهد تا بهتر از بقیه کار کنند. آن‌ها از ارتباط با دیگران لذت می‌برند و معمولاً تعارف کاملی را ذخیره می‌کنند که می‌تواند هر قلبی را ذوب کند. آنها نسبت به انتقادات تند حساس هستند و ممکن است برایشان سخت باشد که به اندازه کافی از لحظه خارج شوند تا بگذارند اوضاع سرد شود.

نتایج برای ISFP ها واضح است .آنها تعهدات را دوست ندارند، که می تواند در طول زندگی آنها مشکلاتی ایجاد کند. چه پیدا کردن یک شریک، چه پیشرفت در کاریا برنامه ریزی بلندمدت مهم، آنها باید یاد بگیرند که چگونه نقاط ضعف خود را تقویت کنند و آنها را متحد خود کنند. این را می توان بدون به خطر انداختن آزادی محبوب آنها انجام داد.

اگر آنها موفق به کشف تعادل ظریف شوند. خوشبختانه به لطف جذابیت و توانایی آنها در ارتباط با احساسات دیگران، آنها هرگز تنها راه نخواهند رفت. هنرمندان کنجکاو، پرشور و تخیل، افرادی هستند که قطعاً اثر خود را در جهان به جای می گذارند به هر طریقی.
آیا می دانید در چه زمینه ای نیاز به مشاوره دارید

متقاعد کننده ESTP

متقاعد کننده ها به عنوان آهنرباهایی توصیف می شوند که افراد را جذب می کنند. شخصیت های پرانرژی، شوخ و شوخ آنها به طور گسترده توسط اطرافیانشان قدردانی می شود. آنها برای خندیدن و سرگرم کردن جمعیت های بزرگ زندگی می کنند و علاقه زیادی به صحبت در مورد ایده های انتزاعی یا شرکت در بحث های پیچیده در مورد مسائل جهانی ندارند.

در عوض، آن‌ها ترجیح می‌دهند در اینجا و اکنون باشند – به زبانی که به راحتی قابل درک است صحبت کنند، که مردم به راحتی با آن ارتباط برقرار کنند. آنها اغلب ثابت ماندن برایشان سخت است و ترجیح می دهند به جای اینکه از قبل استراتژی داشته باشند، وارد عمل شوند. این می تواند به این معنی باشد که آنها به سختی در ساختارهای بسیار سازمان یافته مانند مدرسه رشد می کنند.

نه به این دلیل که باهوش نیستند بلکه به این دلیل که با ذهنیت یادگیری دستی خود در تضاد هستند.هیچ چیز مورد توجه ESTP ها قرار نمی گیرد. ارزیابی تیپ شخصیتی آن ها در بین همه تیپ ها ادراکی ترین است. با استفاده از مشاهدات و شهود قوی خود، از فراخوانی افراد هر زمان که صلاح بدانند ابایی ندارند. با این حال، چیزی که آنها اغلب باید به خود یادآوری کنند این است که همه به اندازه آنها باز نیستند.

برخی افراد به پخش زندگی شخصی خود خیلی مهربان نگاه نمی کنند. این به این معنا نیست که آنها این کار را با نیت بد انجام می دهند. فقط تیراندازی مستقیم و شخصیت رنگارنگ آنها است که نمی تواند توسط هنجارهای اجتماعی مهار شود. دقیقاً نگرش زمینی، پرانرژی و جذاب آنها دلیلی است که بسیاری از مردم به آنها هجوم می آورند و جذب شور و شوق دوستانه آنها می شوند.
آیا نیاز به مشاوره تحصیلی دارید

سرگرم کننده ESFP

انرژی ESFP ها اغلب مسری است.در محیط های اجتماعی آنها اولین کسانی هستند که به یک آهنگ یا رقص نفوذ می کنند. این افراد از هیجان لذت می برند، عاشق ماجراهای جدید هستند و به شدت مردم مدار هستند. هیچ چیز بیشتر از به اشتراک گذاشتن لحظات شاد با دوستانشان برای سرگرمی ها شادی به ارمغان نمی آورد.

به دلیل ماهیت بسیار اجتماعی خود، آنها به ویژه هنگامی که در مرکز توجه قرار می گیرند سرزنده هستند و از تنهایی متنفرند. به اندازه کافی عجیب، آنها تیپی هستند که قوی ترین حس زیبایی شناسی را در بین همه شخصیت ها دارند. آن‌ها اغلب می‌توان آن‌ها را در انتخاب لباس، دکوراسیون منزل و محیط کلی نشان داد.اگرچه ممکن است در نگاه اول خودمحور به نظر برسند، این در مورد ESFP ها اصلا صدق نمی کند.

آنها نسبت به احساسات دیگران حساس هستند و اگر کسی برای حل مشکلی به سراغ آنها بیاید، از کمک کردن خوشحال هستند. یکی از چالش های اصلی که آنها با آن دست و پنجه نرم می کنند، کنار آمدن با وظایف و مسئولیت هایی است که آنها را به واقعیت باز می گرداند. آنها به احتمال زیاد از همه تیپ های شخصیتی به جای انجام کارهای سخت و اغلب کسل کننده که مقدم بر فعالیت های سرگرم کننده است، به شانس و کمک دوستان خود تکیه می کنند.

آنها اغلب در برنامه ریزی ضعیف هستند، که می تواند آنها را در رسیدن به یک هدف بزرگتر و بلندمدت ناامید کند. آنها باید این نقاط ضعف را در شخصیت خود بپذیرند و فعالانه برای غلبه بر آنها تلاش کنند، در غیر این صورت با خطر ناراحتی احتمالی مواجه می شوند.

در صورت تمایل شما می توانید از طریق خدمات تلفنی داناک مشاور از کارشناسان مربوطه راهنمائی های بیشتری در این زمینه درخواست فرمائید.

شناخت رابطه سمی و ناسالم

6 نوع رابطه سمی یا ناسالم و روش های تشخیص آن

رابطه سمی چیست؟ چگونه علائم هشدار دهنده روابط سمی را تشخیص دهیم؟

یک رابطه سمی رابطه ای است که منجرمی شود حس کنید مورد حمایت قرار نگرفته اید،به درستی درک نشده اید، تحقیر شده اید یا مورد حمله قرارگرفته اید. یک رابطه زمانی سمی به حساب می آید که رفاه شما به نحوی از نظر احساسی، روانی و حتی جسمی تهدید شود. درهر حال،هررابطه‌ای که باعث می‌شود حس بدتر شدن به جای بهتر شدن داشته باشید،می‌تواند در طول زمان سمی شود.

در ادامه با داناک مشاور برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه همراه باشید. روابط سمی می تواند تقریباً درهرزمینه ای وجود داشته باشد، اززمین بازی گرفته تا اتاق جلسات تا اتاق خواب. شما حتی ممکن است با روابط سمی در بین اعضای خانواده خود نیز برخورد کنید.

افراد مبتلا به بیماری های روانی، مانند اختلال دوقطبی،افسردگی شدید،یا حتی تمایلات افسردگی،ممکن است به ویژه در معرض روابط سمی باشند،زیرا از قبل زمینه ای از حساس بودن به احساسات منفی را دارند.

به عنوان مثال، فردی مبتلا به اختلال دوقطبی که در میانه یک دوره مختلط یا افسردگی قرار دارد،ممکن است نسبت به دیگران، تسلط ضعیف تری بر ثبات عاطفی خود داشته باشد و این موضوع ممکن است آن فرد را به هدف آسان تری برای افراد سمی تبدیل کند. با این حال، افراد سمی می توانند هر کسی را تحت تاثیر قراردهند.

دراینجا چیزهایی است که باید در مورد روابط سمی بدانید، از جمله اینکه چه چیزی یک رابطه را سمی می کند و چگونه تشخیص دهید که آیا در یک رابطه سمی هستید یا خیر. همچنین نکاتی را برای روش‌های مؤثر برای مدیریت این نوع روابط پیدا خواهید کرد.

در صورتیکه به مشاوره روانشناسی نیاز دارید با ما در ارتباط باشید

نشانه های یک رابطه سمی

فقط شما می توانید تشخیص دهید که آیا بدی یک رابطه بیشتر از خوبی آن است یا نه. اما اگر شخصی به طور مداوم سلامتی شما را با آنچه می‌گوید، انجام می‌دهد یا انجام نمی دهد تهدید می‌کند، احتمالاً یک رابطه سمی است.

روابطی که شامل آزار فیزیکی یا کلامی باشد قطعاً به عنوان روابط سمی طبقه بندی می شوند. اما نشانه‌های ظریف‌تر دیگری از یک رابطه سمی وجود دارد،ازجمله:

  • شما بیشتر از چیزی که به دست می آورید از دست می دهید،که باعث می شود احساس بی ارزشی و فرسودگی کنید.
  • شما دائماً احساس بی احترامی می کنید یا نیازهای شما برآورده نمی شود.
  • شما به مرور زمان به عزت نفس خود ضربه می زنید.
  • شما احساس می کنید که مورد حمایت قرار نگرفته اید، مورد سوء تفاهم قرار گرفته اید، تحقیر شده اید یا مورد حمله قرار گرفته اید.
  • بعد ازصحبت کردن یا بودن با طرف مقابل، احساس افسردگی، عصبانیت یا خستگی می کنید.
  • شما بدترین ها را در یکدیگر به نمایش می گذارید. به عنوان مثال،دوست رقابتی شما یک رقابتی مبتنی برکینه را مطرح می کند که برای شما لذت بخش نیست.
  • شما بهترین خودتان دراطراف آن شخص نیستید. به عنوان مثال،آنها بیشتر باعث می شوند شما صفات منفی خودتان را نشان دهید.
  • احساس می کنید در اطراف این شخص باید روی پوسته تخم مرغ راه بروید تا هدف سم او قرار نگیرید.
  • شما زمان و قدرت عاطفی زیادی را صرف تلاش برای شاد کردن آنها می کنید.
  • شما همیشه مقصرهستید. آنها همه چیز را برعکس می کنند تا چیزهایی که فکرمی کردید آنان اشتباه کرده اند ناگهان تقصیرشما بیاندازند.

روابط سمی در مقابل سوء استفاده

همه روابط سمی توهین آمیز نیستند. با این حال،همه روابط توهین آمیز را می توان سمی در نظر گرفت در یک رابطه مسموم،معمولاً عدم احترام و نقض مرزها وجود دارد. گاهی اوقات، این رفتار بدون اینکه فرد حتی متوجه شود که این کار را انجام می دهد رخ می دهد.اما، اگراین نوع رفتار به طور مداوم با قصد فعال برای آسیب رساندن به طرف مقابل تکرار شود، رابطه می تواند توهین آمیز تلقی شود.

آزارمی توانداشکال مختلفی داشته باشد: مانند آزار روانی،عاطفی و فیزیکی. روابط توهین آمیز معمولاً چرخه سوء استفاده را دنبال می کند. به عنوان مثال، مراحل چرخه سوء استفاده معمولاً مراحل زیررا شامل می شود:

  • تنش شروع به ایجاد می کند
  • یک عمل سوء استفاده رخ می دهد
  • شخصی که مرتکب این عمل شده است عذرخواهی می کند، قربانی را سرزنش می کند یا سوء استفاده را به حداقل می رساند
  • یک دوره زمانی وجود دارد که در آن هیچ سوء استفاده ای رخ نمی دهد. با این حال، چرخه در نهایت تکرار می شود.

علاوه بر این، روابط سمی ممکن است بیشتر ذهنی باشد تا روابط توهین آمیز. به عنوان مثال، اگر سابقه دروغ گفتن دارید، ممکن است هر کسی را که دروغ می‌گوید،فردی سمی بدانید. ممکن است شخص دیگری تمایل بیشتری داشته باشد که اجازه دهد آن را از دست بدهد و به فردی که دروغ گفته فرصتی دوباره بدهد.اگر شما یا یکی از عزیزانتان سوء استفاده از هر نوع آزار روانی را تجربه می کنید، منابعی وجود دارند که می توانند به شما کمک کنند.

در صورتیکه به مشاوره ازدواج نیاز دارید با داناک مشاور تماس حاصل فرمائید

رفتار سمی در مقابل رفتار سالم

هنگام تعیین اینکه آیا یک رابطه مسمومیت ایجاد می کند،مهم است که به رفتارهایی که بیشتر در رابطه نشان داده می شود نگاه کنید به عبارت دیگر، اگر یکی یا هردوی شما به طور مداوم خودخواهی،منفی نگری و بی احترامی کنید، ممکن است در رابطه مسمومیت ایجاد کنید. اما اگر بیشتر دلگرم کننده، دلسوز و محترم هستید، ممکن است مسائل خاصی وجود داشته باشد که مسمومیت ایجاد کند که باید به آنها رسیدگی شود مهم است که علائم مسمومیت را بشناسید، چه در شما و چه در شخص دیگر.

یکی از مهارت هایی که در ایجاد رابطه عاطفی بهتر و سالم تر به ما کمک می کند، مهارت همدلی است.

انواع روابط سمی کدامند؟

توجه به این نکته مهم است که روابط سمی به روابط عاشقانه محدود نمی شود. این روابط درخانواده ها،محل کار،و در میان گروه های دوستان وجود دارند ومی توانند بسیار استرس زا باشند، به خصوص اگر مسمومیت روابط به طورموثرمدیریت نشود.

هنگامی که رفتارهای منفی وجود دارد: شکایت مداوم، اظهارات انتقادی و درکل منفی گرایی برخی افراد یک محیط سمی ایجاد می کند. سایر صفات سمی ممکن است شامل کمال گرایی، رقابت ناسالم و دروغگویی مکررباشد. همچنین ممکن است یک فرد اجازه دهد که ناامنی هایش بدترین چیزها را دراو نشان دهد.

هنگامی که یک (یا هر دو) افراد فاقد خودآگاهی هستند: گاهی اوقات افراد از تأثیر منفی آنها بر دیگران بی خبرند. آنها همچنین ممکن است راه های سالم تری برای برقراری ارتباط را بلد نباشند. این احتمال وجود دارد که آن‌ها نمی‌دانند چگونه نشانه‌های اجتماعی را آنقدر خوب بخوانند که بدانند چه زمانی مردم را ناامید می‌کنند یا باعث می‌شوند احساس کنند مورد انتقاد واقع شده اند یا نادیده گرفته شده‌اند.

1-وقتی فردی عمداً دیگران را آزار می دهد

برخی افراد عمداً بی ادب و آزاردهنده هستند. در این موقعیت‌ها، ممکن است از طریق کلمات واعمال بدشان احساس کنید که مورد توجه قرار گرفته‌اید. مچنین ممکن است شخصی سعی کند شما را کنترل یا دستکاری کند که این رفتار سمی است. هنگامی که یک شریک به طور مداوم در حال خیانت است: اگر یک شریک صمیمی دروغ بگوید و حتی بدون اینکه بخواهد رفتار خود را تغییر دهد و خیانت کند، یک عنصر سمی به رابطه اضافه می کند.

2-وقتی شخصی بدرفتار است

وقتی افراد به طور مکرر و عمدی به شما صدمه می زنند، رفتار آنها می تواند توهین آمیز تلقی شود. چه آنها دائماً در مورد شما غیبت کنند، یا به هر طریقی به شما آسیب جسمی وارد کنند، سوء استفاده هرگزشکل بخصوصی ندارد.

3-روابط سمی واعتیاد به مواد مخدر

فردی که از الکل یا مواد مخدر سوء استفاده می کند ممکن است رفتارهای سمی داشته باشد. دریافت درمان ممکن است به آنها کمک کند تا صفات سمی خود را بهبود بخشند. با این حال، روابطی که به دلیل اعتیاد آنها آسیب دیده است ممکن است به طور کامل ترمیم نشوند.

4-خودشیفته ها و جامعه گرایان

برخی از افراد، به ویژه خودشیفته ها و افراد جامعه گرا، تمایل دارند از توجه و تحسین دیگران تغذیه کنند. خودشیفته ها احساس نیاز به یکپارچه کردن افراد دارند و در جستجوی برتری به آنها هستند.آنها ممکن است عمداً شما را به روش‌های ظریف تحقیر کنند یا اگر دستاوردی را به اشتراک بگذارید که به آن افتخار می‌کنید، توهین‌های کوچکی به شما می‌کنند. آنها همچنین ممکن است باعث شوند فکر کنید که آیا از یک روز به روز دیگر با شما خوب خواهند بود یا خیر.

افراد خودشیفته معمولاً تقصیر را نمی پذیرند زیرا واقعاً معتقدند که هرگز اشتباه نمی کنند. درواقع، آنها شخصاً تهدیدی می‌بینند که خود را کمتر ازدیگران ببینند. هنگام برخورد با افراد سمی و خودشیفته، همیشه مشخص نیست که آیا از کاری که انجام می دهند آگاه هستند یا خیر.

اما اگر رفتار آنها به طور مداوم باعث می شود که نسبت به خودتان احساس بدی داشته باشید، باید از این شخص فاصله بگیرید یا حداقل بپذیرید که اگر آن شخص مجبور است در زندگی شما حضور داشته باشد، باید مراقب خود باشید.

این تغییر در رفتارشما آنها را تغییر نمی دهد، اما می تواند به کاهش استرس ناشی از برخورد با آنها کمک کند. مهم این است که شما خودتان را از آزار عاطفی که هنگام تعامل با آنها دریافت می کنید محافظت کنید:

  • به خود یادآوری کنید که قرار نیست آنها را تغییر دهید و رویارویی با آنها تنها ممکن است خشم بیشتری را بدون حل کردن چیزی برانگیزد.
  • بین خودت و اونا فاصله بذار
  • بپذیرید که اگر آن شخص باید در زندگی شما باشد، باید مراقب خود باشید.

5-همکاران در محیط کار

اگر همکار است و مشکل نزدیکی با اووجود دارد ، بهانه خوبی برای جابجایی میز خود درنظر بگیرید. به عنوان مثال: “من دقیقاً زیر یک دریچه هوا هستم که مرا آزار می دهد” یا “اگر چاپگر درست بود می توانستم کار بیشتری انجام دهم.

اگر آن شخص به دنبال شکایت شماست، ممکن است سعی کنید او را به یک سرپرست ارجاع دهید و سپس با آرامش به انجام کار خود بازگردید. ممکن است مجبور شوید چندین بار این کار را قبل از دریافت راهنمایی تکرار کنید.

6-خانواده و دوستان درخانواده و اجتماع

مدیریت روابط سمی با اعضای خانواده و دوستان، احتمالاً دشوارتر است، زیرا ممکن است راه آسانی برای حذف فرد سمی از زندگی شما وجود نداشته باشد اگر دوستی دارید که به شدت سمی است،ممکن است نیاز داشته باشید که زمان صرف کردن با او را کاهش دهید. اگر نگران توهین به آنها هستید، بازدیدهای خود را درطی چند ماه کاهش دهید تا کاملاً محسوس نباشد.

هنگامی که فرد سمی یکی ازاعضای خانواده یا دوست نزدیک است، ممکن است بتوان آن فرد را تشویق کرد که وارد درمان شود، که اغلب راهنمایی تخصصی برای حل مشکل اساسی در پشت مسمومیت مورد نیاز است.

آیا در مورد مهارت های زندگی چیزی می دانید

اثرات روابط سمی چیست؟

روابط سمی ممکن است باعث آسیب واقعی به عزت نفس و سلامت روان کلی شما و همچنین سلامت جسمی شما شودتحت آزار بودن مداوم در یک رابطه می تواند ما را ازسایر روابط زندگی خود منحرف کند و منجر به احساس انزوای اجتماعی شود که ممکن است باعث مشکلات دیگری مانند افسردگی یا بدتر شدن کیفیت خواب شود.ممکن است متوجه شوید که یک رابطه سمی بر توانایی شما در مراقبت از خود تأثیر می گذارد.

اگر دائماً با یک فرد یا رابطه پر سر و صدا یا سمی سر و کار دارید، ممکن است روال عادی خود را ار دست بدهید. از جمله بهداشت شخصی، ورزش، سرگرمی ها و موارد دیگر. این فداکاری می تواند به مرور زمان منجر به کاهش سلامت کلی جسمی و روانی شود.

روابط سمی چگونه بر روی سلامت روان تأثیرمیگذارد؟

یک مطالعه نشان داد که روابط سمی در واقع می تواند اختلالات اضطراب و استرس را بدتر کند. از سوی دیگر، روابط سالم در واقع می تواند این شرایط را بهبود بخشد. در درازمدت،همه این عوامل به سلامتی شما آسیب می‌رسانند و حتی ممکن است شما را به سمت رفتارهای ناسالم مقابله‌ای مانند نوشیدن یا خوردن احساسی سوق دهند.

مقابله با روابط سمی

در حالی که نمی توان از هر رابطه سمی به ویژه در بین همکاران یا یکی از اعضای خانواده جلوگیری کرد، اما می توان آنها را با مرزهای سالم، مراقبت از خود و آگاهی مدیریت کرد.اگر خود را در یک رابطه سمی می بینید که درآن بدترین ها را در یکدیگر نشان می دهید (یا به سادگی نمی توانید بهترین ها را نشان دهید)، ممکن است بخواهید روی رابطه کار کنید و پویایی آن را تغییر دهید،به خصوص اگر مزایای دیگری برای رابطه وجود داشته باشد.

ارتباطات قاطعانه و مرزهای سالم‌تر اغلب کلیدهایی هستند که بهترین‌ها را از یکدیگر نشان می‌دهند. به خصوص اگر هر دو مایل به ایجاد تغییرات باشید.برای داشتن رابطه عاطفی پایدار با ما همراه باشید

پیشنهاداتی برای مقابله با یک رابطه سمی

با طرف مقابل در مورد آنچه که شاهد آن هستید صحبت کنید. در مورد نیازها و احساسات خود قاطع باشید و درعین حال مسئولیت نقش خود را در موقعیت برعهده بگیرید.در مورد آنچه به عنوان یک مشکل می بینید بحث کنید و با هم تصمیم بگیرید که آیا می خواهید روابط را تغییر دهید تا اطمینان حاصل شود که هر دوی شما نیازهای خود را برآورده می کنید.رابطه خود را دوباره ارزیابی کنید و ازخود بپرسید: آیا این شخص به عزت نفس و سلامت کلی روحی من آسیب واقعی وارد می کند؟

زمانی را که با افرادی می گذرانید که ناامیدی یا ناراحتی را وارد زندگی شما می کنند، محدود کنید. اگر این شخص فردی است که باید با او تعامل داشته باشید،مانند یکی از اعضای خانواده یا همکار، ممکن است لازم باشد تعاملات را محدود کنید.اگر تصمیم دارید در مورد نگرانی های خود صحبت کنید، هنگام توصیف احساسات و عواطف خود از جملات “من احساس می کنم” استفاده کنید. انجام این کار به آنها کمک می کند تا احساس تدافعی نکنند.

درک کنید که برخی از افراد سمی به سادگی تمایلی به تغییر ندارند. به خصوص کسانی که فاقد خودآگاهی یا مهارت های اجتماعی هستند.سعی کنید زمانی که شرایط اقتضا می‌کند،از خودتان دفاع کنید.

آیا در مورد مهارت حل اختلاف در زندگی زناشویی چیزی می دانید

چگونه یک رابطه سمی را ترک کنیم

اگر سعی کرده اید حد و مرزی را تعیین کنید و طرف مقابل از احترام به آنها امتناع می کند، ممکن است زمان پایان دادن به رابطه فرا رسیده باشد. اگرچه انجام این کار می تواند چالش برانگیز باشد، اما به یاد داشته باشید که مهمترین چیز اولویت دادن به خود، نیازهایتان و سلامتی است نحوه پایان دادن به رابطه به موقعیت شما و میزان احساس امنیت شما بستگی دارد.

شما می توانید مستقیماً به شخص بگویید که تصمیم به پایان دادن به رابطه دارید و دلایل خود را فهرست کنید بگذارید رابطه به مرور زمان محو شود و به آرامی با این شخص کمتر و کمتر ارتباط برقرار کنید وفوراً ارتباط را قطع کنید (مخصوصاً اگر رابطه ای امنیت شما را تهدید می کند).

اگر تصمیم دارید مستقیماً با آن شخص ارتباط برقرار کنید، می توانید مسئولیت احساسات خود را بپذیرید و سعی کنید از سرزنش آنها یا حالت تدافعی خودداری کنید. در نهایت،شما نمی توانید نحوه واکنش آنها را کنترل کنید، اما می توانید سعی کنید از استراتژی هایی استفاده کنید تا از تشدید بحث جلوگیری کنید.اگر یک رابطه عاشقانه را ترک می کنید، ممکن است نیاز به ایجاد یک شبکه پشتیبانی داشته باشید تا با خیال راحت ترک کنید.

به عنوان مثال، اگر در مورد نحوه واکنش آن شخص نگران هستید، ممکن است انتخاب کنید که با او دریک مکان عمومی صحبت کنید. به یک شخص مورد اعتماد اجازه دهید بداند چه زمانی این اتفاق می افتد و کجا خواهید بود، بنابراین می توانید برای ملاقات با آنها برنامه ریزی کنید.ممکن است لازم باشد با یکی از اعضای خانواده یا دوست خود بمانید تا زمانی که موقعیت زندگی جدیدی را پیدا کنید، دور از شریک قبلی زندگی خود.

هنگام برخورد با هر نوع رابطه سمی،مهم است که بر سلامت و رفاه خود تمرکز کنید.در نتیجه، اگر با کسی سروکار دارید که انرژی و شادی شما را از بین می برد،او را از زندگی خود حذف کنید یا حداقل زمان صرف شده با او را محدود کنید. و اگر در حال تجربه آزار عاطفی یا فیزیکی هستید، فورا کمک بگیرید.

در صورتیکه در این زمینه نیاز به مشاوره دارید و در تصمیم گیری دچار مشکل شده اید، می توانید با کارشناسان متخصص داناک مشاور در تماس باشید. همچنین شما می توانید از طریق تماس تلفنی از خدمات مشاوره غیرحضوری داناک مشاور استفاده فرمائید.

اهمیت همدلی در زندگی زناشویی

پنج روش برای تمرین همدلی در رابطه زناشویی

با توجه به چالش های مختلف زندگی، دنیا به مکانی دشوار برای زندگی و شکوفایی تبدیل شده است. با این حال، ازدواج این ظرفیت را دارد که فشارها را زمانی که دو نفردرگیردرازدواج برای حمایت از یکدیگر دارند،کاهش دهد. لذت یک رابطه خوب دربرقراری ارتباط، درک و مدیریت مشکلات و مصائب یکدیگر است که نیاز به همدلی زیادی دارد. اما زمانی که شما یا همسرتان فاقد همدلی باشید، می تواند فضایی برای ترس و دلهره در ازدواج شما ایجاد کند.

تعاریف زیادی برای همدلی وجود دارد. برخی آن را به عنوان توانایی قراردادن خود به جای دیگران توصیف کرده اند. من این تعریف را دوست دارم كه همدلی توانایی تشخیص دقیق اطلاعات احساسی است که توسط شخص دیگری منتقل می شود.هدف همدلی درازدواج این است که تا حد امکان درک درستی از آنچَه در حال حاضردرذهن و قلب همسرتان می گذرد، باشد و به خاطر داشته باشید که این مهارتی است که می توانید یاد بگیرید، نه یک ویژگی ذاتی که با آن متولد شده اید.

همه ما، بدون استثناء، نیاز اساسی انسانی، به شنیده شدن و درک شدن داریم، به ویژه توسط افرادی که برایمان عزیز هستند. ما نیاز به همدلی مشترک داریم.همدلی چیزی است که در زندگی یک زوج متاهل تفاوت ایجاد می کند، زیرا پایه و اساس ارتباط پایداروصمیمیت عاطفی را تشکیل می دهد،حتی اگر تعارضات فروکش کند، همدلی تضمین می‌کند که بسترزندگي شما ثابت بماند.

داناک مشاور شما را به خواندن ادامه مقاله دعوت می کند.

همدلی کلید روابط پایدار است نه همدردی!

همدلی در قلب شفقت قرار دارد، که یکی از مهم ترین ارزش هایی است که هر زوج آینده نگر باید در ازدواج خود بیشتر تمرین کنند. با این حال، فقدان این ارزش قابل توجه، همچنان ثبات بسیاری ازازدواج ها را تهدید می کند. معمولاً همدردی را با همدلی اشتباه می‌گیریم، زیرا بیشتر افراد، همدردی با همسرشان را آسان‌تر می‌دانند، اما در بسیاری از موقعیت‌ها همدلی بسیار سخت‌ تر است.

اغلب زوج ها نمی دانند که چگونه همدلی می تواند بسیاری ازاختلافات بین آنها و همسرشان را حل کند. یک دلیل احتمالی اين است كه : مردم اغلب «همدلی» را با «همدردی» اشتباه می گیرند.ممکن است کلمات شبیه به هم به نظربرسند،اما تفاوت فاحش بین این دوكلمه در اين است كه:همدردی یک احساس صادقانه از شخص دلسوز ودرعین حال سطحی از نگرانی صادقانه برای کسی است که احساسات ناخوشایندی را تجربه می کند.

از سوی دیگر، همدلی به این معناست که خود را به جای دیگران قرار دهید.همدلی به شما این امکان را می دهد که با سرکوب قضاوت وکنار گذاشتن پیش فرض های خود، احساسات طرف مقابل را درك كنيد.
در مورد اصول داشتن رابطه عاطفی پایدار بیشتر بدانید

مزایای همدلی بیشتر با شریک زندگی خود

از جمله مزایای همدلی در رابطه زناشویی می توان به موارد زیر اشاره کرد:

• به شما این امکان را می دهد که احساسات همسرخود را بپذیرید.

این اشتباه است که فکر کنیم باید دقیقاً آنچه را که طرف مقابل احساس می‌کند احساس کنیم تا اورا درک کنیم.اين كار مطمئنا کمک كننده است ، امالازم نیست. به این دلیل که انسان ها می توانند همدلی را درهردوسطح شناختی و احساسی پردازش کنند.همدلی شناختی توانایی درک این است که چرا یک دوست ازشکست درمصاحبه شغلی ناراحت می شود، حتی اگر خودتان هرگز در یک مصاحبه شکست نخورده باشید.

درمقابل،همدلی عاطفی توانایی احساس احساسات مشابه براساس تجربیات گذشته خود است.همدلی می تواند به آسانی گوش دادن به صحبت های همسرتان باشد. دانستن اینکه چه چیزی اورا آزار می دهد واين كه چه کاری می توانید انجام دهید تا اواحساس بهتری داشته باشند.

• شما را در برابر سختی ها انعطاف پذیرتر می کند

بحران ها بوجود خواهد آمد. به طور طبیعی، شما همیشه نمی دانید که چگونه به وضعیت بحراني خودرسیدگی کنید،اینجاست که همدلی به شما کمک می‌کند تا متوجه شوید که لازم نیست همه چیز را تنها با یک گفتگوی داغ حل کنید. درعوض، شما فقط می توانید بپذیرید که شریک زندگی شما نیاز دارد که فقط شنيده شود و به شما نیاز دارد که فقط گوش دهید.

آنها حتی ممکن است فضا بخواهند واگرخواستند، به آنها بدهید.شما ممکن است نتوانید مشکل فوری را فوراً حل کنید، اما می توانید نیازهای آنها را درک کرده و تصدیق کنید. گوش دادن فعالانه به یکدیگر می تواند راه حلی مناسب باشد.«فقط یک نگاه محبت آمیز به چشمان فرد مقابل یا استفاده از نام فرد بیش از یک بار، در مکالمه به مردم کمک می‌کند تا بدانند که برای دیگران مهم هستند.

• شما را در روزهای خوب زندگی به هم متصل نگه می دارد

یک مطالعه نشان می دهد که نشان دادن همدلی برای احساسات مثبت شریک زندگي خود، “پنج برابر بیشترازهمدلی با احساسات منفی آنها برای رضایت ازرابطه مفید است.” گاهي همسر شما دوست دارد که شما درد او را احساس کنید اما گاهي هم دوست دارد که شما شادی او را احساس کنید. به همین دلیل است که بخشی ازهمدلی، مي تواند جشن گرفتن پیروزی‌ها ي هرچند كوچك هم باشد.

• در روابط بین فردی به شما کمک می کند

درواقع همدلی مي تواند پایه ای برای موفقیت در برقراری ارتباط با دیگران نیز می باشد.از آنجایی که همدلی به شما این امکان را می دهد که بهتر با افکار و احساسات مردم ارتباط برقرار کنید،در نتيجه از نظر مردم به فرد خوشایندتری تبدیل می شوید.عدم ارتباط با احساسات دیگران می تواند روابط را خراب کند. در واقع می تواند جذابیت اجتماعی فرد را کاهش دهد. وقتی بتوانید همدلی نشان دهید، مردم احتمالاً شما را فردی می بینند که می توانند به او اعتماد کنند و با او ارتباط برقرار کنند.

• شادی کلی را افزایش می دهد

یافته‌های یک مطالعه نشان می‌دهد که توانایی‌های افراد برای فهمیدن می‌تواند با «احساس کلی رضایت و عشق در روابط عاشقانه» مرتبط باشد. بنابراین تصور می‌شود که نمایش مداوم همدلی به ازدواج شادتر کمک می‌کند.شادی ها رابطه ای هستند. همدلی همیشه به معنای احساس درد طرف مقابل نیست. بلكه گاهي باعث می شود که شما خوشحالی طرف مقابل را احساس کنید.

اگر این مهارت اجتماعی را داشته باشید، فرد بسیار شادتری خواهید بود.در حالی که بیشتر مردم همدلی را احساس درد دیگران می‌دانند، احساس شادی دیگران می‌تواند شادی جديدي را در زندگی شما به ارمغان بیاورد.

هفت روانشناس برتر تهران را بشناسید

چرا همسرم همدلی ندارد؟

بسیاری از زنان با این شکایت وارد جلسات مشاوره می شوند که: “شوهر من همدلی ندارد”.چیزی که اوازدیدگاه خود تجربه کرده است، فقدان ارتباط عاطفی ازسوی همسر ودرک اندکی از آنچه که باید به همسرش بگوید است. در چنین مواقعی همسرمعمولاً احساس تنهایی می کند واز نظر عاطفی خود را رها شده می بیند واحتمالاً احساس خستگی و رنجش می کند.

آیا شوهرش واقعاً توانایی همدلی عاطفی را ندارد یا چیز دیگری در روابط وجود دارد؟چیزی که در بسیاری از زوج ها دیده می شود این است که مرد از ناتوانی در همدلی رنج نمی برد. او از ناتوانی در درک احساسات و نیازهای عاطفی زنانه رنج می برد.روشی که او دنیا را تجربه می کند کاملاً متفاوت از جنس مخالفش است.

اما بسیاری از زنان احساس می‌کنند شیوه‌ای که خود دنیا را تجربه می‌کنند، «عادی» است و همان‌طوری است که باید باشد، بنابراین انتظارات خود را از دیگران در حد طبیعی قرار می‌دهند.برای متعادل کردن این موضوع، بسیاری از مردان نیز این احساس را دارند. آنچه زنان در این زمینه نمی بینند ناتوانی همسرانشان در درک دنیای آنان و آنچه که بر آنان می گذرد و چرایی آن است.

منظور من در اینجا این است که همدلی ریشه در توانایی فرد مقابل برای برقراری ارتباط با تجربه فرد مقابل دارد و مردان و زنان از نظر سیستم های عملیاتی عاطفی سال های نوری از هم فاصله دارند.بسیاری از مردان از نظر ظاهری احساسات کمی نشان می‌دهند،عصبانیت و ناامیدی معمولاً قابل مشاهده است، اما مهارت‌های ملایم‌ تروظریف‌ تری که زنان استفاده می‌کنند،درمردان دیده نمی شود.

بسیاری از زنان احساس می کنند این نشانه ای است که همسرشان هیچ احساسی نسبت به آنها ندارد. برای مردان، زنان بسیار گیج‌کننده هستند و بسیاری از آنها می‌ترسند با آن‌ها درگیر شوند و صادق باشند، زیرا وقتی این کار را انجام می‌دهند، هرگز به خوبی نتیجه نمی‌دهد. توسط زنان به مردان آموزش داده می شود که صحبت کردن با آنها یا باز کردن صحبت کردن با آنها پایان بدی دارد، بنابراین آنان معمولاً حرف نمی زنند.

برای مردان، مشکل مشترک، مشکلی است که وقتی با همسرش صحبت می کنند، دو برابر می شود. بنابراین او از میدان مین عواطف دور می ماند و در دنیایی عملی با خوشی زندگی می کند که هرگز برای او کارساز نخواهد بود.یک مرد ممکن است نداند وقتی ناراحت یا وقتی عصبانی است چه کند یا چه بگوید،یا همچنین می تواند فرض کند زمانی که همسرش ساکت است، پس خوشحال است!

البته اکنون، تفاوت‌های جنسیتی تنها مسئله‌ای نیست که یک زوج با آن مواجه می‌شود، اما این حوزه بسیار بزرگی است که در هر دو طرف سردرگمی ایجاد می‌کند و درک آن حیاتی است.

برخی از علل همدلی نداشتن همسران

o بیماری روانی
o اعتیاد به مواد
o اعتیاد به الکل
o مشکلات عصبانیت
o استفاده از پورنوگرافی
o اختلالات شخصیت
o ترومای دوران کودکی
o فشار
o روابط ضعیف در ازدواج
o اوتیسم
در مورد شخصیت وابسته بیشتر بدانید

پنج راه برای تمرین همدلی در ازدواج

برای تمرین همدلی در ازدواج بهتر است موارد زیر را تمرین کنیم:

1. ذهنیت “دشمن” را رها کنید

گاهي زوج ها ممکن است یکدیگر را به عنوان دشمن تصور کنند.این بدان معناست که آنها در الگوهای استدلال،خیانت،تحقیر،انتقاد وتدافعی ریشه دارند. هنگامی که این اتفاق می افتد، آنها برای دستیابی به درک و یا حتی جستجوی درک، بسیار مشکل دارند.طرز فکر دشمن به آنها کمک نمی کند به آنچه می خواهند برسند. همه خواهان اعتماد،احترام، درک و صمیمیت در یک رابطه هستند.

فکر کردن در مورد یکدیگر به عنوان دشمن کمکی به دیدن شریک زندگی خود نخواهد کرد. همدلی به شما می گوید که کمی مکث کنید و بفهمید که چرا شریک زندگی تان این گونه رفتارمی کند. این به شما کمک می کند تا درگیری های خود را بهتر حل کنید.تا زمانی که ذهن شما درگير اين موضوع است كه همسرتان در طول صحبت باشما چقدر «اشتباه» می کند، ذهنیت درستی برای بحث در مورد موضوع واقعی ندارید ودرگیرخواهيد شد.

2. احساسات شريك زندگي خودرا اصلاح نکنید

اصلاح احساسات، یعنی این که شریکتان را مجبور کنید ازآنچه که احساس می‌کند دوری کند، یا ذهن اورا کنترل کنید.به جای تلاش برای تغییر یا اصلاح احساسات شخصی که، دوستش دارید، باید روی ارتباط با او تمرکزکنید.به سادگی به خود یادآوری کنید که در حال حاضر شریک زندگی شما قادر به انتخاب احساساتی نیست که می تواند به شما کمک کند نسبت به اوهمدلی بیشتری داشته باشید.

اصلاح احساسات شریک زندگی شما در حال حاضر بیشتر از اینکه فایده داشته باشد، ضرر دارد. «احساسات افراد ناخودآگاه بروزمی کند. اگرنتوانید اين باوررا كنار بگذاريد که احساسات منفی اتلاف وقت و حتی خطرناک هستند، هرگز نمی‌توانید آنقدر با شریک زندگی خود هماهنگ شوید که صمیمیت واقعی داشته باشید.قبل ازصحبت فرد مقابلتان را درک کنید.

برخی از افراد سعی می کنند از طریق درک این که چرا شریک زندگی آنها ناراحت است، مستقیماً مشکل خود را “حل” کنند. این ممکن است باعث شود که شریک زندگی شما از ناديده گرفته شدن احساساتش بیشتر ناراحت شود،دراين مواقع جملاتي مانند اين جمله مي توانند كارساز باشند: “لطفا کمکم کن بفهمم چرا اینقدر ناراحت هستی”.

3. به حساب های عاطفی خود رسیدگی کنید

روابط زوجين شبيه حساب بانكي است و اين حساب زماني افزايش اندوخته خواهد داشت كه شريكان اين حساب، بيشترازاين كه ازحساب برداشت كنند درتلاش برای سپرده گذاري باشند.

4. فعالانه به همسرتان گوش دهید

درگیر شدن در گفتگوهای معنادار، پرسیدن سوالات باز، بیان احساسات خود در قالب کلمات،این اقدامات ساده به همسرتان می گوید که دوستش دارید واو راهمان طور که هست می پذیرید. مهمترازهمه، به اومی گوید که دوست دارید دیدگاه او را درک کنید، حتی اگر با آن موافق نباشید.

5.ریشه درگیری را درک کنید

زوج‌های مضطرب اغلب یک چیز مشترک دارند: آن‌ها می‌خواهند که بدون درنظر گرفتن اتفاقی که افتاده، حالشان خوب باشد.حتی اگر “خوب بودن” به معنای جدایی باشد،آنها می خواهند بدانند که در یک سفر دشوار تنها نیستند.متأسفانه، بیشتر زوجين به ترس به عنوان ریشه درگیری های خود فکر نمی کنند.این باعث ایجاد اصطحکاک درهنگام تلاش برای بیان نیازهای آنها می شود که اغلب منجر به عدم ارتباط یا بحث می شود. اگر درک مقدم بر نصیحت باشد،كارسازتر است.

چگونه مشاوره زوج می تواند به شما کمک کند تا همدلی بیشتری داشته باشید

ممکن است درهرموقعیت یا هرزمان همدلی با همسرتان دشوار باشد. اما تمرین همدلی در روابط ممکن است چسبی باشد که شما را درکنارهم نگه می دارد. شما می توانید با تمرین گوش دادن فعال، ابراز وجود و رفع آسیب های گذشته در یک رابطه همدل تر شوید. اگرچه در برخی موارد ممکن است به کمک حرفه ای نیاز داشته باشید.برخی افراد به طور طبیعی همدل ترهستند. برخي به کمی تلنگر نیازخواهند داشت.

برای افراد نوع دوم، زوج درمانی می تواند کمک کننده باشد.درمانگر مناسب می تواند راه های استراتژیک برای تقویت همدلی درازدواج شما را ارائه دهد. آن‌ها می‌توانند نکات عملی را ارائه دهند که برای هر كدام از زوجين مفید است. حجم وسیعی از تحقیقات به ما می گوید که تمرین همدلی برای یک ازدواج موفق، شاد و سالم ضروری است.
از طریق تماس تلفنی با کارشناسان متخصص داناک مشاور در ارتباط باشید

چند قدم براي كمك به همدلي

1. گوش بدهيد

نه براي قضاوت، يا تصحيح طرف مقابل و نه حتی برای تلافی. به سادگی گوش دهید،احساس همسرتان را تا حد امکان با دقت بیشتری درک کنید.ازنزدیک به صحبت های همسرتان گوش دهید تا احساسات او را درک کنید، همانطور که به معلم گوش می دهید تا بفهميد چه مي گويد.

2. تایید اعتباربخشی به احساسات فرد مقابل

ازقضاوت درمورد احساسات همسرتان بر اساس واکنش خودتان بپرهیزید.درعوض،بپذیرید که این احساسات آنهاست و نه شما.درعوض به احساسات اواعتبار دهيدوسعي كنيد احساس او را درك كنيد.

3. سعي در تجربه احساسات

واقعا خودتان را جای آنها بگذاریدو دنیا را ازچشمانشان ببینید. به خود اجازه دهید هربخشی ازخشم، ناامیدی، هیجان، شادی یا هر احساسی را که به شما ابرازمی کنند، تجربه کنید.

4. عمل کنید

آنچه را که از مراحل قبلی فهمیده اید را انجام دهید و با دلسوزی پاسخ همسرتان را بدهید. وقتی در موقعیتی خاص ذهن و قلب همسرتان را به درستی درک کنید،هماهنگی با آنچه درآن لحظه به آن نیاز دارد آسان تر می شود. به خاطر داشته باشید که این زمان ممکن است زمان “رفع” مشکل او نباشد.اواغلب به یک گوش همدلانه و پاسخی دلسوزانه نیاز دارد.

5. آسیب پذیری را تمرین کنید

نکته اینجاست كه همدلی باعث همدلی می شود. منظور من این است که این یک خیابان دوطرفه است. همدلی زمانی به بهترین شکل ایجاد می‌شود که هردونفردررابطه با موقعیت‌ها، احساسات و افکاری که به سادگی می‌خواهند طرف مقابل آنها را بهتر درک کند، صحبت کنند. زیبایی آن در این است که : تمرین همدلی به شما کمک می‌کند تا بدانید که می‌توانید با همسرتان همراه شوید واو را قضاوت نكنيد و تلاش كنيد كه ازاوحمايت كنيد.

اين كار باعث تقویت اعتماد و ازدواج می شود.همدلی یک عنصر بسیار مهم برای یک ازدواج سالم است، اما ایجاد آن زمان می برد. همدلی با شتاب رشد می کند، به خصوص اگر قبلاً خیلی ابراز نشده باشد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه درمان افسردگی لطفا کلیک کنید

وقتی همسرهمدلی ندارد چه باید کرد؟

تجربیات گذشته، مانند زخم‌های عاطفی یا رویدادهای آسیب‌زا، می‌تواند بر توانایی فرد برای همدلی تأثیر بگذارد، زیرا ممکن است با درد حل نشده‌اش دست و پنجه نرم کند. این می تواند یک دلیل بسیار جدی برای عدم همدلی شریک زندگی شما باشد حتی اگر همدردی با همسرتان مهم است و به او نشان دهید که درک می کنید که به اوچه می گذرد، با این حال، ممکن است لزوما شرایط را از منظر او نبینید.

تنها زمانی که بتوانید همدلی کنید، می توانید در درد همسرتان شریک شوید و رنج او را نیز درونی کنید. همدلی یک عمل فداکارانه است که به شما امکان می دهد خود را در موقعیت همسرتان قرار دهید و حس فروتنی را در زندگی زناشویی شما ایجاد می کند و نشان می دهد که شما به خوشبختی و رفاه همسرتان علاقه مند هستید.

تصور می‌شود که همدلی یک نظم ژنتیکی است که می‌تواند از یک خانه محبت‌آمیز و پرورش‌دهنده منتقل شود، جایی که والدین همدلی و محبت زیادی نسبت به یکدیگر نشان می‌دهند. آنها می گویند: “دستی که گهواره را تکان می دهد، دستی است که بر جهان حکومت می کند.” تأثیر والدین عوامل تعیین کننده ای در شکل دادن به آینده و ارزش های کودک در بزرگسالی دارد.

همسری که در تلاش برای نشان دادن همدلی است، ممکن است محصول دوران کودکی ناکارآمد باشد که در آن والدین فاقد احساسات بودند و خانواده به عواطف وابسته و بی‌احساس بودند. همچنین، اگر همسرتان بسیار بدشانس بوده و نسبت به آینده علاقه‌مند نبوده است، فقدان همدلی می‌تواند به مکانیسم ناخودآگاه او برای سرکوب عدم اطمینان او تبدیل شود.

همدلی مهارتی است که می توان آن را در ازدواج یاد گرفت، زیرا هیچ دو نفری شبیه هم نیستند، اما اگر هر دو تعهد خود را نسبت به یکدیگر داشته باشند، یکی می تواند بر دیگری تأثیر مثبت بگذارد. اینکه همسر شما همدل تراست و يا همدل نیست به این معنا نیست که او علاقه قلبی به شما ندارد. با این حال، اگر می‌خواهید به همسرتان کمک کنید که همدل‌تر شود، باید آماده باشید که خود نیز الگوی اوباشید.

ازدواج یک سفر یادگیری است و زوج ها اغلب درطول مسیر بریکدیگر تأثیر می گذارند. یادگیری مهارت همدلی، مستلزم آن است که در گوش دادن به صحبت های یکدیگر فعال تر باشید، کمتر قضاوت کنید و به آنچه طرف مقابل می گوید ایمان داشته باشید. آن وقت است که می توانید خود را به جای یکدیگر بگذارید و پیوند عمیق تری ایجاد کنید تا دردها را نیز احساس کنید.

همدلی می تواند رابطه زناشویی شما را تقویت کند ودرگیری ها وخصومت ها را کاهش دهد وبه شما این امکان را می دهد که آسیب پذیری یکدیگر را ازطریق ارتباط مثبت با هم درمیان بگذارید و بدانید که می توانید در طول چالش های کوچک یا بزرگ زندگی، از یکدیگر حمایت کنید.