اگر در رابطه عاطفیت این کارها رو انجام ندی، حتما بهت خیانت میشه!

چرا مردم خیانت می کنند؟

خیانت زناشویی یکی از شدیدترین مشکلات خانواده هاست هر خیانت می تواند باعث ناراحتی عاطفی شود. اما زمانی که فردی را که برای زندگی خود انتخاب کرده اید و به او وابسته هستید اعتماد شما را نقض می کند وممکن است آسیب های طولانی مدتی را تجربه کنید.اول از همه، چرا کسی خیانت را انتخاب می کند و عوامل فردی خیانت چیست؟ که می تواند چنین اثرات مخربی ایجاد کند؟ دلایل متفاوتی برای خیانت وجود دارد و ممکن است فرد به فرد و موقعیت به موقعیت متفاوت باشد. گروه مشاوره و روانشناسی داناک مشاور در این مقاله به زمینه های مختلف خیانت در افراد می پردازد.

اما ما می دانیم که برخی از الگوهای رفتاری زمانی به وجود می آیند که به جنسیت یک فرد نگاه می کنیم. قبلاً اعتقاد بر این بود که مردان بیشتر از زنان درگیر خیانت می‌شوند، اما مطالعات اخیر نشان داده‌اند که این شکاف کمتر شده است. مطالعات نشان می دهند که خیانت زناشویی یک پدیده پیچیده و چند بعدی است و افراد به دلایل مختلف تمایل به خیانت زناشویی دارند. بنابراین باید با در نظر گرفتن این پیچیدگی ها با این پدیده برخورد کرد و نمی توان یک راه حل واحد به همه ارائه داد.

چرا خیانت اینقدر ما را آزار می دهد؟

آیا به این دلیل است که کسی که به او اعتماد دارید شما را ناامید کرده است؟ یا شاید فردی که در نظر شما قدرتمند و قابل اعتماد بود دروغ گفته است؟ چه چیزی در خیانت وجود دارد که بخشیدن آن برای ما سخت است؟ شاید نظریه های تکامل پاسخگو باشند، زیرا اجداد اولیه ما برای بقا به اعتماد و وفاداری قبایل دیگر وابسته بودند. اما در قرن بیست و َیکم دلایل روانی برای خیانت وجود دارد، زیرا ما فریب افرادی را می‌خوریم که به آنها اعتماد داریم و دوستشان داریم.

این مطلب را نیز بخوانید: 7 اصل اساسی برای داشتن یک رابطه عاطفی پایدار

اعتماد ریشه در روح و روان ما دارد و ما به کسانی اعتماد می کنیم که برایشان احترام زیادی قائل هستیم، بنابراین وقتی کسی بی‌وفا است، آن را عمیقاً احساس می‌کنیم. مطالعات نشان می‌دهد که خیانت می‌تواند منجر به شوک، خشم، غم و اندوه شود و در برخی موارد باعث اضطراب، OCD و PTSD می‌شود. اگر خیانت بسیار وحشیانه است، چرا مردم بی وفا هستند؟ دلایل خیانت از نظرروانشناسی چیست؟ و آیا علائم هشدار دهنده ای وجود دارد؟

چرا زنان تمایل به خیانت دارند؟

در حالی که این حرف برای همه زنان صادق نیست، زنان اغلب با انگیزه عوامل احساسی خیانت می کنند. هنگامی که زنان احساس نارضایتی از همسر خود می کنند، احساس می کنند که توسط همسر خود نادیده گرفته شده یا کنار گذاشته شده اند، یا از شریک زندگی خود عصبانی هستند، احتمال خیانت آنها بیشتر است. این می تواند به ویژه در صورتی درست باشد که آنها در رابطه فعلی خود احساس بی توجهی یا عدم قدردانی از سمت همسر خود کنند.

 

بسیاری از زنانی که خیانت می‌کنند بیان کردند که در رابطه عاطفی فعلی احساس کامل بودن ندارند و در رابطه جدید خود احساس صمیمیت بیشتری با طرف مقابل خود دارند. در برخی موارد، زنان ممکن است به این دلیل خیانت کنند که آن را راهی برای تأیید اعتبار یا عزت نفس خود می دانند.اگر در زمینه‌های دیگر زندگی‌شان احساس ناامنی یا ناتوانی می‌کنند، مانند شغل یا زندگی شخصی، ممکن است از خیانت به‌عنوان راهی برای افزایش عزت نفس یا احساس خواستنی ترشدن استفاده کنند.

توجه به این نکته مهم است که همه این دلایل می تواند برای مردان نیز صادق باشد. هیچ یک از این دلایل رفتارخیانت را توجیه نمی کند، اما این فرصت را به ما می دهد تا بفهمیم چه چیزی ممکن است فرد را برای انجام کاری که ممکن است پشیمان شود، ترغیب کند. درباره علت خیانت زن تحقیقات نشان می دهد زنان بیشتر در موارد زیر خیانت می کنند

  • آنها قبل از ازدواج روابط کمتری با جنس مخالف داشته اند.
  • آنها غیرجذاب بودند (طبق استانداردهای محققان)

چرا مردان تمایل به خیانت دارند؟

مردان اغلب برای ارضای جنسی خیانت می کنند. مطالعات نشان داده اند که برای مردان، رضایت جنسی مهمتر از رضایت عاطفی در یک رابطه است.در برخی موارد، مردانی که خیانت می کنند ممکن است به دنبال هیجان یا رضایت زیاد یا کیفیت رابطه جنسی باشند که احساس می کنند در رابطه فعلی خود آن را ندارند. مردانی که مشکلات برانگیختگی یا عملکرد جنسی را نیز تجربه می‌کنند، ممکن است به دنبال فرصت‌هایی خارج از رابطه فعلی خود باشند، زیرا فشار کمتری برای «عملکرد جنسی » با کسی که از نظر عاطفی ارتباط کمتری با او دارند احساس می‌کنند.

این مطلب را نیز بخوانید: ازدواج موفق و مهارت حل اختلاف همسران

اما، درست مانند زنان، مردان نیز اگر در رابطه فعلی خود احساس بی‌توجهی یا عدم قدردانی کنند، اغلب خیانت می‌کنند. بنابراین، در حالی است که می‌توانیم نوعی توضیح برای اینکه چه چیزی یک فرد را بر اساس جنسیتش به خیانت می‌کشد، به دست آوریم، جنسیت، شخصیت، وقایع زندگی… همگی می‌توانند بر چرایی انجام کارهایی که انجام می‌دهیم تأثیر بگذارند.

عوامل خطر(دلایل خیانت مردان ) مردان بیشتر احتمال دارد که خیانت کنند زمانی که:

  • آنها قبل از ازدواج روابط متعددی جنسی داشته باشند .
  • آنها همسرخود را به اندازه کافی جذاب ندانند .

تاثیر عاطفی خیانت روی افراد

برای هر کسی، خیانت به احتمال زیاد باعث ایجاد احساسات نامطلوب می شود. خشم، غم و شرم. اما آنچه باعث ایجاد این احساسات نامطلوب می شود ممکن است بسته به جنسیت شما متفاوت باشد.مطالعات نشان داده اند که تفاوت جنسیتی در نحوه واکنش عاطفی فرد به خیانت تاثیر دارد. در یک مطالعه، نتایج حاکی از آن بود که مردان بیشتر از جنبه‌های فیزیکی خیانت شریک زندگی‌شان مضطرب می‌شوند در حالی که زنان با تصور اینکه شریک زندگی‌شان پیوند عاطفی عمیقی با شخص دیگری ایجاد می‌کند، بیشتر مضطرب می‌شوند.

تاثیر خیانت بر روابط زوجین

خیانت می تواند یک مانع بزرگ در هر رابطه ای باشد، و مهم است که بیان کنیم که مردان و زنان به طور متفاوتی نسبت به آن واکنش نشان می دهند. امروزه اکثر دفاتر مشاوره و روانشناسی با آسیب شناسی این موضوع در ارائه خدمات مربوط به مشاوره خیانت سعی بر کمک به افراد روبرو با این معظل کرده اند.

خیانت مرد به زن

پاسخ زنان به خیانت همسرخودچگونه است ؟

برای زنان، فهمیدن اینکه شریک زندگی آنها خیانت کرده است و عوامل خانوادگی خیانت چه بوده، می تواند بسیار ناراحت کننده باشد و حتی ممکن است به پایان رابطه بینجامد. آنها ممکن است خیانت شریک زندگی خود را به معنی از دست دادن عوامل اساسی یک رابطه سالم مانند اعتماد و تعهد بدانند. حتی اگر زنان باز هم در آن زندگی بمانند، ممکن است در آینده برای اعتماد مجدد به شریک زندگی خود دچار مشکل شوند.

احساس خشم، شرم، خجالت و شک ممکن است سؤالاتی را در مورد ارزش خود زن ایجاد کند و بر عزت نفس او تأثیر بگذارد. سوالاتی مانند “آیا به اندازه کافی خوب نبودم؟” یا “من چه اشتباهی کردم… آیا من باعث این کار شدم؟” این فکرها می تواند بارها و بارها در سر کسی مرور شوند. غلبه بر این ترس ها، سؤالات و احساسات احتمالاً زمان قابل توجهی را می طلبد، به خصوص اگر خیانت برای مدت طولانی مخفی بماند.

این مطلب را نیز بخوانید: چگونه ازدواجی موفق داشته باشم؟

چرا زنان ممکن است واکنش های عاطفی شدیدتری داشته باشند؟

زنان در مقایسه با مردان تمایل بیشتری به سرمایه گذاری عاطفی در روابط خود دارند. آنها ممکن است برای ارتباط عاطفی و صمیمیت ناشی از یک رابطه متعهدانه ارزش بیشتری قائل شوند و وقتی این اعتماد شکسته شود، می تواند تأثیر قابل توجهی بر رفاه عاطفی آنها داشته باشد.زنان نیز ممکن است پس از کشف خیانت، احساس خیانت و از دست دادن اعتماد به شریک زندگی خود را تجربه کنند (این در مورد مردان نیز صادق است). این می تواند اعتماد آنها را به شریک زندگی خود در آینده دشوار کند، حتی اگر تصمیم بگیرند با هم بمانند.

پاسخ مردان به خیانت همسرخودچگونه است ؟

مردها هم احساسات دارند! و هنگامی که شرکای آنها خیانت می کنند، می تواند طیف گسترده ای از احساسات را ایجاد کند.عصبانیت واکنش‌های عاطفی رایجی برای مردان است زمانی که متوجه خیانت همسرشان می‌شوند. برای بسیاری از مردان، تصور صمیمی بودن شریک زندگی آنها با شخص دیگری آزاردهنده تر از تصور یک ارتباط عاطفی است. آنها ممکن است احساس کنند که شریک زندگی آنها اعتماد و تعهد لازم برای یک رابطه سالم را شکسته است. مردان همچنین ممکن است احساس طرد شدن، بی کفایتی و از دست دادن عزت نفس را تجربه کنند.

برخی از مردان حتی ممکن است نسبت به خیانت همسر خود احساس گناه یا مسئولیت داشته باشند. آنها ممکن است تعجب کنند که آیا نیازهای شریک خود را برآورده نمی کنند (به ویژه از نظر فیزیکی) یا اینکه در تصمیم همسرشان برای خیانت نقش داشته اند.اگر مردی پس از خیانت تصمیم بگیرد که در رابطه باقی بماند، ممکن است بازسازی اعتماد و صمیمیت با شریک زندگی خود دشوار باشد. او ممکن است در آینده برای اعتماد مجدد به شریک زندگی خود تلاش کند، حتی اگر او ابراز پشیمانی کند و تمایل به کار روی رابطه داشته باشد.

کنار آمدن با خیانت

مقابله با خیانت یک فرآیند چالش برانگیز و طولانی است و مردان و زنان ممکن است برای عبور از آن به انواع مختلفی از حمایت نیاز داشته باشند.زنان برای مقابله با خیانت تحت تأثیر شخصیت، تجارب گذشته و سیستم حمایتی خود، به طرق مختلف با عوارض عاطفی خیانت برخورد می کنند.یکی از راهبردهای رایج برای مقابله، کسب آرامش و مشاوره از دوستان یا اعضای خانواده است.

صحبت با کسی که می تواند حمایت عاطفی و گوش شنوا را ارائه دهد، می تواند به پردازش احساسات پیچیده ناشی از خیانت کمک کند. زنان همچنین ممکن است انتخاب کنند که با یک درمانگر یا متخصص دیگری صحبت کنند، که می تواند راهنمایی هایی را در مورد چگونگی بهبودی وادامه مسیر زندگی ارائه دهد.

این مطلب را نیز بخوانید: 7 روانشناس خوب در تهران

درگیر شدن در فعالیت های خودمراقبتی مانند ورزش، مدیتیشن یا گذراندن وقت در طبیعت یکی دیگر از روش های موثر مقابله است. این فعالیت ها می توانند به کاهش استرس و اضطراب کمک کنند و احساس ارزشمندی و رفاه را تقویت کنند. از طرف دیگر، ممکن است که با انجام این کارها در لحظه احساس خوبی داشته باشند، اما در دراز مدت می تواند درمان واقعی را دشوارتر کند.

برخی از زنان ممکن است سعی کنند اعتماد و صمیمیت با شریک زندگی خود را از طریق ارتباط راحت و صادقانه، تعیین مرزها و کار بر روی بهبود پویایی رابطه بازسازی کنند.در نهایت، موثرترین مکانیسم های مقابله ای برای زنان متفاوت است و به نیازها و موقعیت منحصر به فرد آنها بستگی دارد. جستجوی حمایت و راهنمایی از متخصصان و عزیزان مورد اعتماد، گامی حیاتی در روند بهبودی است.

مردان با تأثیرات شخصیتی، تجربیات گذشته و سیستم حمایتی خود، پیامدهای عاطفی خیانت را به راه های مختلف مدیریت می کنند.یکی از رویکردهای رایج برای مقابله، درگیر شدن در فعالیت هایی است که حس کنترل یا موفقیت را ایجاد می کند. این می تواند شامل تمرکز روی کار، سرگرمی ها یا آمادگی جسمانی باشد. با هدایت انرژی خود به این فعالیت ها، بسیاری از مردان می توانند حواس خود را از درد خیانت پرت کنند و احساس موفقیت و هدف پیدا کنند.

تکیه بر دوستان و خانواده یکی دیگر از راه های عالی است. اگرچه ممکن است باز کردن احساسات آنها (به ویژه شرم و اندوه) دشوار باشد، اما داشتن فضایی برای واقعی بودن + صادق بودن بسیار ارزشمند است. و، درست مانند زنان، مردان نیز باید آنچه را که ممکن است در لحظه حالشان را بهتر کند بررسی کنند (مثلاً مواد، رفتارهای مخاطره آمیز) احتمالاً یک تاکتیک اجتنابی است و در واقع این احساسات را از بین نمی برد.

در درازمدت، این رفتارها حرکت رو به جلو را سخت‌تر می‌کند، چه با شریک زندگی‌شان باشد یا در ارتباط با فرد دیگری باشد.برخی از مردان ممکن است سعی کنند اعتماد و صمیمیت با شریک زندگی خود را با بهبود دهند و پویایی رابطه از طریق ارتباطات راحت و تعیین مرزها بازسازی کنند.در پایان روز، موثرترین مکانیسم های مقابله ای برای مردان بسته به نیازها و شرایط منحصر به فرد آنها متفاوت است. جستجوی راهنمایی و حمایت از متخصصان و عزیزان مورد اعتماد یک گام اساسی در روند بهبودی است.

چرا خیانت منجر به طلاق می شود

خیانت می تواند باعث شود هر دو طرف در زندگی زناشویی احساس سردرگمی، عصبانیت و اندوه کنند. با بررسی هایی که نشان می دهد حدود نیمی ازخیانتها به طلاق ختم شده ودر بسیاری ازافرادی که ازهمسران خود خیانت دیده اند، میزان طلاق پس از وقوع خیانت بسیار بالاست. اگر شما یا شریک زندگیتان خیانت کرده اید، زمان بگذارید و به این فکر کنید که آیا پایان دادن به ازدواج یا تلاش برای حفظ آن بهترین انتخاب برای هر دوی شماست.

این مطلب را نیز بخوانید: مهارت های زندگی و تاثیر آنها در پیشرفت شخصی

مقابله با خیانت و طلاق

برای کنار آمدن با خیانت، ابتدا بپذیرید که این یک شوک بزرگ است و به خودتان زمان و دلسوزی بدهید تا بعد از طلاق بهبود پیدا کنید. تمرکز بر نیازهای خود به جای نادیده گرفتن،به آنها قدرت می بخشد. هر چه بیشتر روی خیانت تمرکز کنید، درد و عصبانیت بیشتری احساس می کنید.

برعکس، هرچه تمرکز بیشتر روی خود، نیازها و خواسته هایتان باشد، احتمال بهبودی و حرکت به جلو بیشتر می شود. گام مهم دیگر این است که به طرز وحشیانه ای با خود صادق باشید. آیا خیانت آنها ازدواج شما را از بین برد؟ بسیاری از مراجعان در ابتدا اظهار می کنند که همه چیز خوب بود تا زمانی که او خیانت کرد. با این حال، هنگامی که آنها صادقانه وضعیت ازدواج خود را بررسی می کنند مشکلات شدیدی را در پایه ازدواج که قبل از خیانت وجود داشت، پیدا می کنند.

نگاهی صادقانه به نقش خود در ازدواج ناموفق به شما کمک می کند تا از احساس قربانی بودن به یک شرکت کننده فعال در یک رابطه شکست خورده تبدیل شوید. اعتراف به نقش خود در رابطه آشفته تان به شما این قدرت را می دهد که بر روی تنها چیزی که کنترل دارید تمرکز کنید و آن خودتانید. شاید شما با کار بیش از حد یا تمرکز کامل روی نیازهای بچه ها از مشکلات با همسر خود جلوگیری کرده اید یا برای فرار از واقعیت مشکلات زناشویی خود کار دیگری انجام داده اید. تصدیق و پرداختن به نقش خود، شما را قادر می سازد به جلو حرکت کنید ونقش همراهی را باز می کند که ظاهر و احساس متفاوت،و بهتری دارد.

هفت گام مفید برای عبور از درد خیانت

  • برای کسی که به شما خیانت کرده نامه یا ایمیل بنویسید و آن را ارسال نکنید. این بسیار عالی است که بدون درگیر شدن با آن فرد احساس بهتری داشته باشید.
  • روی خودتان تمرکز کنید. هر چه بیشتر به نیازهای عاطفی، جسمی و روحی خود توجه کنید، احساس بهتری خواهید داشت. تمرکز روی فردی که خیانت کرده بدون شک شما را به یک مکان تاریک خواهد فرستاد.
  • مدام فکر نکنید که «او چطور می‌توانست» یا «چه مشکلی با من دارد» یا «چطور نمی‌دانستم»،این افکار را عوض کنید . کاری کنید که ذهنتان ازفکر خیانت دور شود. هر چه بیشتر روی این کارها تمرکز کنید،فکرتان کمتر درگیر خیانت می شود.

دلایل خیانت

  • با یک دوست تماس بگیرید، اما در مورد عصبانیت خود ناله نکنید. در عوض، از آنها احوالپرسی کنید با این کار تمرکز خود را روی موضوع خیانت از بین می برید.
  • یک فیلم تماشا کنید، کتاب بخوانید به یک سرگرمی مشغول شوید یا چیز جدیدی یاد بگیرید. وقتی روی یادگیری تمرکز می کنید، تمرکز را از خود و عصبانیت خود دور می کنید و انرژی خود را صرف یک کار جدید می کنید ورزش کنید یا در ورزش های فعال یا مدیتیشن/یوگا شرکت کنید.
  • نگاهی صادقانه به مسائل زناشویی خود بیندازید.رابطه شما قبل ازخیانت ، در مقیاس 1 تا 10 چقدر سالم بود؟ آیا شما تمام تلاش خود را انجام دادید؟ آیا برابری در رابطه وجود داشت؟ باز بودن؟ ارتباط خوب؟ مسائل و نحوه برخورد شما با آنها را فهرست کنید و ببینید در چه زمینه هایی می توانید روی تغییر نگرش ها و رفتارهای خود که در مشکلات نقش داشته اند، کار کنید.یک شبکه پشتیبانی از دوستان جدید و قدیمی بسازید که این بار می توانند به شما کمک کنند.
  • با خود ملایم و دلسوز باشید.
  • با یک مشاور تماس بگیرید و حمایت و راهنمایی دریافت کنید.

این مطلب را نیز بخوانید: رویکرد های روانشناسی

تحقیقات نشان می دهد که از علل خیانت زناشویی از دیدگاه زوجین مراجعه کننده به دادگاه خانواده می توان به مسائل بین فردی، روابط همسران و جامعه اشاره کرد. نتايج پژوهشها نشان می دهد كه يكي ازعلل اصلي خيانت مردان ،عدم رضايت جنسي در رابطه زناشويي مي باشد که امکان دارد بخاطر عدم رضایت جنسی در رابطه هردونفرباشد.

نارضايتی جنسي سبب مي شود مردان بدنبال ارتباط فرا زناشويي باشند. درحالی که می توانند با مشاوره با یک سکس تراپ این گونه خیانت ها را کاهش دهند . از دلایل اصلي خيانت زنان ، انتقام و نارضايتي از روابط مي باشد. از ديدگاه زنان مراجعه كننده به دادگاه، حتی این که مردان اجازه دارند در جوامعی چندین زن داشته باشند اين اقدا م مردان نيز خيانت محسوب مي شود.

زنان مذكور، به علت نااميدي از حمايت قانوني ،با انتقام مي خواهند حق خود را بگيرند كه اين مسئله آسيب هاي جبران ناپذيري را در پي دارد. ازعوامل اجتماعی خیانت می توان به فقر، جامعه آلوده ، دوستان منحرف اشاره کرد.اگرچه زن و مرد هر دو در هنگام مواجهه با خیانت دچار پریشانی عاطفی و آسیب روحی می شوند، اما همیشه واکنش یکسانی نشان نمی دهند. آگاهی از این تفاوت‌ها می‌تواند به افراد در مدیریت مؤثرتر فرآیند درمان کمک کند.

https://www.goodtherapy.org/blog/research-identifies-infidelity-risk-factors-for-newlyweds-0223181

تحکیم رابطه ی والدین با فرزندان

مهم ترین رابطه با کودک رابطه ای است که با والدین یا مراقب خود برقرار می کند. کودکان از طریق رابطه مثبت والد کودک، دنیای اطراف خود را یاد می گیرند.همانطور که در حال رشد و تغییر هستند، کودکان به والدین خود نگاه می کنند تا بفهمند که آیا ایمن، امن و مورد علاقه هستند یا خیر. همچنین این رابطه پایه ای است که آنها روابط آینده خود را برآن بنا خواهند کرد.

شما می توانید با حضور در لحظه با فرزندتان، گذراندن زمان با کیفیت در کنار هم و ایجاد محیطی که در آن احساس راحتی کند، رابطه مثبت والد فرزندی ایجاد کنید. هیچ کتابی یا رویکرد تضمینی برای درست کردن این رابطه وجود ندارد و احتمالاً در این راه با سختی‌هایی مواجه خواهید شد. با این حال، اگر به بهبود روابط خود ادامه دهید، فرزندتان مطمئناً شکوفا خواهد شد. در ادامه با گروه روانشناسی و مشاوره داناک مشاوره همراه باشید تا اطلاعات بی نظیری در زمینه رابطه کودک و والد بدست آورید.

چرا رابطه خوب بین والدین و فرزند مهم است؟

رابطه والد و کودک رابطه ای است که رشد جسمی، عاطفی و اجتماعی کودک را پرورش می دهد. این پیوند منحصربه فردی است که هر کودک و والدینی می توانند از آن لذت ببرند و آن را پرورش دهند. این رابطه پایه و اساس شخصیت، انتخاب های زندگی و رفتار کلی کودک را می گذارد. همچنین می تواند بر قدرت سلامت اجتماعی، جسمی، روانی و عاطفی آنها تأثیر بگذارد.

برخی از مزایای رابطه خوب بین والدین و فرزندان

  • کودکان خردسالی که با دلبستگی ایمن و سالم به والدین خود رشد می کنند، شانس بیشتری برای ایجاد روابط شاد و رضایت بخش با دیگران در زندگی خود دارند.
  • کودکی که رابطه ای امن با والدین دارد، یاد می گیرد که تحت استرس و در شرایط سخت، احساسات خود را تنظیم کند.و این ناسازگاری کودک با والدین را کاهش می دهد.
  • رشد ذهنی، زبانی و عاطفی کودک را تقویت می کند.
  • به کودک کمک می کند رفتارهای اجتماعی خوش بینانه و با اعتماد به نفس از خود نشان دهد.
  • مشارکت و مداخله سالم والدین در زندگی روزمره کودک، پایه و اساس مهارت های اجتماعی و تحصیلی بهتری را برای فرزندان می گذارد.
  • دلبستگی ایمن به رشد اجتماعی، عاطفی، شناختی و انگیزشی سالم منجر می شود.
  • کودکان همچنین زمانی که رابطه مثبتی با والدین خود داشته باشند، مهارت های حل مسئله قوی را به دست می آورند.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره کودک

هشت تکنیک فرزند پروری مثبت‌ که می‌تواند به تقویت رابطه شما و فرزندتان کمک کند:

  1. عشق خود را نشان دهید

لمس انسان به صورت محبت آمیز در هر مرحله از زندگی ما برای رشد عاطفی و عصبی زیستی سالم مورد نیاز است. مهم است که فرزندتان چندین بار در طول روز لمس ملایم و محبت آمیز (به عنوان مثال، در آغوش گرفتن) شما را دریافت کند. هر تعاملی را به عنوان فرصتی برای برقراری ارتباط با فرزندتان در نظر بگیرید. با عبارات گرم از آنها استقبال کنید، تماس چشمی برقرار کنید، لبخند بزنید و تعامل صادقانه را تشویق کنید.

  1. بیشتر وقت ها بگویید “دوستت دارم“.

اغلب به طور ضمنی گفته می شود که ما فرزندانمان را دوست داریم، اما مطمئن شوید که هر روز بدون توجه به سن آنها به آنها بگویید. حتی زمانی که فرزند شما کاری را انجام می دهد که شما دوست ندارید. این می تواند فرصتی عالی باشد تا به آنها یادآوری کنید که بدون قید و شرط آنها را دوست دارید. یک “دوستت دارم” ساده می تواند تاثیر زیادی بر رابطه طولانی مدت شما با فرزندتان داشته باشد.

  1. مرزها، قوانین و پیامدها را تعیین کنید

کودکان در حین رشد و یادگیری در مورد دنیای اطراف خود به ساختار و راهنمایی نیاز دارند. با فرزندان خود در مورد آنچه از آنها انتظار دارید صحبت کنید و مطمئن شوید که آنها درک می کنند. زمانی که قوانین زیر پا گذاشته می شوند مطمئن شوید که پیامدهای مناسب سن را در نظر بگیرید.

  1. گوش کنید و همدلی کنید

ارتباط با گوش دادن شروع می شود. سعی کنید مسائل را از دیدگاه فرزندتان ببینید و احترام متقابل را تقویت کنید.احساسات فرزندتان را بپذیرید، به او نشان دهید که درک می کنید، و به او اطمینان دهید که برای کمک به هر چیزی که او نیاز دارد حاضرید. سعی کنید مسائل را از دید فرزندتان ببینید. با گوش دادن و همدلی با فرزندتان، شروع به پرورش احترام متقابل خواهید کرد.

  1. باهم بازی کنید؛ بازی دو نفره

بازی برای رشد کودک بسیار مهم است. این ابزاری است که از طریق آن کودکان مهارت های زبانی را گسترش می دهند، احساساتشان را ابراز می کنند، خلاقیت را پرورش می دهند و در مورد مهارت های اجتماعی یاد می گیرند. علاوه بر این، این یک راه سرگرم کننده برای تقویت رابطه خود با فرزندتان است. مهم نیست چه بازی می کنی. نکته کلیدی این است که فقط ازحضور یکدیگر لذت ببرید و به فرزندتان توجه کنید.

با حواس جمع در دسترس فرزندتان باشید

اختصاص دادن فقط 10 دقیقه در روز برای صحبت با کودک، بدون حواس پرتی، می تواند تفاوت بزرگی در ایجاد عادات ارتباطی خوب ایجاد کند. تلویزیون را خاموش کنید، وسایل الکترونیکی خود را کنار بگذارید و زمانی با کیفیت را با هم بگذرانید. فرزند شما باید بداند که شما معتقدید علیرغم حواس‌پرتی‌ها و استرس‌های زیادی که در زندگی دارید، او در زندگی شما اولویت دارد.

این مطلب را نیز بخوانید: راهکارهای تضمینی برای افزایش اعتماد به نفس کودکان

  1. با هم غذا بخورید

غذا خوردن در کنار هم به عنوان یک خانواده اغلب می تواند منجر به گفتگوی عالی و زمانی مناسب برای پیوند با فرزند شما شود. همه را تشویق کنید تا تلفن ها یا سایر دستگاه های خود را کنار بگذارند و به سادگی از همراهی یکدیگر لذت ببرند. زمان صرف غذا همچنین فرصتی عالی برای شما است تا اهمیت یک رژیم غذایی سالم و متعادل را به فرزندان خود بیاموزید، که بر سلامت روانی کلی آنها نیز تأثیر می گذارد.

  1. برای هر کودک زمانی را مخصوص همان کودک در نظر بگیرید

اگر بیش از یک فرزند دارید، سعی کنید وقت خود را صرف هر یک از آنها کنید. گفتگو و برنامه بیرون رفتن های با کیفیت و تک به تک با فرزندتان می تواند پیوند والدین و فرزندتان را تقویت کند، عزت نفس فرزندتان را تقویت کند و به او بفهماند که خاص و ارزشمند است.

  1. حل مسئله

به فرزندتان کمک کنید تا مشکل را حل کند. الگوی خوبی باشید و با اعمال خودتان به آنها نشان دهید که چگونه رفتار کنند. هنگامی که با فرزندان خود برای یافتن راه حل کار می کنید، آنها یاد می گیرند که چگونه با مشکلات به شیوه ای مناسب کنار بیایند.

اجتناب از رفتارهای پرخاشگرانه با کودک

والدین نمی خواهند فریاد بزنند یا بچه هایشان را بزنند. اما این کار را انجام می دهند، زیرا استرس دارند و راه دیگری نمی بینند.شواهد واضح است: فریاد زدن و ضربه زدن به سادگی جواب نمی دهد و در درازمدت می تواند آسیب بیشتری نسبت به فایده داشته باشد. فریاد زدن و کتک زدن مکرر فرزندان حتی می تواند بر کل زندگی کودک تأثیر منفی بگذارد.در ادامه «استرس سمی» که ایجاد می‌کند می‌تواند منجر به پیامدهای منفی مانند احتمال ترک تحصیل، افسردگی، مصرف مواد مخدر، خودکشی و بیماری‌های قلبی شود.”وقتی می دانیم روشی که پیش گرفته ایم کار نمی کند، این دلیل خوبی است که به دنبال روشی متفاوت باشیم.”

برای کاهش ناسازگاری کودک با والدین به جای تنبیه وگفتن آنچه که نباید فرزندان انجام دهند سعی کنید انتظاراتتان را به آنها بگویید.نکات مثبت را تحسین کنید .ما به عنوان والدین اغلب بر رفتار بد فرزندانمان تمرکز می کنیم و آنها را بزرگ می کنیم. کودکان ممکن است این را به عنوان راهی برای جلب توجه شما بدانند و رفتار بد خود را ادامه دهند.بچه ها با تشویق رشد می کنند. این باعث می شود آنها احساس دوست داشتنی بودن و خاص بودن کنند. “مراقب زمانی که آنها کار خوبی انجام می دهند باشید و آنها را تحسین کنید، حتی اگر فرزندان شما فقط به مدت پنج دقیقه با خواهر یا برادر خود بازی می کنند.” “این کار می تواند رفتار خوب را تشویق کند.”

این مطلب را نیز بخوانید: مهمترین دلایل روانشناسی دیر حرف زدن در کودک

انتظارات روشنی را تعیین کنید.«گفتن این که دقیقاً چه می‌خواهید که فرزندتان انجام دهد بسیار مؤثرتر از گفتن به اوست که چه کاری انجام ندهد». «وقتی از کودک می‌خواهید که خوب باشد، لزوماً نمی‌داند که باید چه کار کند.» دستورالعمل‌های واضحی مانند «لطفاً همه اسباب‌بازی‌های خود را بردارید و آنها را در جعبه قرار دهید» انتظارات واضحی را ایجاد می‌کند و احتمال انجام کاری را که شما می‌خواهید افزایش می‌دهد.

سطح انتظارات خود را متناسب با سن فرزندانتان تعیین کنید. درخواست از آنها برای ساکت ماندن برای یک روز کامل ممکن است به اندازه درخواست 10 دقیقه سکوت در حین تماس تلفنی قابل کنترل نباشد. «شما می دانید فرزندتان چه توانایی هایی دارد. اما اگر غیرممکنها را بخواهید، نمی توانند اجرا کنند.»

.خلاقانه حواسشان را پرت کنید وقتی فرزندتان شلوغ کاری می کند ، زمانی که کودک شما شروع به بی قراری، تحریک پذیری یا آزرده شدن می کند، یا زمانی که دو خواهر و برادر به یک اسباب بازی نگاه می کنند، و هر دو همان را می خواهند پرت کردن حواس او با فعالیت مثبت‌تر می‌تواند یک راه مفید باشد. “وقتی حواس آنها را به سمت چیز دیگری پرت می کنید – با تغییر موضوع، معرفی یک بازی، هدایت آنها به اتاق دیگری یا رفتن به پیاده روی، می توانید با موفقیت انرژی آنها را به سمت رفتار مثبت منحرف کنید.”

پیامدهای در نظرگرفته شده متناسب با عمل فرزندان باشند.بخشی از بزرگ شدن این است که یاد بگیرید اگر کاری انجام دهید، در نتیجه ممکن است اتفاقی بیفتد. تعریف این امر برای فرزندتان یک فرآیند ساده است که ضمن آموزش مسئولیت پذیری، رفتار بهتری را تشویق می کند.با توضیح عواقب رفتار بد به فرزندتان فرصت دهید تا کار درست را انجام دهد. به عنوان مثال، اگر می خواهید فرزندتان دست از خط خطی کردن روی دیوارها بردارد، می توانید به او بگویید که دست ازاین کار بردارد. وگرنه به زمان بازی او پایان می دهید. این به آنها هشدار و فرصتی برای تغییر رفتارشان می دهد.اگر متوقف نشدند، عواقب را با آرامش و بدون نشان دادن عصبانیت دنبال کنید.

اگر دیگران کار را، انجام ندادند، آنها را تشویق کنید.

چگونه با کودکان کوچک ارتباط برقرار کنیم؟

«می‌توانید حرفهای آنها را تکرار کنید، قاشق‌ها را به گلدان‌ها بکوبید یا با هم آواز بخوانید». تحقیقات شگفت انگیزی وجود دارد که نشان می دهد بازی با فرزندان شما رشد مغز آنها را تقویت می کند.

این مطلب را نیز بخوانید: بیش فعالی در کودکان (ADHD)

چگونه با نوجوانان ارتباط برقرار کنیم؟

مانند بچه های کوچکتر، نوجوانان به دنبال تمجید هستند و می خواهند آنها را خوب تصور کنند. «آنها دوست دارند که با آنها در اتاق برقصید یا در مورد خواننده مورد علاقه‌شان صحبت کنید. آنها ممکن است همیشه آن را نشان ندهند، امادوست دارند که درک شوند. و این یک راه موثر برای ایجاد رابطه بر اساس شرایط آنها است.در حالی که سطح انتظارات را از فرزندان تعیین می کنید، از آنها بخواهید که در ایجاد برخی از قوانین به شما کمک کنند.سعی کنید در مورد بایدها و نبایدهای خانه به توافق برسید. آنها همچنین می توانند به تصمیم گیری در مورد پیامدهای رفتارهای غیرقابل قبول کمک کنند. درگیر شدن در این فرآیند به آنها کمک می‌کند تا بدانند که آنها در حال تبدیل شدن به انسانهای مستقل هستند.

چرا حل و فصل مشکلات والدین با همدیگرمهم است؟

به عنوان والدین، نحوه مدیریت مشکلات یا اختلافات در روابطتان برروی فرزندانتان و ناسازگاری کودک با والدین تأثیر می گذارد.با مدیریت مثبت و سازنده مشکلات، به رشد و شکوفایی فرزندانتان کمک می کنید. وقتی بچه‌ها می‌بینند که شما در حال این‌گونه رفتار و ارتباط با همسرتان هستید، بچه‌ها هم یاد می‌گیرند که اینطور رفتار کنند. این کار می تواند مهارت های مهم زندگی را به آنها بیاموزد.وقتی شما و همسرتان با هم راه حل هایی پیدا می کنید، به کل خانواده کمک می کنید تا روابط شادتر، سالم تر و قوی تری داشته باشند. و شما به محافظت از فرزندان خود در برابر جنبه های منفی درگیری کمک می کنید. این به این دلیل است که رویکرد حل مسئله می تواند به شما و شریک زندگیتان کمک کند تابه جای اجتناب از آنها، با مسائل مقابله کنید

چرا درک درست ازمراحل رشد کودک مهم است؟

نوزاد از لحظه تولد در روند رشد و تکامل فوق العاده سریع است. وقتی بچه ها بزرگ می شوند، ظرفیت های مختلفی در کودکان ایجاد می شود. این ظرفیت ها بر نحوه برقراری ارتباط، تصمیم گیری، قضاوت، جذب و ارزیابی اطلاعات، مسئولیت پذیری و نشان دادن همدلی و آگاهی نسبت به دیگران تأثیر می گذارد. در همه جوامع به رسمیت شناخته شده است که دوره ای از کودکی وجود دارد که در طی آن ظرفیت های کودکان به جای توسعه یا تکامل،در حال رشد یا تکامل تلقی می شود.

هنگامی که نوزادان متولد می شوند، برای غذا، گرما، سرپناه، پاکیزگی و محافظت در برابر آسیب کاملاً به مراقبان خود وابسته هستند. با این وجود، حتی نوزادان کوچک نیز قادر به برقراری ارتباط با نیازهای خود از طریق گریه، حالات صورت، زبان بدن، تماس چشمی هستند. آنها می توانند با کسانی که از آنها مراقبت می کنند درگیر شوند و احساسات، حالات و نیازهای آنها را منتقل کنند. همانطور که کودکان بزرگ می شوند، به تدریج مهارت های زیادی را به دست می آورند و می توانند بر نیازهای خود کنترل زیادی داشته باشند.

تربیت فرزند

دانش خود را در مورد این که کودکان در حال رشد چه کارهایی انجام می دهند افزایش دهید و و سعی کنید که به این موضوع آگاهی داشته باشید که آیا کودک در هر مرحله از رشد خود به درستی در حال رشد است یا خیر، درک کنید که آنها چه کارهایی را در سنین مختلف انجام می دهند وچه کارهایی را نمی توانند انجام دهند، و به نیازها و حقوق هر کودک به طور مؤثرتری پاسخ دهید.والدین نقش مهمی در رشد کلی فرزند خود دارند. از نظر رشد، پنج سال اول زندگی حیاتی ترین دوره رشد است. کودکان تا پنج سالگی 85 درصد از ساختار مغزی خود را توسعه می دهند. کیفیت محیط در این سال های اولیه تأثیر مستقیمی بر تفکر، استدلال، زبان، توانایی فیزیکی و رفتار اجتماعی و عاطفی کودک دارد.

این مطلب را نیز بخوانید: 7 روانشناس خوب در تهران

اجتناب از تحریک حسادت کودک

کارشناسان بر این باورند که حسادت، یکی از احساسات توسعه یافته‌ای است که زمانی شروع می‌شود که کودک بالغ‌تر است. این مربوط به دو سالگی کودک شما است. اما داده های اخیر ثابت می کند که نوزادان خیلی زودتر از آن، سه ماه پس از تولد، علائم رفتار حسادت را نشان می دهند. بسیاری از نوزادان حسود زمانی که والدین یا بزرگترهای اطرافشان بیش از حد مشغول کارشان هستند، حسادت می‌کنند، یعنی زمانی که به آنها توجه نمی‌کنند. این نوعی تلاش برای ایجاد علاقه است.

برای حسادت کودک چه کاری باید انجام داد؟

برای حسادت، اقدامات زیادی وجود دارد که باید انجام دهید تا از درخواست توجه مادام‌العمر کودکتان جلوگیری کنید. برای اطمینان، باید علائمی مانند لگد زدن، فریاد زدن، گریه کردن و در برخی موارد خزیدن یا راه رفتن در صورت فعال بودن نوزادان را ببینید.اگر شما والدینی هستید که در آینده به شخصیت کودک خود اهمیت می دهید، می توانید با دور شدن سریع و پرت کردن حواس فرزندتان، بحران تجربه شده در لحظه صمیمیت با همسرتان را حل کنید.

دلایل حسادت در کودکان

  • کودک علاقمندی زیادی به والدین دارد
  • کودک احساس می کند که توسط والدین مورد بی توجهی قرار گرفته است
  • رابطه والدینشان آنها را منزجرمی کند.

این مطلب را نیز بخوانید: ناسازگاری کودک

برای جلوگیری از این وضعیت و حفظ سلامت روانی فرزندتان، باید با آرامش به آنها نزدیک شوید و با آنها صحبت کنید، حتی اگر فرزندتان در حال حاضر نمی تواند با شما صحبت کند. زیرا نوزادان نیاز به مراقبت دارند و احساس می کنند که برای والدین خود مهم هستند. همچنین، این حسادت ممکن است ناشی از ناامنی آنها باشد.هر یک از والدین باید طبق برنامه از فرزند خود مراقبت کنند به این ترتیب، هر دو به یک میزان تأثیر خواهید داشت و کودک احساس بی توجهی نمی کند و نیازی به کنار گذاشتن ندارد.

سعی کنید کودک را در فعالیت های سرگرم کننده خود شرکت دهید. می توانید با کودک بازی کنید،او را در آغوش بگیرید. مسائل حسادت کودکان چیز جدیدی نیست. بسیاری از والدین این را تجربه کرده اند، اما جای نگرانی نیست.و وقتی گریه کودک خود را می شنوید، نباید بترسید یا خجالت بکشید. شما باید با او صحبت کنید، ممکن است مجبور شوید با گفتن این جمله: «من هرگز تو را رها نمی‌کنم» و «من همیشه با تو هستم» به او اطمینان خاطر بدهید. و اگر کودک آرام نشد، او را در آغوش بگیرید یا برای مدتی با او بازی کنید.برای حفظ رابطه و ارتباط خوب با فرزندتان باید الگوی او باشید.

رشد کودک

درک تغییرات رشد و پیشرفت فرزندتان بخش مهمی از وظایف والدین است. نوزادان و کودکان در یک سری از مراحل رشد پیشرفت می کنند و ممکن است با چالش های فیزیکی یا عاطفی مشترکی مواجه شوند. کودکان در نحوه بازی، یادگیری، صحبت، عمل و حرکت به نقاط عطفی می رسند. همه کودکان با سرعت خاصی که مخصوص به خودشان است رشد می کنند، اما این نقاط عطف به شما یک ایده کلی از تغییراتی را که باید با رشد فرزندتان انتظار داشته باشید، می دهد.

رشد روانی کودک

روابط کودکان بر همه زمینه ها و مراحل رشد آنها تأثیر می گذارد. در واقع، پرورش روابط، پایه و اساس رشد سالم کودک است. از طریق روابط گرم و پاسخگو، فرزند شما اطلاعات حیاتی در مورد خود و دنیای خود به دست می آورد و از دنیای اطراف خود می آموزد. به عنوان مثال، فرزند شما یاد می گیرد که والدینی که او را دوست دارند، امن و مطمئن هستند. آنها همچنین می آموزند که وقتی کارهایی مانند گریه کردن، خندیدن یا پرسیدن سوال انجام می دهند، چه اتفاقی می افتد.

فرزند شما همچنین با دیدن روابط بین افراد دیگر می آموزد که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند. برای مثال، با دیدن رفتار شما با سایر اعضای خانواده یا دوستان یاد می گیرد که چگونه با آنها رفتار کند. این یادگیری پایه و اساس رشد مهارت های ارتباطی، رفتاری، اجتماعی و سایر مهارت های فرزند شما است.

رشد و یادگیری کودک چگونه اتفاق می افتد

در سال های اولیه، بازی راه اصلی یادگیری و رشد کودکان است. بازی برای کودک شما سرگرم کننده است. همچنین به کودک شما فرصت هایی می دهد تا مسائل را کشف، مشاهده، آزمایش و حل کند. فرزند شما برای انجام این کار به حمایت و تشویق شما نیاز دارد اما مهم است که بین حمایت از فرزندتان اجازه دهید بعضی چیزها را خودش امتحان کند و گاهی اوقات مرتکب اشتباه شود. شناختن خود به عنوان قسمتی از جهان اطرافش بخش بزرگی از یادگیری فرزند شما است.

زمان زیادی که صرف بازی، صحبت کردن، گوش دادن و تعامل با فرزند شما می شود به کودک شما کمک می کند تا مهارت های کلیدی زندگی را بیاموزد. این مهارت ها شامل برقراری ارتباط، فکر کردن، حل مشکلات و تمایل به بودن با افراد دیگر و کودکان است.

رشد شناختی و روانی کودک در یک سالگی

وقتی کودک نوپای خود را در حال بازی تماشا می کنید، آیا متوجه شدید که او چقدر روی هر کاری که انجام می دهد تمرکز می کند؟ هر بازی یا کار یک پیشنهاد یادگیری است و او انواع اطلاعات را در مورد روش کار جمع آوری می کند. او همچنین اکنون می‌تواند از حقایقی که قبلاً آموخته است استفاده کند تا برای امورمربوط به بازی تصمیم بگیرد و راه‌حل‌هایی بیابد. با این حال، او فقط به حل مشکلاتی علاقه مند خواهد بود که برای سطح رشد و یادگیری او مناسب است، بنابراین اسباب بازی را که در یازده ماهگی او را مجذوب خود کرده بود وقتی دوباره به او بدهید، ممکن است با بی حوصلگی کنار برود یا اینکه بازی خیلی پیشرفته ای را پیشنهاد کنید و او مخالفت کند.

او به ویژه جذب وسایل مکانیکی مانند اسباب بازی های بادگیر، سوئیچ ها، دکمه ها و دستگیره ها خواهد شد. ممکن است برای شما دشوار باشد که دقیقاً در این سن قضاوت کنید که او دقیقاً چه کارهایی می تواند انجام دهد یا نمی تواند انجام دهد، اما تصمیم گیری برای او سخت نیست. طیف وسیعی از فعالیت ها را در اختیار او قرار دهید و او آن هایی را انتخاب می کند که چالش برانگیز هستند اما کاملا فراتر از توانایی های او نیستند.

تقلید بخش بزرگی از فرآیند یادگیری او در این سن است. به جای دستکاری اشیاء خانگی، در سال اول زندگی، او در واقع از یک برس روی موهایش استفاده می کند، با تلفن حرف می زند، فرمان ماشین اسباب بازی خود را می چرخاند و آن را به جلو و عقب هل می دهد. در ابتدا، او تنها کسی است که در این فعالیت‌ها شرکت می‌کند، اما به تدریج بازیکنان دیگر را نیز شامل می‌شود.

رشد کودک

از آنجایی که تقلید بخش مهمی از رفتار و یادگیری اوست، اکنون، شاید بیش از هر زمان دیگری، باید از رفتارهایی که برای او الگو می گیرید آگاه باشید. به یاد داشته باشید، چیزهایی که می‌گویید یا انجام می‌دهید ممکن است بارها و بارها در حین بازی و یادگیری او (یا به خوشحالی یا ناراحتی شما!) تکرار شوند. خواهر و برادر بزرگتر در اینجا بسیار مهم هستند. این رفتار کپی برداری بین کودکان نوپا و خواهر و برادر بزرگتر آنها اتفاق می افتد. زمان ایده آلی برای استفاده از این نشانه های رشد طبیعی است. خیلی قبل از دو سالگی، کودک نوپای شما دربه یاد آوردن چیزهای پنهان شده مهارت پیدا می‌کند و به یاد می‌آورد که اشیاء پنهان مدت‌ها بعد از اینکه دیدش را ترک می‌کنند کجا هستند. اگر در حین بازی توپ او را پنهان کنید، او به یاد خواهد آورد که شما آن را کجا پنهان کرده اید.

با تسلط بر پنهان کاری، در مورد جدایی از شما نیز درک بیشتری پیدا می کند. همانطور که او می داند یک شی پنهان کجاست. حتی زمانی که نمی تواند آن را ببیند، اکنون متوجه می شود که شما همیشه برمی گردید، حتی وقتی یک روز کامل از او دور باشید. اگر زمانی که او را ترک می‌کنید به او نشان دهید به کجا می‌روید مثلاً برای کار یا به سوپر مارکت او یک تصویر ذهنی از شما در آنجا ایجاد می‌کند. این ممکن است جدایی را برای او آسان تر کند. در این سن، کودک نوپا شما مثل یک کارگردان است. او به شما اجازه می دهد تا بدانید که می خواهد چه نقشی در فعالیت هایش داشته باشید. گاهی اوقات او برای شما اسباب بازی می آورد تا بتوانید به او کمک کنید تا آن را درست کند. گاهی اوقات او آن را از شما دور می کند تا خودش آن را امتحان کند. اغلب، وقتی می داند که کار خاصی انجام داده است، مکث می کند و منتظر تشویق شما می شود.

با پاسخ دادن به این نشانه ها، حمایت و تشویق او برای ادامه یادگیری را فراهم می کنید. شما همچنین باید قضاوتی را ارائه کنید که او هنوز فاقد آن است. بله، او اکنون می‌داند که بعضی چیزها چگونه عمل می‌کنند، اما چون نمی‌تواند ببیند که یک چیز چگونه روی چیز دیگر تأثیر می‌گذارد؛ هنوز مفهوم کامل پیامدها را درک نکرده است. بنابراین حتی با وجود اینکه او ممکن است بفهمد که واگن اسباب‌بازی‌اش در سراشیبی غلت می‌زند، نمی‌تواند پیش‌بینی کند که وقتی در وسط خیابان شلوغ رو به پایین می رود، چه اتفاقی می‌افتد. اگرچه او می‌داند که دری باز و بسته می‌شود، اما نمی‌داند که باید توجه کند که دستش در آن گیر نکند. حتی اگر یک بار دستش لای در مانده باشد به سختی متوجه این موضوع خواهد شد. این احتمال وجود دارد که او درد خود را با زنجیره رویدادهایی که منجر به آن شده است مرتبط نکند، و تقریباً مطمئناً دفعه بعد این سکانس را به خاطر نخواهد آورد. تا زمانی که او عقل سلیم خود را توسعه دهد، برای حفظ امنیت به هوشیاری و مراقبت شما نیاز دارد.

رشد روانی کودک در دو سالگی

از نظر جسمی، فرزند شما به سرعت در حال رشد است و به طور مناسب، او سهم خود را از چند برآمدگی و کبودی تجربه خواهد کرد که محدودیت‌های قدرت و هماهنگی تازه یافته‌اش را آزمایش می‌کند، پیاده روی می کند؛ در حالی که بسیاری از کودکان 12 ماهه آماده هستند تا با کمک چند قدم بردارند، در 18 ماهگی، کودک نوپای شما با اطمینان و به احتمال زیاد به تنهایی راه می‌رود.

از پله ها بالا می رود او همچنان به نظارت نیاز دارد و ممکن است بخواهد دست شما را بگیرد اما از او انتظار داشته باشید که تمام مراحل را شروع کند. در 18 ماهگی، او ممکن است با کمک از پله ها بالا برود یا در سن 2 سالگی، اکثر کودکان نوپا می توانند در حالی که به یک نرده چسبیده اند از پله ها بالا و پایین بروند. اسباب بازی ها را هل می دهد و می کشد. در حدود 18 ماهگی، کودک شما با کامیون‌ها، واگن‌ها و سطل‌هایش یک کودک حرفه‌ای خواهد بود که آنها را می‌کشد و در تمام اتاق خالی می‌کند.

از فنجان و قاشق استفاده می کند. در 18 ماهگی، اکثر بچه‌های کوچک می‌توانند با قاشق غذا بخورند و از یک فنجان بنوشند (اگرچه ممکن است کودک نوپای شما به راحتی فنجان نوشیدنی خود را رها نکند!).

اکثر کودکان نوپا تا 18 ماهگی شروع به درآوردن لباس های خود می کنند و حدود 20 تا 22 ماهگی یک لباس را از تن خارج می کنند، دستاوردی که استقلال رو به رشد کودک نوپا را به نمایش می گذارد. تا دومین سالگرد تولدش، نوزاد شما احتمالا می دود و لگد می زند. از مبلمان بالا می رود، پوسته پوسته شدن مبلمان نقطه عطفی است که کودکان نوپا آن را دوست دارند و والدین از آن می ترسند. مطمئن شوید که کابینت تلویزیون، کمد و هر تکه مبلمان دیگری که ممکن است واژگون شود را محکم کنید. سپس، مانند یک شاهین به فرزندتان نگاه کنید.

می پرد. بله! او یاد می گیرد که خود را پرتاب کند و مهارت های خود را با جهش و پریدن در حدود سن 2 سالگی نشان می دهد. مهارت های استدلال، یادگیری و حل مسئله کودک نوپای شما اکنون بهتر توسعه یافته است، بنابراین مراقب پیشرفت های فکری کودک خود باشید.

کودک شما از حدود 9 ماهگی شروع به اشاره به چیزهایی کرد که به آنها علاقه داشت، اما در سن 18 ماهگی، تعداد دفعات بیشتری اشاره می کند مانند جلب توجه دیگران و اشاره به بخشی از بدنش رفتار را تقلید می کند. در حدود 18 ماهگی، کودک نوپای شما ممکن است گوشی هوشمند شما را برمی دارد یا سعی می کند به عروسکش غذا بدهد، به این معنی که او کارهای روزمره را تماشا می کند و تقلید می کند. همچنین احتمالاً متوجه خواهید شد که او در حوالی 2سالگی شروع به بازی های ساده و رفتارهای متظاهرانه کرده است، یک گام هیجان انگیز با شروع بازی های تخیلی تر.

دستورات را دنبال می کند. کودک نوپا شما هر چیزی را که می شنود جذب می کند و به تدریج دستورالعمل ها را می فهمد و از دستورات پیروی می کند. تا 18 ماهگی، او دستورات ساده یک مرحله‌ای را دنبال می‌کند ( مثل عروسک خرسی خود را بردارید). تا دومین سالگرد تولدش، او دستورالعمل های دو مرحله ای را دنبال می کند ( مثل کفش های خود را بردارید و آنها را در سبد بگذارید).

برج های بلوکی می سازد. کودک 2 ساله شما می تواند قلعه ای از چهار بلوک یا بیشتر بنا کند. قافیه ها و داستان ها را کامل می کند. کتاب مورد علاقه دارید؟ اگر چنین است، ممکن است کودک نوپای شما همه کلمات را بداند و حتی قبل از اینکه به آنها برسید، سطرها را تمام کند. در این سن، نوزادان شروع به نام گذاری اشیا در صفحاتی که می بینند (گربه، توپ، پرنده) می کنند.

کودک شما در این سن افزایش حافظه را نشان می دهد. کودک نوپا شما اکنون می تواند چیزهایی را که در زیر دو پتو و یک جعبه واژگون پنهان شده است پیدا کند. او افراد و مکان‌هایی را که با آن‌ها روبرو می‌شود و رویدادهایی که تجربه می‌کند بیشتر به خاطر می‌آورد و بعداً در مورد آنها به شما می‌گوید شروع به مرتب کردن اشکال و رنگ ها می کند. کودک نوپا شما شروع به اندازه گیری می کند و نام رنگ ها را نیز یاد می گیرد.

این مطلب را نیز بخوانید: 20 راهکار تضمینی برای افزایش اعتماد به نفس کودکان

در این سن کودک از بازی موازی و تعقیب لذت می برد. به جای نادیده گرفتن همبازی های خود، شروع به به اشتراک گذاشتن مطالب با آنها به شیوه ای منظم می کند. بازی های مورد علاقه در این سن: تعقیب و گریز!شروع به بازی با دیگران می کند. اکنون می توانید انتظار هیجان زیادی در زمان بازی داشته باشید که او می تواند دوستان خود را با نام شناسایی کند. او همچنین ممکن است بیشتر تمایل داشته باشد (یا حتی مشتاق) با آنها در یک گروه بازی ارتباط برقرار کند.

رشد شناختی کودک بین دو سالگی تا سه سالگی

در این سال کودک شما واقعاً شروع به درک این موضوع می کند که بدن، ذهن و احساسات او متعلق به اوست. فرزند شما تفاوت بین احساس شادی، غم، ترس یا عصبانیت را می داند. کودک شما همچنین ترس از چیزهای خیالی را نشان می دهد، به نحوه ی رفتار دیگران اهمیت می دهد و نسبت به افراد آشنا ابراز محبت می کند.

کودک در این سن به این مهارتها دست می یابد:

  • اشیاء را بر اساس ویژگی های خاص (رنگ، ​​اندازه، شکل و غیره) گروه بندی می کند.
  • اشیا را در تصاویر شناسایی می کند و نامشان را می داند.
  • از داستان ها و آهنگ های ساده لذت می برد.
  • وقتی از او پرسیده می شود به اعضای بدن اشاره می کند.
  • می تواند دو عدد را پشت سر هم تکرار کند.
  • کاری را که انجام می دهند به دیگران ربط می دهد.
  • اعمال بزرگسالان را مشاهده و تقلید کنید، برای مثال تظاهر به رانندگی با ماشین.
  • علاقه مند به جستجوی کتاب ها
  • عواقب اعمال خود را درک می کند.
  • باعث می شود اسباب بازی های مکانیکی کار کنند.
  • یک شی در دست یا اتاق را با یک عکس در کتاب مطابقت می دهد.
  • با عروسک ها، حیوانات و انسان ها بازی می کند.
  • اشیا را بر اساس رنگ مرتب می کند.
  • پازل ها را با 3 یا 4 قطعه کامل می کند.
  • برجی از پنج تا هفت شی می سازد.
  • اشیاء را به شکل “قطار” ردیف کنید.
  • با اشاره اشیاء و تصاویر مشترک را تشخیص و شناسایی می کند.
  • از بازی با ماسه، آب، خمیر لذت می برد، بررسی می کند که این مواد چه کارهایی بیشتر از ساختن چیزهایی با آنها می توانند انجام دهند.
  • از بازی نمادین استفاده می کند، به عنوان مثال از یک بلوک به عنوان ماشین استفاده کنید.
  • دانش کلیشه های نقش جنسیتی را نشان می دهد.
  • تصویر را به عنوان یک پسر یا دختر شناسایی می کند.
  • درگیر ساختن باور و وانمود کردن به رفتار ها در بازی است.
  • شروع به شمارش با اعداد می کند.
  • شباهت ها و تفاوت ها را تشخیص می دهد.
  • ریتم ها و حرکات حیوانات را تقلید می کند.
  • آگاهی از فضا از طریق فعالیت بدنی.
  • می تواند دو یا چند جهت را دنبال کند.
  • مفهوم “دو” را درک می کند.
  • اشیاء و تصاویر را یک به یک مطابقت می دهد.
  • نمایشنامه ها باعث باور به شخصیت ها در بازی می شوند ( تظاهر به بتمن یا سفید برفی ).
  • از کشیدن نقاشی لذت می برد.
  • قادر به تکمیل پازل های ساده و انجام بازی های ساده رومیزی است.
  • شروع به درک این مفهوم می کند که 2 نیمه یک کل را تشکیل می دهند.
  • جزئیات مختصری از آنچه در یک تصویر اتفاق می افتد را ارائه می دهد.
  • اشیاء را در یک نظم منطقی معین قرار می دهد، به عنوان مثال بلوک‌ها را از بزرگ‌ترین به کوچک‌ترین می چیند.
  • سعی می کند از طریق سؤالات «چرا» و «چه چیزی» اطلاعات بیشتری کسب کند.
  • هر بار به فعالیتی بین 5 تا 15 دقیقه توجه می کند.

یک کودک نوپا با دانش بیشتری به یک متفکر فعال تبدیل می شود و مفاهیم را راحت تر از قبل درک می کند. کودکان نوپا شروع به استفاده از تصویرسازی به عنوان بخشی از تفکر خود می کنند که آنها را قادر می سازد تا در مورد اشیاء و افرادی که در واقع در مقابل آنها نیستند و دیگر تنها به آنچه می بینند وابسته نیستند، بحث کنند. این یک طیف کاملاً جدید از تجربیات شناختی را باز می کند.

این مطلب را نیز بخوانید: بیش فعالی در کودکان (ADHD)

رشد شناختی کودک بین سه سالگی تا چهار سالگی

از نظراجتماعی-عاطفی کودکان در سه سالگی احساس راحتی بیشتری در کنار دیگران در زندگی خود می کنند و در بازی های نمایشی در کلاس درس شرکت می کنند. این به کودک شما اجازه می دهد تا تخیل خود را بیان کند و در بازی های مختلف در گروه های کوچک شرکت کند. کودکان به درک احساسات بدن خود ادامه می دهند و زمانی که کار اشتباهی انجام داده اند، درک می کنند.

کودکان 3 ساله بامزه، متفکر، خلاق و دوست داشتنی هستند. کودک شما از مرحله نوزاد و کودک نوپا گذشته و وارد مرحله جدیدی شده است که زمان فوق العاده سرگرم کننده ای است. اکنون احساس می کنید که یک بچه کوچک واقعی دارید و می توانید به روش های جدید و هیجان انگیز با فرزند خود ارتباط برقرار کنید.بسیاری از والدین از عبور از مرحله “دو نفره وحشتناک” احساس آرامش می کنند و امیدوارند که مدیریت فرزندشان کمی آسان تر شود اما گاهی اوقات والدین شدن کودکان 3 ساله ممکن است دشوار باشد، زیرا آنها یاد می گیرند احساسات خود را کنترل کنند. بنابراین اگر این مرحله را چالش برانگیز می بینید، تنها نیستید.

در 3 سالگی باید منتظر باشیم که چگونه فرزند خود را تربیت کنیم و او را ایمن نگه داریم ضمن اینکه چه زمانی باید نگران رشد و تکامل فرزند خود باشیم.کودک 3 ساله شما دیگر کودک نوپا نیست، می تواند کارهای بیشتری را به تنهایی انجام دهد. آنها همچنین شروع به تعامل بیشتر با کودکان دیگر کرده اند. این سن مناسبی برای معرفی آنها به مدرسه یا یک گروه بازی سازمان یافته است. این می تواند به آنها اجازه دهد مهارت های خود را در حین یادگیری معاشرت گسترش دهند.

رشد شناختی کودک بین سه سالگی تا چهار سالگی

رشد شناختی کودک بین سه سالگی تا چهار سالگی

رشد شناختی به کسب مهارت هایی مانند حافظه، توجه، استدلال و برنامه ریزی اشاره دارد. این مهارت‌ها به کودکان اجازه می‌دهد تا عواطف، افکار و رفتارهای خود را مدیریت کنند، علاوه بر این به آنها کمک می‌کند دانش خود را ذخیره کنند، مشکلات را حل کنند، قضاوت کنند و دنیای اطراف خود را درک کنند. رشد شناختی همچنین شامل رشد زبان می شود که توانایی کودک برای برقراری ارتباط، درک زبان و بیان کلامی خود است. در این سن فرزند شما به شیوه ای دقیق تر و واقع بینانه تر بازی می کند؛ برای مثال، آنها ممکن است وانمود کنند که در مدرسه، رستوران یا فروشگاه هستند.

به یاد داشته باشید که همه کودکان مهارت های یکسانی را با سرعت یکسان توسعه نمی دهند. مطالب موجود در این وب سایت فقط برای اهداف اطلاعات عمومی است. اگر در مورد رشد کودک خود نگران هستید، با یک پزشک صحبت کنید. کودک شما اکنون می تواند بیش از یک دستورالعمل را به خاطر بسپارد، به عنوان مثال، می تواند قوانین یک بازی ساده را درک کند.

کودک شما گاهی اوقات می تواند منتظر صحبت کردن باشد، زمانی که شخص دیگری در حال صحبت کردن است.آنها ایفای نقش را جدی می گیرند و می توانند رفتارهای مرتبط با نقش های مختلف را اتخاذ کنند. مثلاً در حین بازی آتش نشان، آتش های خیالی را خاموش می کنند.آنها اقلام را بسته به کاربرد مورد نظرشان دسته بندی می کنند، به عنوان مثال، چیزهایی که با آنها بازی می کنید در مقابل چیزهایی که می پوشید.آنها با کارهای روزمره خود آشنا هستند و به طور فزاینده ای مستقل می شوند. مثلا آنها می توانند به تنهایی و با نظارت بزرگسالان مسواک بزنند آنها می توانند تا حدود ده بشمارند.

در طی چند ماه آینده، فرزند شما شروع به انجام کارهای زیر خواهد کرد:

  • مفاهیم خاصی متضاد را درک می کنند.
  • درک اصطلاحات مرتبط با زمان (به عنوان مثال، دیروز، امروز، فردا، روز، شب).
  • کودک شما سؤالات پیچیده تری را می فهمد (مثلاً «با چه؟»، «چرا؟»، «چقدر؟»).
  • آنها کلمات انتزاعی خاصی مانند روی، زیر، قبل و بعد را می فهمند.
  • آنها می توانند در مورد چیزی که در آن روز اتفاق افتاده است به شما بگویند.
  • آنها می توانند به نتایج منطقی برسند (به عنوان مثال، “ما بیرون بازی نمی کنیم زیرا باران می بارد”).
  • آنها سوالات زیادی می پرسند که باعث طولانی شدن مکالمه می شود.
  • آنها قادر به تشخیص و نام گذاری رنگ های مختلف هستند.
  • آنها جملات کاملی را که حداقل از چهار تا پنج کلمه تشکیل شده است، فرموله می کنند و با استفاده از حروف ربط مانند و یا اما یاد می گیرند که جملات طولانی تر بسازند.
  • آنها بسیاری از صداها را به درستی تلفظ می کنند. با این حال، کلماتی که دارای دو صامت پشت سر هم هستند مانند قطار، هنوز هم می تواند گفتن آنها دشوار باشد.

چگونه می توانید به پیشرفت فرزندتان کمک کنید؟

نحوه حمایت از رشد شناختی فرزندتان را از طریق کتاب بیابید. هر کودکی متفاوت است و با سرعت خاص خود رشد می کند. با این اوصاف، می‌توانید با اتخاذ رویکرد فرزندپروری راحت، بازی و آموزش، که به راحتی می‌تواند در روال روزانه شما ادغام شود، به رشد کودک نوپا خود کمک کنید.

اهمیت پنج سال اول زندگی کودکان

پنج سالگی می تواند یک سن واقعا سرگرم کننده باشد! کودک شما عاشق بازی است و بسیار تخیلی است. آنها هنوز احساس می کنند دوست داشتنی هستند، در این سن کاملاً اهل گفتگو هستند و توانایی آنها در جمع آوری اطلاعات جدید و پرسیدن سؤالات متفکرانه شما را به طور جدی تحت تأثیر قرار می دهد.

این سن بدون فراز و نشیب نیست؛ بچه های پنج ساله یاد می گیرند که احساسات خود را تنظیم کنند. با این حال، فرزند شما در حال حرکت به سمت بالغ شدن است و می تواند کارهای بزرگ کودکانه مانند رفتن به مدرسه و مسواک زدن خودش را انجام دهد. پنج سال اول زندگی کودک پایه ای برای یادگیری، رفتار و سلامت کودک می گذارد. تجربیات اولیه دوران کودکی، مغز و ظرفیت کودک را برای یادگیری، توسعه مهارت‌های اجتماعی و مدیریت چالش‌ها و عوامل استرس‌زای روزانه شکل می‌دهد. رشد عاطفی، اجتماعی و جسمی کودکان خردسال تأثیر مستقیمی بررفتار، مهارت‌های اجتماعی، آمادگی مدرسه و رشد کلی کودک دارد و بر عاداتی که تا بزرگسالی گسترش می‌یابد، تأثیر می‌گذارد.

رشد اجتماعی و عاطفی کودک به کودکان کمک می کند تا بفهمند که چه کسانی هستند، چه احساسی دارند و چگونه با دیگران تعامل کنند. سلامت اجتماعی و عاطفی کودکان پیش دبستانی به کودکان در ایجاد روابط مثبت و همچنین مدیریت و ابراز احساسات در طیف وسیعی از سناریوها کمک می کند.

رشد شناختی کودک بین چهار سالگی تا پنج سالگی

اکثر کودکان در این سن شروع به رشد استقلال، کنترل خود و رفتارهای خلاقانه بیشتری می کنند. آنها به بازی با اسباب بازی های خود برای مدت طولانی تری ادامه می دهند. مشتاق هستند چیزهای جدید را امتحان کنند و زمانی که ناامید می شوند، بهتر می توانند احساسات خود را بیان کنند. در این مرحله کودکان پیش دبستانی شروع به تعامل موثر با دیگران می کنند. بازی نوآورانه تر و منظم تر می شود و “دوست پسر” یا “دوست دختر” در کنار آن ها حضور پیدا می کند. کودکان پیش دبستانی احساسات دیگران را درک می کنند و حساس تر می شوند. آنها همچنین می خواهند مسئولیت بیشتری به آنها داده شود و از کمک کردن در انجام کارهای خانه لذت می برند؛ اساساً در این مرحله یک کودک پیش دبستانی یک بزرگسال کوچک است. کودکان پیش دبستانی رفتاری را که مشاهده می کنند الگو می گیرند و باید تشویق شوند تا بگویند لطفا و تشکرکردن را یاد بگیرند یا حتی دست کمک به شما دراز کنند. فرصت‌هایی اغلب در جایی پیش می‌آید که یک کودک پیش دبستانی ممکن است کمک خود را برای انجام برخی کارها یا کارهای روزمره ارائه دهد. این یک گام مثبت در رفتار آنها است. به یک کودک پیش دبستانی باید گفته شود که کاری که انجام می دهد درست است. برای کسانی که در اطراف یک کودک پیش دبستانی هستند، مهم است که تعاملات اجتماعی مطلوبی داشته باشند زیرا که کودک تاثیرپذیر است. در این مرحله کودکان 4-5 ساله این مهارتها را از خود نشان می دهند :

  • تصاویر را با جزئیات شرح می دهد.
  • قادر به تشخیص و نام گذاری رنگ های اصلی است.
  • مفاهیم مرتب سازی، گروه بندی و تطبیق را درک می کند.
  • نام خود را در چاپ تشخیص می دهد.
  • افزایش تمرکز
  • شروع به کشیدن شخص می کند و جزئیات زیادی را به بدن اضافه می کند.
  • به ترتیب زمانی از 1 تا 10 شمارش می شود.
  • می تواند 10 یا بیشتر شی را بشمارد.
  • مفهوم زمان را درک می کند.
  • آدرس فیزیکی و شماره تلفن منزل را می داند.
  • کلمات خود را می سازد.
  • صداها را تقلید کرده و صداها یا کلمات خود را ایجاد می کند.
  • قوانین رفتار و دلایل پشت آن را می آموزد
  • متضادها را می فهمد ( مثل بزرگ، کوچک و … ).
  • کلمات موضعی ( مثل وسط، پایان و … ) را می فهمد.
  • از اشیاء و مواد برای ساختن یا ساختن اشیا استفاده می کند( به عنوان مثال برج بلوک، پازل، خاک رس، ماسه و آب ).
  • یک برج دارای هشت تا ده بلوک می سازد.
  • به سوالات ساده پاسخ می دهد.
  • پنج تا ده چیز را می شمارد.
  • دامنه توجه بیشتری دارد.
  • در حین بازی با خود صحبت می کند و در نقش خود در بازی فرو می رود.
  • دستورالعمل های ساده را دنبال می کند.
  • از قوانین ساده پیروی می کند و از کمک کردن لذت می برد.
  • ممکن است تعدادی اعداد و حروف بنویسد.
  • به بازی دراماتیک می پردازد و به نقش های شخصیتی تظاهر می کند که وقایع را به درستی به یاد می آورد.
  • اشیا را برای شمارش لمس می کند.
  • شروع به درک رابطه بین اعداد و اشیا می کند.
  • می تواند یک داستان اخیر را بازگو کند.
  • نامه ها را کپی می کند و ممکن است تعدادی بنویسد.
  • رنگهای ثانویه را شناسایی و نام گذاری کنید.
  • از طریق مشاهدات و تعاملات اجتماعی، یاد می گیرد.
  • نظم و فرآیند را درک می کند.
  • بیشتر حروف الفبا را تشخیص می دهد.

در حال حاضر، کودکان پیش دبستانی سطح بالاتری از تمرکز دارند که آنها را قادر می سازد تا وظایف چالش برانگیز تری را انجام دهند. درک واقعی از اعداد ایجاد می شود و کودکان پیش دبستانی شروع به در نظر گرفتن مفاهیمی مانند اشکال و رنگ ها با جزئیات بیشتری خواهند کرد. کودک پیش دبستانی شما اکنون می تواند توجه خود را با دقت بیشتری متمرکز کند و کمتر تحت تأثیر عوامل حواس پرتی قرار می گیرد. شدت سؤالات وقتی کودک شما نسبت به دنیای اطراف خود کنجکاوی قوی پیدا می کند، افزایش می یابد. در این مرحله، کودک شما مهارت های حافظه را افزایش می دهد که بخش بزرگی از یادگیری او محسوب می شود. کودک پیش دبستانی شما همچنین می تواند اطلاعات را در حین عمل بر روی آنها حفظ کند.

اهمیت آموزش مهارت های زندگی به کودکان

علاوه بر درس های مهم زندگی، انعطاف پذیری و سازگاری را به فرزندتان بیاموزید. شما می توانید با آموزش دادن به فرزندتان برای رسیدگی به مسائل به طور مستقل به این هدف دست یابید، تا بتوانند مشکلات را به محض اینکه پیش می آید مدیریت کنند. توانمندسازی فرزندانتان برای تقویت مهارت های زندگی به آنها کمک می کند تا تصمیمات منطقی بگیرند و یاد بگیرند که در موقعیت های مختلف چه کاری انجام دهند و چگونه آنها را انجام دهند.

توسعه مهارت های زندگی یک فرآیند مادام العمر است و به افراد کمک می کند رشد کنند، بالغ شوند و به موفقیت برسند. ایجاد مهارت های ضروری زندگی، تمرینی است که به کودکان کمک می کند تا قضاوت صحیح و عادات خوب را پرورش دهند. مهارت های زندگی همچنین به رشد شخصیت، استعدادها و توانایی های ذهنی و جسمی کودکان کمک می کند. در زندگی روزمره، داشتن مهارت های زندگی به کودکان کمک می کند تا بتوانند :

  • راه های مختلفی برای حل مسائل پیدا کنند.
  • ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس.
  • تجزیه و تحلیل گزینه ها
  • احساس خودآگاهی بیشتری در خود ایجاد کنند.
  • از دیگران قدردانی کنند و همدلی ایجاد کنند.
  • بهتر تصمیم بگیرند.
  • تأثیر اعمال خودشان را روی دیگران تشخیص دهند.
  • مسئولیت پذیر شوند.
  • خودشان را بهتر مدیریت کنند.
  • از رفتارهای منفی و پرخطر جلوگیری کنند.

مهارت های ضروری برای رشد کودک

پرورش استقلال

به آنها فرصت دهید تا بدون کمک ، وظایف خود را انجام دهند برای اینکه کودکان استقلال خود را بسازند، به آنها اجازه دهید تا چند چیز را خودشان بفهمند و به آنها فرصت دهید تا کارها و فعالیت ها را بدون کمک انجام دهند. این به ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس کمک می کند و آنها را تشویق می کند تا کارهای ساده را بدون کمک انجام دهند و به خود متکی باشند.

تصمیم گیری

تصمیم گیری مناسب یک مهارت ضروری زندگی است که هر کودکی باید از سنین پایین یاد بگیرد و تمرین کند، به عنوان مثال به کودک خود اجازه دهید بین انواع مختلف لباس، اسباب بازی، غذا و بازی یکی را انتخاب کند. تشویق فرزندتان به درک نتایج انتخاب هایش می تواند توانایی های خود مدیریتی او را بهبود بخشد. فرزندتان را در این فرآیند راهنمایی کنید تا به او کمک کنید قبل از هر تصمیمی، جوانب مثبت و منفی را بسنجید. همچنین به آنها اجازه دهید هنگام تصمیم گیری اشتباه کنند و از طریق تمرین یاد بگیرند.

دفاع از خود

مهارت های دفاع شخصی به کودک کمک می کند تا اعتماد به نفس و قدرت درونی خود را به دست آورد و در زندگی خود به او خدمت کند. دفاع شخصی فقط محافظت از خود در برابر نیروی فیزیکی نیست. در عوض، شامل فعال بودن برای جلوگیری از مشکلات و استفاده از قاطعیت برای پاسخ به قلدری است. همچنین به کودکان می آموزد که چگونه موقعیت های خطرناک را شناسایی کنند، آنها را ارزیابی کنند و سپس با آنها رفتار کنند.

درک دیدگاه شخص دیگر

هنگامی که کودک شما موقعیت دشواری را که خود یا دوستانش با آن روبرو شده است توضیح می دهد، کودک را تشویق کنید که از دیدگاه شخص دیگری به ماجرا نگاه کند. واکنش های عاطفی افراد در موقعیت های مختلف را به کودک خود بیاموزید. این می تواند مهارت های حل مسئله و توانایی درک افراد اطراف خود را بهبود بخشد

صحبت با غریبه ها

همانطور که فرزند کوچک شما بزرگ می شود، با افراد مختلفی از جمله معلمان، همکلاسی ها، رانندگان اتوبوس و مغازه داران آشنا می شود. مهارت های اجتماعی را در فرزندان خود پرورش دهید. به فرزندتان بیاموزید که چگونه با غریبه ها صحبت کند و خودش را توضیح دهد. این به بهبود مهارت های ارتباطی و شنیداری آنها کمک می کند و آنها را اجتماعی تر می کند. به فرزندتان توضیح دهید که همه غریبه ها بد نیستند و باید با مردم رفتار دوستانه ای داشته باشند، در عین حال بدانید که باید فاصله ایمن را رعایت کنند و با همه هم خیلی دوست نباشند.

مدیریت زمان

مهارتی است که به کودکان در هر فعالیتی که انجام می دهند کمک می کند. به آنها می آموزد که بین کار مهم و فوری تفاوت قائل شوند و وظایف خود را اولویت بندی کنند.

مقابله با شکست

شکست بخشی از زندگی است و به هر فردی کمک می کند تا درس های زندگی را بیاموزد. به یاد داشته باشید که هر بار که فرزندتان احساس می کند کنار گذاشته شده یا در انجام کاری کوتاهی می کند، لازم است یاد بگیرد این بخشی از پیامد تصمیم خود اوست .

کلام پایانی

در طول پنج سال اول زندگی، کودک تحت رشد شناختی و روانی قابل توجهی قرار می گیرد. در حوزه شناخت، نوزادان به سرعت از طریق حواس خود دانش و مهارت کسب می کنند و با کنجکاوی و تشنگی برای درک محیط خود را کشف می کنند. آنها ماندگاری اشیاء را توسعه می دهند و تشخیص می دهند که اشیا حتی زمانی که از دید دور باشند به وجود خود ادامه می دهند. فراگیری زبان نیز در این دوره شکوفا می شود و کودکان از غرغر کردن به ساختن کلمات، عبارات و در نهایت جملات گذر می کنند. توانایی های شناختی آنها به حل مسئله و بازی تخیلی گسترش می یابد، زیرا آنها درگیر سناریوهای متظاهرانه می شوند و شروع به درک روابط علت و معلولی می کنند.

از نظر روانی، کودکان خردسال رشد عاطفی قابل توجهی را تجربه می کنند. آنها به مراقبان اولیه خود وابستگی ایجاد می کنند و حس اعتماد و امنیت را ایجاد می کنند که پایه و اساس تعاملات اجتماعی سالم را می گذارد. همانطور که آنها از احساسات خود و دیگران آگاهی بیشتری پیدا می کنند، شروع به نشان دادن همدلی می کنند و مهارت های اجتماعی اولیه مانند نوبت گرفتن و به اشتراک گذاشتن را توسعه می دهند. علاوه بر این، کودکان در این سن شروع به نشان دادن احساس استقلال می کنند، ترجیحات خود را بیان می کنند و اراده خود را ابراز می کنند. با این حال، این استقلال تازه یافته، با نیاز به ساختار و روال همزیستی دارد و احساس ثبات و قابل پیش بینی را برای آنها فراهم می کند.

به طور کلی، رشد شناختی و روانی کودک تا پنج سال یک فرآیند پیچیده و پویا است. این شامل رشد سریع شناختی، اکتساب زبان، رشد عاطفی، و ظهور مهارت های اجتماعی است. این سال‌های اولیه زمینه‌ای را برای سلامت فکری و عاطفی آینده کودک فراهم می‌کند و اهمیت فراهم کردن محیط‌های پرورشی و تجربیات جذاب برای حمایت از رشد آنها را برجسته می‌کند.

20 راهکار تضمینی برای افزایش اعتماد به نفس کودکان

بچه ها از بدو تولد مهارت های جدید را با سرعت سرگیجه آور یاد می گیرند و در کنار آن توانایی های جدید، اعتماد به نفس استفاده از آنها را نیز به دست می آورند. سن شکل گیری اعتماد به نفس در کودکان از حدود پنج سالگی است همانطور که کودکان بزرگتر می شوند، این اعتماد به نفس می تواند به اندازه خود مهارت ها مهم باشد. برای پیشرفت، بچه ها باید به توانایی های خود اعتماد کنند و در عین حال بدانند که اگر در کاری موفق نباشند می توانند از عهده آن برآیند. با تجربه و تسلط و بازگشت از شکست است که آنها اعتماد به نفس سالمی پیدا می کنند.

چرا ایجاداعتماد به نفس در کودکان مهم است؟

یکی از موارد اساسی که همه ما به عنوان والدین می توانیم روی آن توافق داشته باشیم این است که ایجاد اعتماد به نفس در کودک بسیار مهم است. فرقی نمی کند اعتماد به نفس درکودکان مدرسه ای رو به رشد باشد یا کودکان زیر سن مدرسه، در هر صورت اعتماد به نفس یکی از ارکان زندگی برای سلامت روان است. ایجاد اعتماد به نفس در کودکان به آنها این امکان را می دهد که شجاع باشند و برای امتحان چیزهای جدید در زندگی تلاش کنند. کودکان حتی بدون اینکه بدانند، احساس مثبتی از خودارزشمندی در خود ایجاد می کنند که متعاقباً به آنها کمک می کند تا بر شکست های زندگی خود غلبه کنند.

والدین نقش اساسی در رشد وایجاد اعتماد به نفس کودکان در سنین مختلف فرزندشان دارند. در حالی که کودک والدین را الگوی خود می‌داند، روش‌های دیگری وجود دارد که والدین می‌توانند برای کمک به اعتماد به نفس فرزندشان از آنها استفاده کنند. سازگاری با این شیوه ها و ایجاد یک محیط امن برای کودک به آنها کمک می کند تا کودکشان به فردی با اعتماد به نفس تبدیل شود.

این مطلب را نیز بخوانید: بیش فعالی در کودکان (ADHD)

علت عدم اعتماد به نفس در کودک چیست؟

دلایل مختلفی وجود دارد که باعث می شود کودک اعتماد به نفس پایینی داشته باشد. برخی از آنها عبارتند از قلدری، عملکرد ضعیف در مسابقات یا تحصیلات، تحت فشار قرار گرفتن توسط معلمان و والدین و ناسازگاری کودک، تجربه تروما، اختلاف همسران و نادیده گرفتن کودک و افسردگی والدین کودک و موارد دیگر.

چگونه یک کودک خجالتی می تواند اعتماد به نفس پیدا کند؟

  • با آنها صحبت کنید و به آنها بگویید که دوستشان دارید.
  • از هر گونه فشاری از نظر تحصیلی و ورزشی به آنها بپرهیزید.
  • الگوی خوب و مطمئنی برای آنها باشید.
  • هر از گاهی در مورد ارزش ها، عزت نفس و اعتماد به نفس با آنها صحبت کنید و بگذارید بدانند که می توانند اعتماد به نفس بیشتری داشته باشند.
  • اطمینان حاصل کنید که آنها توسط افراد مثبت احاطه شده اند.
  • برای ایجاد اعتماد به نفس فرزندتان از یک متخصص کمک بگیرید.

چرا اعتماد به نفس در رشد کودک مهم است؟

عزت نفس یا اعتماد به نفس در رشد کودک بسیار مهم است. این یک پایه قوی ایجاد می کند که به کودکان اجازه می دهد با اشتباهات خود کنار بیایند، علایق جدید را کشف کنند و موارد دیگر. هر چقدر به کودک خود اجازه ی ابرازگری دهید و کودک را کمتر به خود وابسته کنید، علاوه بر اینکه از شکل گیری شخصیت وابسته در کودک جلوگیری می کنید بلکه به رشد اعتماد بنفس کودک کمک می کنید.

چگونه اعتماد به نفس در کودکان را افزایش دهیم؟

  • اجازه دهید فرزندتان ریسک کند
  • ایجاد یک محیط مثبت
  • قدردانی از تلاش آنها

کودکان از چه سنی می توانند اعتماد به نفس پایینی نشان دهند؟

کودکان بین 6 تا 11 سال که معمولا دوره ی اعتماد به نفس در کودکان ابتدایی است، با اعتماد به نفس پایین دست و پنجه نرم می کنند. آنها بیشتر از نقاط قوت و ضعف خود آگاه می شوند و خود را با دیگران مقایسه می کنند.

اعتماد به نفس کودکان

چگونه به فرزندم کمک کنم تا در سنین پایین اعتماد به نفس و عزت نفس خود را ایجاد کند؟

  • صفات و رفتارهای خاص را تحسین کنید

برای تمرکز بر روی ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس در خانه، ویژگی ها و رفتارهای خاص را تحسین کنید، مانند “من فقط اینو دوست دارم چه طوری از تخیل خودت برای ساختن آن بازی سرگرم کننده استفاده کردی! ، می تواند بسیار موثرباشد. به یاد داشته باشید که هنگام تمجید، مهم است که تمجید انتخابی و واقعی باشد. اگر در بوق و کرنا م کنید “کار خوب!” هر پنج ثانیه بی معنی می شود.

  • تفاوت های دیگران را جشن بگیرید

در حوالی این سن، بچه‌ها از تفاوت و یکسان بودنشان بیشتر آگاه می‌شوند، بنابراین شما می‌توانید در مکالمات روزانه خود بگنجانید که واقعاً جالب است که همه منحصربه‌فرد هستند. از فرزندتان بپرسید که فکر می‌کند چه چیزی او را از سایر بچه‌ها متمایز می‌کند و چه چیزهایی را در مورد این تفاوت‌ها دوست دارد یا دوست ندارد. آنچه را که دوست دارید در مورد تفاوت های آنها درج کنید. این پیام‌های مثبت مداوم از سوی والدین نقش مهمی در احساس اعتماد به نفس هر کودک با عزت نفس قوی دارد.

  • تعاملات همسالان آنها را مشاهده کنید

اگر فکر می‌کنید فرزندتان توسط همسالانش به دلیل ویژگی‌های منحصربه ‌فردش مورد توجه قرار می‌گیرد، باید جهت را از ایجاد اعتماد به نفس در خانه به تماشای آنچه در بقیه جهان می‌افتد تغییر دهید. فرزند شما ممکن است متوجه پاسخ های منفی دیگر بچه ها شوند. در صورت امکان تعاملات را مشاهده کنید، با معلمان آنها در مورد آنچه که می بینند صحبت کنید و به صحبت با فرزند خود ادامه دهید. آنها ممکن است بخواهند عادات خود را تغییر دهند تا با بچه های دیگر احساس راحتی بیشتری کنند، در هر صورت، می‌توانید همزمان به آنها این پیام را بدهید که دقیقاً به خاطر کسی که هم اکنون هستند، همسالانشان آنها را دوست دارند.

این مطلب را نیز بخوانید: ناسازگاری کودک

20 راهکار تضمینی برای افزایش اعتماد به نفس کودکان

20 راهکار تضمینی برای افزایش اعتماد به نفس کودکان در مدرسه در خانه یا در ارتباط با افراد دیگری که در جامعه هستند بیان شده است. روش هایی وجود دارد که می توانید بچه ها را طوری آماده کنید که احساس توانایی کنند و حداکثر استفاده را از مهارت ها و استعدادهایشان ببرند.

  • اعتماد به نفس خود را مدل کنید

دیدن شما که وظایف جدید را با خوش بینی و آمادگی زیاد انجام می دهید، الگوی خوبی برای بچه ها است. این بدان معنا نیست که شما باید وانمود کنید که کامل هستید. اضطراب خود را بپذیرید، اما روی آن تمرکز نکنید، روی کارهای مثبتی که برای آماده شدن انجام می دهید تمرکز کنید.

  • از اشتباهات ناراحت نشوید

به بچه ها کمک کنید ببینند که همه اشتباه می کنند و نکته مهم این است که از اشتباهات خود یاد بگیرید نه اینکه روی آنها تمرکز کنید. افراد با اعتماد به نفس اجازه نمی دهند ترس از شکست بر سر راهشان قرار گیرد، نه به این دلیل که مطمئن هستند هرگز شکست نخواهند خورد، بلکه به این دلیل که می دانند چگونه با شکست مواجه شوند.

  • آنها را تشویق کنید تا چیزهای جدید را امتحان کنند

به جای اینکه تمام انرژی خود را روی چیزهایی متمرکز کنند که قبلاً در آن برتری دارند، برای بچه ها خوب است که تنوع ایجاد کنند. دستیابی به مهارت‌های جدید باعث می‌شود بچه‌ها احساس توانایی و اعتماد به نفس داشته باشند که می‌توانند با هر چیزی که پیش می‌آید مقابله کنند.

  • اجازه دهید بچه ها شکست بخورند

طبیعی است که بخواهید از کودک خود در برابر شکست محافظت کنید، اما آزمون و خطا روشی است که بچه ها یاد می گیرند و عدم در رسیدن به یک هدف به بچه ها کمک می کند بفهمند که این هدف کشنده نیست، همچنین می‌تواند بچه‌ها را به تلاش بیشتر تشویق کند، که به خوبی به آنها کمک می‌کند.

  • استقامت را تحسین کنید

یادگیری تسلیم نشدن در اولین ناامیدی یا تلاش پس از یک شکست، یک مهارت مهم زندگی است. اعتماد به نفس و عزت نفس به این نیست که همیشه در همه چیز موفق باشید، بلکه در این است که به اندازه کافی انعطاف پذیر باشید تا به تلاش ادامه دهید و اگر بهترین نیستید ناراحت نشوید.

  • به بچه ها کمک کنید علاقه های خود را پیدا کنند

کاوش در مورد علایق خود می تواند به کودکان کمک کند تا حس هویت را ایجاد کنند، که برای ایجاد اعتماد به نفس ضروری است، البته دیدن استعدادهای آنها باعث افزایش عزت نفس آنها نیز می شود. لازم به ذکر است که باید متوجه باشید زمانی که کودکی دیگر را مورد تمجید قرار می دهید، در کنار آن نقاط مثبت کودک خود را هم یادآور شوید تا موجب حسادت کودک خود و فاصله گرفتنش از شما نشوید.

  • هدف گذاری کنید

بیان اهداف کوچک و بزرگ و دستیابی به آنها باعث می شود بچه ها احساس قدرت کنند. با تشویق فرزندتان به تهیه فهرستی از چیزهایی که دوست دارند به آن دست یابند، به فرزندتان کمک کنید تا آرزوها و رویاها را به اهداف عملی تبدیل کند. سپس، تقسیم اهداف بلندمدت به معیارهای واقعی را تمرین کنید. شما به علایق آنها اعتبار می دهید و به آنها کمک می کنید تا مهارت هایی را که برای رسیدن به اهدافشان در طول زندگی نیاز دارند بیاموزند.

  • تلاش را جشن بگیرید

تمجید از بچه ها برای موفقیت هایشان عالی است، اما همچنین مهم است که به آنها بفهمانید که فارغ از نتیجه به تلاش های آنها افتخار می کنید. ایجاد مهارت های جدید به کار سخت نیاز دارد و نتایج همیشه فوری نیستند. بگذارید بچه‌ها بدانند که برای کاری که انجام می‌دهند ارزش قائل هستید، چه بچه‌های نوپا و چه نوجوانانی که به خودشان گیتار می‌آموزند.

  • انتظار داشته باشید که آنها وارد میدان زندگی شوند

فزرندان ممکن است اول هر کاری شکایت کنند، اما بچه‌ها وقتی برای انجام کارهای مناسب سن، از چیدن اسباب‌بازی‌ها گرفته تا ظرف‌شویی و آوردن خواهر و برادرهای کوچک‌تر خود از وسط یک بازی، تشویق می شوند، احساس ارتباط و ارزش بیشتری می‌کنند. با این کار خلاقیت در کودک و قدرت حل مساله وی افزایش یافته و می توانید فرزند خود را با نقص هلیش در آغوش بگیرید.

ما به عنوان بزرگسالان می دانیم که کمال غیرواقعی است و برای بچه ها مهم است که این پیام را در اسرع وقت دریافت کنند. به بچه ها کمک کنید ببینند چه در تلویزیون باشد، چه در یک مجله یا در رسانه های اجتماعی دوستان، این ایده که دیگران همیشه شاد، موفق و کاملاً کامل هستند، خیالی و مخرب است. به عنوان مثال اگر کودک شما مشکل دیر صحبت کردن داشته یا در درک زبان گفتاری مساله دارد، یا اگر کودک شما به بیش فعالی در کودکان مبتلاست؛ او را متوجه کنید که نقص چیزی از ارزش او کم نمی کند.

  • آنها را برای موفقیت آماده کنید

چالش‌ ها برای بچه‌ها خوب است، اما آن ها باید فرصت‌هایی هم داشته باشند که در آن مطمئن شوند موفق می‌شوند. به کودک خود کمک کنید تا در فعالیت هایی شرکت کند که به او احساس راحتی و اعتماد به نفس کافی برای مقابله با چالش بزرگتر می دهد.

  • محبت خود را ابراز کنید

اجازه دهید فرزندتان بداند که شما او را بدون توجه به هر چیزی دوست دارید. برنده یا باخت در بازی بزرگ، نمرات خوب یا بد، حتی وقتی از دست او عصبانی هستید. به فرزندتان اطمینان دهید که او در هر زمانی عالی است و نه فقط وقتی کارهای بزرگ انجام می دهد. این کار ارزش فرزندتان را حتی زمانی که نسبت به خودش احساس خوبی ندارد، تقویت می کند.

  • به آنها ابزاری برای مقابله بدهید

واقعیت توسعه اجتماعی این است که ما انتظارات اجتماعی داریم که با افزایش سن یاد می‌گیریم با آنها مطابقت کنیم. من می‌دانم که می‌خواهیم فرزندانمان همیشه کسانی که هستند را دوست داشته باشند، اما مواقعی وجود دارد که ممکن است به آنها کمک کنیم تا رفتارهایشان را اصلاح کنند. بخشی از شرح وظایف ما به عنوان والدین این است که آنها را در طول دوره رشد به عنوان یک موجود اجتماعی در جهان راهنمایی کنیم. هدف قرار دادن اعتماد به نفس و عزت نفس، پایه و اساس ایمنی عاطفی در خانه را ایجاد می کند، که به فرزندانمان ابزاری می دهد تا آنچه را که ما نمی توانیم در سایر نقاط جهان کنترل کنیم، مدیریت کنند.

 

آنچه مهم است این است که شما در کنار آنها هستید و در هر قدم از راه، شخصیت آنها را جشن می گیرید. همانطور که آنها متوجه می شوند که در جهان چه کسانی هستند، در یک مرحله اجتماعی، خودشان خواهند فهمید که دوست داشتنی و خاص هستند. فرزند شما باید باور داشته باشد که می تواند هر کاری که در ذهنش است انجام دهد. متأسفانه برای بسیاری از کودکان، همیشه اینطور نیست. شما می‌توانید بهترین راهنمای نقش والدین برای فرزندتان باشید، زیرا با بزرگ‌تر شدن بچه‌ها متوجه می‌شوند که چه کسی هستند و بیشتر اینها از دید والدینشان نسبت به آنها ناشی می‌شود.

همچنین، هر عادت یا درسی که در سنین پایین آموزش داده شود، معمولاً تا آخر عمر به کودک می چسبد. بهتر است فرزندتان را از سنین پایین آماده کنید که چگونه اعتماد به نفس خود را افزایش دهد نه اینکه او را مجبور کنید وقتی بزرگتر می شود خودش همه چیز را بفهمد. تأثیر مثبت و دانش شما در مورد نحوه تعامل با فرزندتان به شما کمک می کند تا پیوندی بسازید که نمی توان آن را شکست.

  • اعتماد به نفس خود را مدل کنید

کودکان به والدین خود و افراد مسئول در زندگی خود نگاه می کنند. این به شما به عنوان یک والدین بستگی دارد که الگوی مثبتی بگذارید و به آنها جهت دهید. هدف این است که مطمئن شوید که آنها بزرگ می شوند تا به افرادی موفق با دیدگاه مثبت به زندگی تبدیل شوند و اخلاق خوب را بیاموزند.

  • از اشتباهات ناراحت نشوید

کودکان چیزها را متفاوت از بزرگسالان درک می کنند و با آنها ارتباط برقرار می کنند. اگرچه شما هم زمانی کودک بودید، اما به یاد آوردن احساسی که در جوانی داشتید دشوار است.از این رو، یادگیری دقیقاً چه چیزی به فرزندتان در زمانی که روز بدی را سپری می کند مهم است. بیشتر بر این تمرکز کنید که بدانید چگونه می توانید با فرزندتان ارتباط برقرار کنید، حتی زمانی که او از گوش دادن خودداری می کند. پدر و مادری پرورش دهنده باشید و رابطه ای راحت با فرزندتان ایجاد کنید.

  • آنها را تشویق کنید تا چیزهای جدید را امتحان کنند

اگر می خواهید بدانید که چگونه می توانید اعتماد به نفس را در یک کودک ایجاد کنید، باید به او اجازه دهید خطرات سالمی را بپذیرد. برای کمک به آنها در ایجاد عزت نفس و اعتماد به نفس، باید عقب بایستید و به فرزندتان اجازه دهید که فرصت ها را بپذیرد، تصمیم بگیرد و مسئولیت اعمالش را بپذیرد. از نجات فرزندتان از شکست خودداری کنید و اجازه دهید مشکلاتش را حل کند.

  • اجازه دهید بچه ها شکست بخورند

بسیاری از والدین بر این باورند که اگر فرزندان خود را برای تبدیل شدن به افراد بهتر تحت فشار قرار دهند، فراتر از همه انتظارات موفق خواهند شد. شما به‌عنوان یک والدین، ممکن است امیدوار باشید که روزی بنشینید و به موفقیت‌های فرزندتان افتخار کنید. متأسفانه، ممکن است فرزند شما به دلیل نوع تربیتی که مجبور به تحمل آن شده است، نتواند به پتانسیل کامل خود دست یابد.از این رو، بر یادگیری نحوه آموزش مجدد فرزندتان از اشتباهاتی که در درازمدت بر او تأثیر منفی می‌گذارد تمرکز کنید. به فرزندتان اعتماد داشته باشید و او را تشویق کنید که بهتر عمل کند اما مجبورش نکنید.

  • استقامت را تحسین کنید

یکی از روش های اصلی ایجاد اعتماد به نفس در کودکان شامل دادن فضا به آنها و عقب نشینی است. به جای تمجید از آنها، باید اجازه دهید کودک ریسک کند، خودش تصمیم بگیرد، مشکلات را حل کند و به هر کاری که شروع می کند پایبند بماند.

  • به بچه ها کمک کنید تا خودشان را پیدا کنند

وقتی صحبت از نحوه ایجاد اعتماد به نفس در کودک می شود، تشویق آنها به دنبال کردن علایق خود به تقویت اعتماد به نفس او کمک می کند. هنگامی که متوجه شدید که آنها به چه چیزی علاقه دارند، باید اطمینان حاصل کنید که آنها علایق خود را تا پایان دنبال می کنند. این می تواند هر چیزی مانند دویدن شنا یا شرکت در یک کلاس رقص باشد که کودک شما را تشویق می کند تا به دنبال علایق خود باشد و سرگرم شود. از طریق علایقشان با آنها بچسبید تا در نهایت احساس موفقیت کنند.

  • هدف گذاری کنید

همانطور که قبلا ذکر شد، اجازه دادن به فرزند شما برای انتخاب و تصمیم گیری در مورد ایجاد اعتماد به نفس در کودکان مهم است. وقتی بچه ها انتخاب می کنند، احساس اعتماد به نفس می کنند و شروع به بررسی عواقب تصمیمات خود می کنند. این می تواند کارهای ساده ای مانند انتخاب لباس هایی باشد که می خواهند بپوشند، که می تواند سطح اعتماد به نفس آنها را افزایش دهد. والدین نقش اساسی در رشد و ایجاد اعتماد به نفس کودکان در سنین مختلف فرزندشان دارند.

این مطلب را نیز بخوانید: مهمترین دلایل روانشناسی دیر حرف زدن در کودک

 

سایر راهکارها برای افزایش اعتماد به نفس کودک

روش‌های دیگری وجود دارد که والدین می‌توانند برای کمک به اعتماد به نفس فرزندشان از آنها استفاده کنند. سازگاری با این شیوه ها و ایجاد یک محیط امن برای کودک به آنها کمک می کند تا به افرادی با اعتماد به نفس تبدیل شوند.

  • تلاش را جشن بگیرید

تعریف و تمجید بیش از حد از فرزندتان بیشتر از اینکه فایده داشته باشد، ضرر دارد. اعتماد به نفس ناشی از احساس امنیت و دوست داشتن است و همچنین شایستگی را توسعه می دهد. تمجید بیش از حد از فرزندانتان می تواند مضر باشد برای مثال، اگر مدام به آن‌ها بگویید که در انجام کارهای کوچک کار فوق‌العاده‌ای انجام می‌دهند، نیازی به پیشرفت در خود نخواهند دید. باید به فرزندتان اجازه دهید همه چیز را خودش امتحان کند، شکست بخورد و دوباره تلاش کند. کلید ایجاد اعتماد به نفس در کودک از تمرین و تلاش ناشی می شود.

  • انتظار داشته باشید که آنها وارد میدان شوند

وقتی صحبت از ایجاد اعتماد به نفس در کودک می شود، باید فرصت هایی را برای آنها فراهم کنید تا شایستگی های خود را به نمایش بگذارند و به آنها اجازه دهید احساس کنند که سهم آنها در خانه ارزشمند است. برخی از کارهای خانه که بچه ها می توانند به آنها کمک کنند عبارتند از چیدن سفره، پخت و پز و مرتب کردن رختخوابشان.

بسیاری از والدین بر این باورند که اگر فرزندان خود را برای تبدیل شدن به افراد بهتر تحت فشار قرار دهند، فراتر از همه انتظارات موفق خواهند شد. شما به‌عنوان یک والدین، ممکن است امیدوار باشید که روزی بنشینید و به موفقیت‌های فرزندتان افتخار کنید. متأسفانه، ممکن است فرزند شما به دلیل نوع تربیتی که مجبور به تحمل آن شده است، نتواند به پتانسیل کامل خود دست یابد از این رو، بر یادگیری نحوه آموزش مجدد فرزندتان از اشتباهاتی که در درازمدت بر او تأثیر منفی می‌گذارد تمرکز کنید. به فرزندتان اعتماد داشته باشید و او را تشویق کنید که بهتر عمل کند اما مجبورش نکنید.

  • آنها را برای موفقیت آماده کنید

یکی از روش های اصلی ایجاد اعتماد به نفس در کودکان شامل دادن فضا به آنها و عقب نشینی است. به جای تمجید از آنها، باید اجازه دهید کودک ریسک کند، خودش تصمیم بگیرد، مشکلات را حل کند و به هر کاری که شروع می کند پایبند بماند.

  • عشق خود را نشان دهید

بگذارید فرزندانتان بدانند که شما آنها را بدون قید و شرط دوست دارید، این به ایجاد اعتماد به نفس در کودکان کمک می کند. حتی زمانی که شکست می خورند یا تصمیمات بدی می گیرند از آنها حمایت کنید. از تحسین کردن آنها فقط زمانی که در تحصیلات یا برنامه های فوق برنامه خوب عمل می کنند خودداری کنید زیرا آنها تصور می کنند که شما آنها را فقط در لحظات اوج دوست دارید و نه در هنگام شکست آنها.

کلام آخر

به یاد داشته باشید که ایجاد اعتماد به نفس فرآیندی تدریجی است و هر کودکی منحصر به فرد است. شکیبایی، ثبات و رویکرد حمایتی کلید کمک به کودکان برای ایجاد حس ارزشمندی قوی و اعتماد به نفس نسبت به توانایی‌هایشان است.

مهمترین دلایل روانشناسی دیر حرف زدن در کودک

تکلم و تاخیر در گفتار کودکان

درحالی که کودکان با سرعت‌های متفاوتی رشد می‌کنند، دستورالعمل‌های پذیرفته‌شده‌ای وجود دارد که از چه زمانی انتظار داریم کودکان به نقاط عطف خاصی برسند. اگر فرزند شما به موقع به آن نقاط عطف نرسد، ممکن است نگران باشید که فرزندتان تاخیردرگفتار داشته باشد. در این راستا عوامل بسیاری دخیل هستند که گروه روانشناسی و مشاوره داناک مشاور در این مقاله به بررسی آنها می پردازد.

افرادی که دیر صحبت می کنند افرادی هستند که دیرتر از سایر کودکان هم سن خود صحبت می کنند. کودکانی که به 18 ماهگی رسیده باشند و نتوانند بیش از 10 کلمه صحبت کنند دیر صحبت تلقی می شوند. افرادی که دیر صحبت می‌کنند، معمولا زبان گفتاری را می‌فهمند وبا مهارت‌های دیگری مانند اجتماعی شدن، تفکر و مهارت‌های حرکتی در حال رشد هستند.

اگر فرزند شما نتواند این کارها را انجام دهد ممکن است دچار تاخیر در گفتار شود

در 12 تا 15 ماهگی کلمات ساده (مانند “مامان” یا “بابا”) را به وضوح یا نامشخص بگوید. کلمات ساده (مانند “نه” یا “ایست”) را تا 18 ماهگی درک نکند. تا 3 سالگی با جملات کوتاه صحبت نکند. ، برخی از مقالات تحقیقاتی نشان می‌دهند که حدود نیمی از آنها خود به خود می‌توانند صحبت کنند. اگرتکلم کودک شما دیر شده است و در زمینه درک و/یا مهارت‌های اجتماعی نیز با چالش‌هایی مواجه است، به احتمال زیاد برای رسیدن به نقاط عطف خود به کمک اضافی در قالب گفتار درمانی نیاز دارد.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره کودک

بچه‌ها در رشد مهارت‌های ارتباطی خود انبوهی ازاطلاعات را تجربه می‌کنند، اما این مهارت‌ها اغلب بسیار افزایشی هستند و هر بار بر روی مهارت‌های خاصی تکیه می‌کنند. گفتاردرمانگران در شناسایی مرحله بعدی که کودک شما آماده است تا با آن مقابله کند و راهبردهای شما را که می توانید در خانه برای تشویق آن قدم بعدی استفاده کنید را آموزش می دهند.

در 4 تا 5 سالگی یک داستان ساده تعریف کنید.

چه چیزی باعث تاخیر رشد در کودکان می شود؟

تاخیر رشد هم در پسران و هم در دختران ممکن است رخ دهد. یک کودک ممکن است فقط یک تاخیر رشد داشته باشد یا می تواند همزمان با شرایط یا بیماری های دیگر رخ دهد. تحقیقات نشان می دهد که عوامل زیادی وجود دارد که می تواند باعث تاخیر رشد در کودکان شود.

برخی از عوامل تاخیر رشد در کودکان عبارتند از:

  • شرایط ژنتیکی مانند سندرم داون
  • مصرف الکل یا مواد مخدر توسط مادر در دوران بارداری
  • مشکلات یا عوارض دوران بارداری از جمله زایمان زودرس
  • برخی از مشکلات پزشکی شدید که اندکی پس از تولد رخ می دهد
  • بیماری های دوران کودکی مانند مننژیت یا آسیب به مغز
  • عوامل محیطی مانند بی توجهی یا مسائل دلبستگی با مراقب اولیه
  • کاهش شنوایی ناشی از عفونت مزمن گوش
  • علت نامعلوم

علائم اختلالات ارتباطی در کودک چیست؟

هر کودک ممکن است علائم متفاوتی داشته باشد. اما اینها شایع ترین علائم در یک کودک خردسال هستند

این مطلب را نیز بخوانید: بیش فعالی در کودکان (ADHD)

  • اصلا حرف نمیزنه
  • انتخاب کلمه محدود متناسب با سن آنها
  • مشکل در درک مسیرهای ساده یا نامگذاری اشیا
  • اکثر کودکان خردسال مبتلا به این اختلالات تا زمانی که وارد مدرسه می شوند می توانند صحبت کنند. اما هنوز در برقراری ارتباط مشکل دارند.
  • کودکان در سنین مدرسه اغلب در درک و ساختن کلمات مشکل دارند. نوجوانان ممکن است در درک یا بیان ایده های انتزاعی مشکل بیشتری داشته باشند.
  • این علائم ممکن است شبیه سایر مشکلات سلامتی باشد. اطمینان حاصل کنید که کودک شما برای تشخیص به یک ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی مراجعه می کند.

تکلم دیر هنگام

تأخیر رشد چگونه بر عملکرد تأثیر می گذارد؟

به نظر می رسد تاخیر گفتار، زبان و ارتباط شایع ترین نوع تاخیر رشد در کودکان باشد. تحقیقات حاکی از آن است که 5 درصد از کودکانی که مدرسه را در بریتانیا شروع می کنند، اشکالی از تاخیر یا مشکلات در گفتار، زبان و ارتباط دارند. مهارت های گفتاری، زبانی و ارتباطی برای رشد کودک چه از نظر تحصیلی و چه از نظر اجتماعی ضروری است. در مورد اضطراب کودک موردی بیان نشده است .مشکلات گفتاری، زبانی و ارتباطی می تواند تأثیر منفی بر رشد کودک داشته باشد.

این مطلب را نیز بخوانید: ناسازگاری کودک

برخی از مشکلاتی که کودکانی که در زمینه گفتار، زبان و ارتباطات دچار تاخیر رشدی هستند، تجربه می‌کنند:

  • مشکل در درک آنچه گفته می شود
  • مشکلات در بیان افکار، احساسات و عواطف به دیگران
  • مشکل ایجاد و حفظ دوستی و روابط معنادار با خواهر و برادر، همسالان و والدین
  • مشکلات دسترسی به برنامه درسی
  • مشکلات معاشرت با دیگران

گفتاردرمانگران ما می توانند با ارائه یک برنامه درمانی فردی برای افزایش مهارت های موجود کودک، به کاهش سطح تاخیر و مشکلات تجربه شده توسط کودک دارای تاخیر رشد کمک کنند.

انواع تاخیر گفتار در کودکان نوپا

  • برخی از بچه ها فقط درصحبت کردن تاخیر دارند. این گروه را می‌توان «دیر صحبت‌کنندگان»نامید. این کودکان درک مناسب سن، مهارت های اجتماعی/بازی متناسب با سن و واژگان بیانی کاهش یافته دارند. کودکانی که صحبت کردن را به تعویق انداخته اند از گفتار درمانی و آموزش والدین برای کمک به عقب افتادن آنها سود می برند.
  • برخی از بچه ها آنقدر که ما برای سنشان انتظار داریم صحبت نمی کنند و همچنین آنقدر که ما از سنشان توقع داریم نمی فهمند. با این حال، مهارت های اجتماعی و مهارت های بازی آنها برای سن مناسب است. این کودکان همچنین از گفتار درمانی با آموزش والدین بهره می برند. درمان احتمالاً برای این گروه نسبت به افرادی که دیر صحبت می‌کنند بیشتر طول می‌کشد، زیرا خانواده/درمانگر علاوه بر صحبت کردن، روی درک هم کار می‌کند. استرس کودک مانع اینکار نخواهد شد.
  • برخی از بچه‌ها برای بیان خود به چالش کشیده می‌شوند، دستورالعمل‌ها را نمی‌فهمند، و همچنین در بازی و مهارت‌های اجتماعی از همسالان خود عقب هستند. این کودکان ممکن است به عنوان بخشی از یک تشخیص بزرگتر رشد، اختلال زبان داشته باشند. این کودکان معمولاً از گفتار درمانی و همچنین ارجاع به متخصصان دیگر مانند روانشناس یا متخصص اطفال سود می برند.

این مطلب را نیز بخوانید: حسادت وناسازگاری در کودک

چه چیزی باعث تاخیر در گفتار می شود؟

به گفته آکادمی پزشکان خانواده آمریکا، تاخیر گفتار می تواند ناشی از اوتیسم، محرومیت روانی اجتماعی، تاخیر در رشد ذهنی، فلج مغزی، اختلالات زبان بیانی و غیره باشد.

شایع ترین علل تاخیر گفتار عبارتند از:

  • از دست دادن شنوایی
  • توسعه آهسته
  • ناتوانی ذهنی

سایر اختلالات رشدی یا ژنتیکی عبارتند از:

  • محرومیت روانی اجتماعی (کودک زمان کافی را صرف صحبت با بزرگسالان نمی کند)
  • دوقلو بودن
  • اوتیسم (اختلال رشدی)
  • لالی انتخابی (کودک نمی خواهد صحبت کند)
  • فلج مغزی (اختلال حرکتی ناشی از آسیب مغزی)

زندگی در یک خانه دو زبانه نیز ممکن است بر زبان و گفتار کودک تأثیر بگذارد. مغز کودک برای تفسیر و استفاده از 2 زبان باید بیشتر کار کند. بنابراین، ممکن است مدت بیشتری طول بکشد تا این کودکان شروع به استفاده از یک یا هر دو زبانی که در حال یادگیری هستند کنند. استفاده از یک زبان برای یک کودک دوزبانه برای مدتی غیرعادی نیست.

این مطلب را نیز بخوانید: کودک آزاری

دلایل احتمالی دیر حرف زدن در کودکان

  1. 1. برای برخی از بچه ها، آنها فقط در یادگیری صحبت کردن مشکل دارند، و این اشکالی ندارد.
  2. 2. بسیاری از کودکان ویژگی های شخصیتی خود را دارند که یادگیری صحبت کردن را برای آنها دشوارتر می کند.

آنها ممکن است بیش از حد راحت باشند و انگیزه ای برای برقراری ارتباط نداشته باشند. گاهی اوقات آنها خودکفا هستند و می توانند بدون ارتباط زیاد با افراد دیگر به آنچه می خواهند برسند. برخی از کودکان فقط در یادگیری زبان مشکل دارند. درست مانند اینکه برخی از کودکان بزرگتر ممکن است با مهارت های دیگر (مانند یادگیری استفاده از قیچی یا یادگیری ریاضی) مشکل داشته باشند، برخی از بچه ها به زمان اضافی و کمک بیشتری برای یادگیری صحبت کردن نیاز دارند. در این موارد، خانواده از یادگیری نکات و ترفندهایی برای تنظیم محیطی برای کمک به کودک در یادگیری صحبت کردن سود می برد.

مشکل تکلم در کودک

  1. 3. برای برخی از بچه ها، تاخیر در گفتار ناشی از مسائل پزشکی است.

در برخی شرایط، کودکان ممکن است به دلیل بیماری یا سایر مسائل پزشکی دچار تاخیر زبانی شوند. برخی از نوزادان/کودکان نوپا دچار عفونت‌های گوش زیادی می‌شوند (اغلب بدون اینکه کسی متوجه شود.) عفونت گوش باعث کاهش شنوایی موقتی خفیف آن‌ها شد که می‌تواند منجر به تاخیر زبانی شود. کودکانی که زود به دنیا می آیند یا در بدو تولد مشکلات پزشکی دارند، ممکن است دچار تاخیر زبانی شوند. کودکانی که به شدت بیمار هستند (مانند کسانی که نیاز به بستری طولانی مدت دارند) اغلب به دلیل عدم مواجهه با زبان روزمره دچار تاخیر زبانی می شوند.

کودک من چه زمانی باید شروع به صحبت کند؟

کودکان معمولاً اولین کلمه خود را در سن 12 ماهگی می گویند.اگر فرزند شما تا یک سالگی شروع به صحبت کردن نکرده است، خبر خوب این است که گزینه‌های زیادی برای کمک به دیر صحبت کردن کودکان وجود دارد تا مهارت‌های گفتاری خود را بهبود بخشد.

درمان دیر حرف زدن در کودکان

ممکن است کودک شما نیازی به درمان نداشته باشد. برخی از کودکان فقط زمان بیشتری را صرف شروع صحبت می کنند. اما اگر کودک شما نیاز به درمان داشته باشد، نوع آن به علت تاخیر گفتار بستگی دارد. پزشک علت مشکل فرزندتان را به شما می گوید و در مورد گزینه های درمانی با شما صحبت می کند. ممکن است پزشک شما را به یک گفتاردرمانگرارجاع دهد. این شخص می تواند به شما نشان دهد که چگونه به فرزندتان کمک کنید بیشتر صحبت کند و بهتر صحبت کند و همچنین می تواند به کودکتان یاد دهد که چگونه گوش کند یا چگونه لب خوانی کند.

این مطلب را نیز بخوانید: درمان مشکلات خانوادگی

آموزش زبان اشاره به نوزادان و کودکان خردسال نیز می تواند به آنها در رشد زبان کمک کند. برخلاف تصور برخی، استفاده از زبان اشاره با نوزادان و کودکان خردسال رشد زبانی آنها را به تاخیر نمی اندازد.سایر متخصصانی که ممکن است پزشکتان به شما توصیه کند که به آنها مراجعه کنید عبارتند از یک روانشناس (متخصص مشکلات رفتاری)، یک کاردرمانگر (برای کمک در انجام فعالیت های روزانه)، یا یک مددکار اجتماعی (که می تواند به مشکلات خانوادگی کمک کند). پزشک شما همچنین ممکن است برنامه های مداخله زودهنگام را در منطقه شما پیشنهاد کند. بسیاری از آنها با منطقه مدرسه محلی شما مرتبط هستند.

کمک به کودکانی که تاخیر در گفتار و زبان دارند

اگر گفتار کودک شما به دلیل کم شنوایی به تأخیر افتاده است، سمعک یا کاشت حلزون ممکن است به شنیدن گفتار کودک شما کمک کند. هنگامی که فرزند شما به صدا (و گفتار) دسترسی پیدا کند، ممکن است بتواند زبان خود را توسعه دهد و حتی به همسالان شنوا خود برسد.اگر کودک شما زبان می شنود و می فهمد، می توانید با صحبت کردن تا جایی که می توانید در اطرافش او را تشویق کنید تا صحبت کند. آنچه را که در حال انجام فعالیت های روزمره انجام می دهید، توصیف کنید. به حرف زدن ادامه دهید. اگر فرزندتان صحبت می کند، حرف او را تایید کنید. همیشه بازخورد مثبت ارائه دهید.

تاخیر در گفتار و زبان می تواند برای والدین و کودکان ناامید کننده باشد. کودکانی که نمی توانند افکار و احساسات خود را بیان کنند، به احتمال بیشتری بد رفتاری می کنند. به راحتی عصبانی می شوند. آنها ممکن است از رفتار غیرمنتظره ای برای جلب توجه شما استفاده کنند. سعی کنید به یاد داشته باشید که فرزند شما می خواهد با شما ارتباط برقرار کند. برای فرزندتان کتاب بخوانید و تا جایی که می توانید صحبت کنید. فرزندتان را به صحبت کردن تشویق کنید. وقتی سعی می کنند صحبت کنند، تلاش هایشان را تحسین کنید.

پنج راه ساده برای کمک به تاخیر گفتار و گفتاردرمانی کودک

  1. صحبت با خود

صحبت با خود یک فعالیت ساده است که می توانید در هر مکانی بدون هیچ گونه موادی انجام دهید. خود گفتاری عمل صحبت در مورد آنچه می بینید یا انجام می دهید یا می شنوید است.به عنوان مثال، اگر با فرزندتان به پیاده روی می روید، می توانید در مورد چیزهایی که در طول راه می بینید صحبت کنید (مثلاً “من یک درخت را می بینم. صدای ماشین را می شنوم.”). یکی دیگر از راه‌های آسان برای پیاده‌سازی صحبت با خود این است که در حال آشپزی یا انجام کارهای خانگی هستید. می‌توانید مراحل این فرآیند را بیان کنید.(مثلاً “من خمیر را مخلوط می‌کنم. تخم‌ مرغها را می‌شکنم.”).اگرچه ممکن است در ابتدا صحبت با خود احمقانه به نظر برسد، اما فرزند شما در حال یادگیری چیزهای زیادی از شما است. استراتژی صحبت با خود به کودک شما واژگان جدید و نحوه تبدیل کلمات به عبارات و جملات را می آموزد.

این مطلب را نیز بخوانید: 7 روانشناس خوب در تهران

  1. گفتگوی موازی

مشابه صحبت با خود، گفتگوی موازی شامل روایت چیزهایی است که دیده، شنیده و انجام شده است. تفاوت بین صحبت های موازی و خود صحبتی در این است که با صحبت های موازی، شما در مورد مسائل از دیدگاه فرزندتان صحبت خواهید کرد.به عنوان مثال، اگر فرزند شما در حال ساختن چیزهایی با لگو است، می توانید چیزی شبیه به “برج بزرگ است” بگویید. با صحبت کردن در مورد فعالیت ها یا اشیایی که کودک شما قبلاً در آن مشغول است، احتمال اینکه او به کلمات و عباراتی که می گویید گوش دهد و علاقه مند باشد را افزایش می دهد، که به نوبه خود به آنها کمک می کند تا واژگان را سریعتر یاد بگیرند.

  1. انتخاب ها

با در دست گرفتن دو چیز (مانند ماشین اسباب بازی و کتاب) شروع کنید به آموزشی که ممکن است برای کودک شما جالب باشد. در حالی که اشیاء را بالا نگه داشته اید، هر کدام را همانطور که به فرزندتان نشان می دهید نام ببرید. سپس از فرزندتان بپرسید که کدام شی را می خواهد. اگر فرزند شما سعی می کند اولویت خود را بیان کند، مثلاً با اشاره یا نگاه کردن به آن، باید کالای درخواستی را دریافت کند. همانطور که آیتم مورد نظر را به فرزندتان می دهید، باید با نام گذاری مجدد آن مورد را انتخاب کنید (مثلاً «این کتاب است.»).

  1. قرار دادن اسباب بازی

در اکثر خانواده‌های دارای کودک، اسباب‌بازی‌ها همه جا هستند و به راحتی در دسترس هستند. اگر این خانه شما را توصیف می کند، در نظر بگیرید که برخی از اسباب بازی های مورد علاقه فرزندتان را دور از دسترس اما همچنان در معرض دید قرار دهید. با قرار دادن اسباب‌بازی‌ها دور از دسترس، فرزندتان را تشویق می‌کنید که آنها را بخواهد. درخواست اسباب بازی بسته به سن کودک شما می تواند متفاوت باشد. به عنوان مثال، برای کودکی که هنوز صحبت نمی کند، “پرسیدن” می تواند به این معنا باشد که کودک شما به اسباب بازی مورد نظر نگاه می کند و به آن اشاره می کند. اگر این اتفاق افتاد، می‌توانید نام مورد را بیان کنید (مثلاً «لگوها »).

  1. تاخیر زمانی

بسیاری از مواقع، زمانی که کودک در صحبت کردن با تاخیر مواجه می شود، ما تمرکز خود را بر غرق کردن کلمات و عبارات او به عنوان راهی برای تشویق ارتباط می کنیم. اگرچه صحبت کردن برای تشویق ارتباط برای ما ارزشمند است و باعث کاهش منزوی بودن کودک می شود.(همانطور که در بسیاری از راهبردهای قبلی مشهود است)، برای ما نیز به همان اندازه مهم است که ساکت باشیم. با استفاده از تکنیک تأخیر زمانی، ما دقیقاً همین کار را انجام می دهیم – در یک سکوت لحظه ای نشسته ایم.هنگام استفاده از تکنیک تأخیر زمانی، چند ثانیه مکث می‌کنید یا منتظر می‌مانید تا به فرزندتان فرصت دهید تا به نوعی ارتباط برقرار کند.

در طول این تأخیر، نباید مدل های زبانی ارائه دهید، سؤال بپرسید یا آنچه را که فرزندتان می خواهد یا نیاز دارد پیش بینی کنید. به عنوان مثال، اگر کودک شما سعی می کند به میان وعده ای دست پیدا کند که دور از دسترس است، برای شما آسان است که به کمک بیایید و بلافاصله آن را تهیه کرده و به او بدهید. مهم است که در برابر این تمایل مقاومت کنید و در عوض، شاهد گسترش فعالیت باشید. با درگیر شدن در تأخیر زمانی، منتظر هستید تا ببینید آیا فرزندتان سعی می‌کند آنچه را که می‌خواهد یا نیاز دارد، به او منتقل کند.

این مطلب را نیز بخوانید: بیش فعالی کودکان

اگر مشکوک به تاخیر در گفتار یا زبان هستید، چه باید کرد؟

اگر در مورد زبان فرزندتان نگران هستید، می‌توانید از متخصص اطفال و مشاور کودک فرزندتان بپرسید که آیا نیاز به ارجاع به ارزیابی گفتار درمانی دارید. اگر واجد شرایط گفتار درمانی هستید، درمانگر به شما کمک می کند تا ترفندهای گفتار درمانی را به شما آموزش دهد تا به شما کمک کند فرزندتان را به صحبت بیشتر تشویق کنید.

منابع:

https://toddlertalk.com/blog/did-i-cause-my-childs-speech-delay

https://medlineplus.gov/speechandlanguageproblemsinchildren.html

https://www.sunnydays.com/blog/late-talker-help-speaking