آنچه در این مقاله می خوانید:
علل ناسازگاری کودک چیست؟
این علل عبارتند از:
۱- آشنا نبودن پدر و مادر به مبانی تربیتی صحیح ۲- وجود ناپدری یا نامادری ۳- محبت بیش از اندازه والدین به خواهر و برادر و بی مهری و بی توجهی نسبت به کودک و نقص های جسمانی اش، نقص عضو و زشت بودن. ۴- بی توجهی اطرافیان به کودک ۵- مضطرب بودن۶- فشارهای بیش از حد برای حفظ سلامت کودک ۷- دادن آزادی های غیر منطقی ۸- سرکوفت زدن ۹- محروم کردن کودک از بازی های مورد علاقه اش عواقب نا سازگاری کودکان عدم توجه به ناسازگاری کودکان زیان بار است و سبب تباهی آنها می شود.
در ادامه به بررسی عوامل مرتبط با ناسازگاری کودک خواهیم پرداخت و در نهایت به اهمیت مشاوره کودک پی خواهیم برد.
عواقب ناسازگاری کودک عبارتند از:
۱- واکنش های غیر انسانی و ناپسند ۲- انحراف های جنسی، فحشا و تجاوز به جنس مخالف در آینده۳- اعتیاد به مواد مخدر ۴- دزدی، خیانت در امانت و تجاوز به اموال دیگران در بزرگسالی ۵- آدم کشی، جنایت و چاقوکشی ۶- کلاه برداری، جعل اسناد ۷- تجاوز به حقوق دیگران ۸- رشوه خواری و … درمان و کمک به کودکان ناسازگار رابطه دوستانه میان کودکان و آموزگاران و بررسی مشکلات زندگی آنها به درمان ناسازگاری کودکان کمک می کند. رفتار برخی کودکان را نباید به بی شعوری، تنبلی، بی عقلی و … نسبت داد. جزئیات اختلالات رفتاری آنها را باید بررسی کرد و با کمک والدین از میان برد.
نوزادان گریه می کنند، کودکان نوپا عصبانی می شوند. در برخی مواقع، والدین انتظار دارند فرزندانشان شروع به مدیریت احساسات خود بدون فروپاشی حماسی کنند. با این حال، یادگیری برای تنظیم احساسات یک فرآیند پیچیده است. پاملا کول، دکترا، روانشناس دانشگاه ایالتی پن که تنظیم هیجان را در اوایل کودکی مطالعه می کند، می گوید: “تنظیم احساسات به مهارت های بسیاری از جمله توجه، برنامه ریزی، رشد شناختی و رشد زبان نیاز دارد.” روانشناسان می گویند کودکان این مهارت ها را در زمان های مختلف توسعه می دهند. توانایی آنها در مدیریت احساسات منفی به ژنتیک، خلق و خوی طبیعی آنها، محیطی که در آن رشد می کنند و عوامل بیرونی مانند میزان خستگی یا گرسنگی آنها بستگی دارد. اما والدین، معلمان و سایر مراقبان همگی نقش مهمی در کمک به کودکان برای یادگیری مدیریت احساسات خود دارند.
کودکانی که احساسات خود را به خوبی مدیریت می کنند، بیشتر در مدرسه موفق می شوند و با دیگران کنار می آیند. در اینجا راهبردهای آزمایش شده علمی وجود دارد که والدین و مراقبان می توانند از آنها برای آموزش این مهارت های مهم به کودکان استفاده کنند: جان لاچمن، دکترای ABPP، روانشناس در دانشگاه آلاباما که برنامه های پیشگیری از پرخاشگری را مطالعه می کند، گفت: نوزادانی که سریع واکنش نشان می دهند و به سختی تسکین می یابند، زمانی که بزرگتر می شوند، بیشتر در مدیریت احساسات دچار مشکل می شوند. کودکان در معرض خطر اما همه بچه ها از آموزش احساسات سود می برند. وقتی فرزندانشان هنوز نوزاد هستند، مراقبان می توانند درباره احساسات صحبت کنند. به زمانی که شخصیت های کتاب یا فیلم احساس غمگینی، شادی، عصبانیت یا نگرانی می کنند، اشاره کنید.
والدین دفت کنید :کمتر تنبیه کنید، بیشتر تحسین کنید: عواقب رفتار بد وسوسه انگیز است. اما تنبیه شدید رفتار را بدتر می کند نه بهتر. لاچمن می گوید: «وقتی فرزندپروری خشن است، کودکانی که در مدیریت احساسات خود مشکل دارند، معمولاً با پرخاشگری بیشتر واکنش نشان می دهند. “تحقیق نشان می دهد که شما باید چهار یا پنج تعامل مثبت برای هر توبیخ منفی داشته باشید.” به عبارت دیگر، مراقبان باید زمان زیادی را صرف تمرکز بر توجه مثبت، تمجید و پاداش برای رفتار خوب کنند. کازدین به مراقبان توصیه میکند برای رفتارهایی که میخواهند اصلاح کنند، درباره «تضادهای مثبت» فکر کنند. اگر کودک شما همیشه هنگام ترک زمین بازی فریاد می زند، او را به خاطر طغیان تنبیه نکنید.
در عوض، وقتی آنها بدون عصبانیت از آنجا خارج می شوند، تمجیدهای زیادی و شاید یک جایزه کوچک ارائه دهید. کازدین گفت: «به جای تنبیه کودک به خاطر یک رفتار ناخواسته، رفتاری را که دوست دارید در جای خود ببینید تحسین کنید.» یک تیم باشید: برای بچههایی که در تلاش برای یادگیری تنظیم هیجان هستند، ثبات یک نکته کلیدی است. لاچمن گفت: «برای والدین، پدربزرگ ها، مادربزرگ ها، معلمان و سایر مراقبان بسیار مهم است که با یکدیگر برای رسیدگی به مشکلات خودتنظیمی کودک همکاری کنند. به گفتگو بنشینید و یک رویکرد هماهنگ برای مدیریت رفتارهای کودک برنامه ریزی کنید.
از دیگر ذفتارها با کودک ناسازگار:صحبت کنید و آموزش دهید: به فرزندان خود بیاموزید که احساسات خود را بشناسند و نام ببرند. با این حال، در حالی که آنها ناراحت هستند، یک تیم باشید: برای بچههایی که در یادگیری تنظیم احساسات تلاش میکنند، ثبات امری کلیدی است. لاچمن گفت: «برای والدین، پدربزرگ ها، مادربزرگ ها، معلمان و سایر مراقبان بسیار مهم است که با یکدیگر برای رسیدگی به مشکلات خودتنظیمی کودک همکاری کنند. به گفتگو بنشینید و یک رویکرد هماهنگ برای مدیریت رفتارهای کودک برنامه ریزی کنید.» کول گفت: انتظارات خود را بررسی کنید: انتظار نداشته باشید فرزندتان کاملاً رفتار کند، به خصوص اگر واقعاً ترسیده یا استرس داشته باشد. وقتی می ترسند یا مضطرب هستند (مانند واکسینه شدن یا شروع مدرسه برای اولین بار) ممکن است نتوانند به مهارت های خودتنظیمی که در موقعیت های کم خطر استفاده می کنند دسترسی پیدا کنند.
او میگوید: «در یک موقعیت بسیار استرسزا، کودکان به حمایت بزرگسالان بیشتری نیاز دارند.» دیدگاه بلندمدت را در نظر بگیرید: بیشتر کودکان تا زمانی که در مدرسه ابتدایی هستند یاد میگیرند که احساسات بزرگ را مدیریت کنند. اما این بدان معنا نیست که رشد عاطفی آنها به پایان رسیده است. کارکردهای اجرایی – مهارت هایی مانند برنامه ریزی، سازماندهی، حل مسئله و کنترل انگیزه ها – تا بزرگسالی کماکان رشد می کنند. وقتی از رفتار فرزندتان احساس ناامیدی می کنید، به یاد داشته باشید که تنظیم احساسات زمان می برد.
تند، سعی نکنید مکالمه را انجام دهید. کول گفت: «وقتی اوضاع آرام است، فرصتهایی برای صحبت درباره احساسات و استراتژیهای مدیریت آنها پیدا کنید. «همه چیز در طول یک مکالمه غرق نمیشود، اما میتوانید زمینه را ایجاد کنید.» الگوی رفتار خوب: آیا این ضربالمثل قدیمی را شنیدهاید که «آنطور که من میگویم، نه آنطور که من انجام میدهم»؟ آلن کازدین، دکترای روانشناس در دانشگاه ییل و مدیر مرکز والدین ییل که استراتژی های فرزندپروری را برای کاهش مشکلات رفتاری مطالعه می کند، گفت: «تحقیقات نشان می دهد که این مضحک است. کودکان با الگوبرداری از کاری که والدینشان انجام می دهند، یاد می گیرند، نه گفتن.
صحبت کنید و آموزش دهید: به فرزندان خود بیاموزید که احساسات خود را بشناسند و نام ببرند. با این حال، در حالی که آنها ناراحت هستند، سعی نکنید مکالمه را انجام دهید. کول گفت: «وقتی اوضاع آرام است، فرصتهایی برای صحبت درباره احساسات و استراتژیهای مدیریت آنها پیدا کنید. «همه چیز در طول یک مکالمه غرق نمیشود، اما میتوانید زمینه را ایجاد کنید.» الگوی رفتار خوب: آیا این ضربالمثل قدیمی را شنیدهاید که «آنطور که من میگویم، نه آنطور که من انجام میدهم»؟ آلن کازدین، دکترای روانشناس در دانشگاه ییل و مدیر مرکز والدین ییل که استراتژی های فرزندپروری را برای کاهش مشکلات رفتاری مطالعه می کند، گفت: «تحقیقات نشان می دهد که این مضحک است. کودکان با الگوبرداری از کاری که والدینشان انجام می دهند، یاد می گیرند، نه گفتن.
به دنبال حمایت اگر کودک شما با تنظیم هیجانی دست و پنجه نرم می کند، روانشناسان یا سایر متخصصان سلامت رفتاری می توانند کمک کنند. کول همچنین به والدین پیشنهاد می کند برای دریافت اطلاعات و منابع با معلمان یا مشاوران مدرسه تماس بگیرند. [مرتبط: سلامت روانی کودکان در بحران است. این چیزی است که روانشناسان برای کمک انجام می دهند] او گفت: «زمانی که مشکلات در مدرسه، سلامت، زندگی خانوادگی یا دیگر جنبههای زندگی تداخل دارند، کمک میکند تا راهنمایی بخواهید. در تمام این موارد، او به مراقبان توصیه میکند که به گامهایی برای ایجاد رابطه قوی با فرزندان خود ادامه دهند. چه آنها هنوز پوشک میکنند یا برای شروع مدرسه آماده میشوند، برای تقویت ارتباطتان هرگز زود یا دیر نیست. کول گفت: ایجاد یک رابطه قوی و مثبت با فرزندتان مهم است. “بچه ها از افرادی که به آنها اعتماد دارند یاد می گیرند.”
موارد دیگری که باعث ناسازگاری کودک میشود عبارتند از:
حسادت بزرگتر ها با تازه وارد
در جامعه امروز که تعداد فرزندان به طور متوسط 1 یا 2 بچه در خانواده است کودک اول بعد از تولد کودک دوم رفتارهای ناسازگاری بیشتری را نشان میدهد؟ حسادت وناسازگاری در کودک وقتی که کودک تنها توجه پدر و مادر و خانواده هست تمام محبت و جلب توجه را دارد و بعد از اینکه فرزند بعدی به دنیا میآید فرزند قبلی احساس میکند که آن موقعیت قبلی را ندارد . هر چند معمولاً پدر و مادرها سعی میکنند که به همه بچهها توجه و محبت نشان دهند اما حسادت وناسازگاری در کودک بعد از تولد نوزاد بعدی شروع به ناسازگاری می کند . که ممکن است والدین پرخاشگری و لجبازی کودک را به حساب حسادت بگذارند.
به این نکته باید توجه داشت که فرزند قبلی احتیاج به توجه و محبت جداگانهای دارد. و این نکته باید در نظر گرفته شود که زمان منحصر به کودک قبلی از طرف والدین داده شود . تا کم کم کودک به ورود یک نفر جدید به خانواده عادت کند و به وضعیت نرمال تری بازگردد و این مستلزم آگاهی بیشتر و دقت و تمرکز بیشتر در طرز رفتار با فرزند اول میباشد.
ویژگی حسادت وناسازگاری کودک؟
حسادت در کودک در سنین مختلف به شکل های مختلفی بروز می کند .البته به سن کودک یا کودکان قبلی و پیش زمینه و حتی خصوصیات ژنتیکی کودک هم بستگی دارد .ولی اغلب در کودکان تک فرزند بیشتر بروز میکند و شدت بیشتری دارد چون قبل از او تمام توجه معطوف به او بوده و رقیبی در میدان برای توجه و جلب محبت نداشته است .
حسادت وناسازگاری کودک معمولا به شکل نا فرمانی در خوردن غذا ویا توالت رفتن وداد کشیدن و یا حمله به کودک تازه وارد وگاهی به صورت قهر و لجبازی خود را نشان می دهد. جای نگرانی زیادی نیست چون کم کم و با همکاری پدر و مادر وحتی اطرافیان نزدیک مثل پدر بزرگ و مادر بزرگ و خاله و …حل میشود و کودک با شرایط موجود کنار میاید .حتی عشق و علاقه هم به تازه وارد بعد از مدتی نمایان میشودکه برای بهبود امر و حل مشکل باید با مطالعه و رجوع به روانشناسان با تجربه در این زمینه میتواند بسیار کار سازباشد.
کودکان ناسازگار به کودکانی گفته میشود که از هوش عادی و یا حتی هوشبهر بالایی برخوردارند ولی رفتار غیرعادی و ناهنجار دارند و بهطور عادی قادر به حفظ رابطه با فرد دیگر نیستند.
از لحاظ آماری متاسفانه آمار صحیحی از ناسازگاران در دست نیست زیرا ناسازگاری یک رفتار خاص نیست بلکه معجونی از رفتارهای متعدد است که با توجه به فرهنگ و جوامع مختلف ممکن است این رفتارها کم اهمیت و یا برعکس خشونتبار و جرم تلقی شود.
طبقهبندی کودکان ناسازگار از چند نظر دشوار است از جمله، از نظر متفاوت بودن علل ناسازگاریها، تفاوت کیفیت و چگونگی شروع و پیشرفت ناسازگاریها، اختلاف درجه شدت و مدت ناسازگاریها.
البته بعضی از روانشناسان دستهبندیهایی را برای نارسایی و ناسازگاری رفتاری عنوان کردهاند که در اینجا به چند نوع آن اشاره میکنیم.
1 – نوع اول رفتارهایی هستند که برای جلب توجه، از افراد سر میزند مانند ایجاد سر و صدای بلند، تقلای مداوم، خشونتهای بدنی و زبانی. برای مثال دانشآموزی که بدون سبب دائماً جیغ میزند و مرتب از جای خود به بهانههای مختلف بلند میشود و حرف زشت میزند از این قبیل است.
در حقیقت اینگونه دانشآموزان با این حرکات و رفتارها توجه معلم و دیگران را به خود جلب میکنند. اگرچه این توجه منفی است ولی شاید تنها راهی است که دانشآموز میتواند به معلم بگوید (من هستم.)
2 – علل اصلی رفتارهای نوع دوم که با اضطراب و گوشهگیری همراه است عبارتند از: حساسیت زیاد از حد، احساس حقارت، عدم اعتماد به نفس، ترس و واهمه. این رفتار کودکانی است که بهجای بدرفتاری کردن، کمرفتار عمل میِکنند و این رفتاری است که برای کسی مزاحمت ایجاد نمیکند ولی مشکلات آن از گروه نوع اول کمتر نیست.
3 – در نوع سوم خصوصیات رفتاری عبارتند از: بیعلاقگی، کندی یا عدم فعالیت مناسب، در خواب و خیال بودن، با اجسام صدا درآوردن، خط خط کردن میز و صندلی. اینگونه رفتارها در کودکان بزرگتر احتمالاً تاخیر در رشد رفتاری را نشان میدهد. اختلالات عاطفی- هیجانی و بیماریهای روانی کودک معمولاً بهصورت اختلالات رفتاری نمایان میشود و اگر ادامه پیدا کند مانع رشد طبیعی او شده و یا آن را به تاخیر میاندازد.
در کودکانی که سن بیشتری دارند این اختلالات بر حافظه، تمرکز و حواس و فعالیتهای فکریاش تاثیر میگذارد. در این حالت کودک نمیتواند تکالیف مدرسه را در سطحی انجام دهد که مورد رضایت اولیای مدرسه باشد. مهارتهای کسب شده تدریجی مانند کنترل ادرار در شب ممکن است از بین برود و کودک از نظر رفتاری دچار اختلال و یا حتی انحطاط شود.
بهطور کلی کودک ناسازگار به کودکی گفته میشود که بین رشد عاطفی و روانی او رابطه متناسبی وجود ندارد بلکه با مراحل قبلی رشد وی تطابق دارد. رشد روانی او به این ترتیب متوقف شده و کودک با وجود آنکه سنش بالا میرود قادر به تطبیق خود با تغییرات محیط اطراف خود نیست و با وجود رشد سنی، رفتارش غیرقابل تغییر میماند و به عبارت دیگر در مراحل پایین رشد متوقف میشود.
کودکان ناسازگار نمیتوانند نیازها و همچنین مشکلات خود را بهراحتی ابراز کنند. پیروی از مقررات و احترام به قوانین برای آنها دشوار است. به همین دلیل تربیت و آموزش اینگونه کودکان برای والدین، آموزگاران و مربیان در مقایسه با دیگران دشواریهایی را ایجاد میکند.
راهکار ناسازگاری کودک بزرگتر و حسادت با فرزند تازه وارد؟
حسادت و ناسازگاری کودک امری شناخته شده در دنیای روانشناسی است. معمولا حسادت های کودک کوچکتر زمانی شروع میشود که عضو جدیدی وارد کانون خانواده می شود .واین تا جایی طبیعی هست .ولی برخورد طرافیان خیلی کمک کننده هست .در این زمان ویا حتی قبل از بدنیا آمدن فرزند جدید باید برای کودک آماده سازی کرده . بنا به سن به کودک کمک کنیم تا با شرایط کنار بیاید.اگر فرزند یا فرزندان قبلی خیلی فاصله سنی ندارند و در رده سنین تا حدود 3 سالگی هستند میتوان با خبر آمدن یه نینی دیگه واینکه وقت گذاشتن هر کدام از پدر و مادر به صورت تنها باکودک قبلی و حفظ توجه قبلی به کودک ویا ایجاد تنوعات جذاب برای او .
دیگه اینکه هر دو والد در مقابل کودک دایم به تازه وارد توجه نکنند فرزند بزرگتر را کم کم و با حوصله به زندگی جدی در کنار نوزاد عادت داد.واگر هم فرزند بزرگتر هست با دادن حس مسیولیت و تعلق و باز هم حفظ و توجهات قبل به او بچه بزرگتر را با شرایط جدید آشنا کنیم. البته شاید در روزها و ماه های اولیه دچار مشکلات بیشتری باشید ولی با تمرین وحفظ حوصله و راهنمایی گرفتن از مشاورین روانشناس متبحر در این زمینه مشکلاتحسادت وناسازگاری در کودک حل شود.
بطور کلی رفتار با کودک در هر سن باید جدا آموخته و در نظر گرفته شود تا باعث ناسازکاری در کودک نشود.با کطالعه و آموزش و مشاوره روانشناسی میتوان کمک زیادی در تربیت کودکان داشت.حتی با مشاوره تلفنی روانشناسی هم میتوان در تربیت کودکان گامی بیزرگ برداشت.
مرکز مشاوره روانشناسی داناک مشاور، با کادر متخصص در خدمت ت به تمام والدیین گرامی بصورت مشاوره تلفنی و مشاوره حضوری آماده خدمت به شما میباشد.