پنج راهکار عملی برای تقویت هوش هیجانی در کودکان

خودتنظیمی هیجانی، جزء بزرگی از هوش هیجانی، توانایی مدیریت تجربه و بیان احساسات است. با تمرین، کودکان ظرفیت خود را برای خودتنظیمی هیجانی بهبود می بخشند. در سن چهار سالگی، اکثر کودکان شروع به استفاده از استراتژی هایی برای حذف محرک های بیرونی مزاحم می کنند. به عبارت دیگر، هنگام ترس چشمان خود را می پوشانند و با شنیدن صدای بلند گوش های خود را می بندند.

تا سن ده سالگی کودکان به طور مداوم از راهبردهای پیچیده تری برای خودتنظیمی هیجانی استفاده می کنند. این استراتژی‌ها را می‌توان به دو دسته ساده‌نگر تقسیم کرد: راهبردهایی که سعی در حل مشکل دارند و راهبردهایی که سعی در تحمل احساسات دارند.

هنگامی که کودک می تواند برای حل مشکلی تغییری ایجاد کند، با شناسایی مشکل و ایجاد برنامه ای برای مقابله با آن، درگیر مقابله متمرکز بر مشکل می شود. هنگامی که آنها مشکل را غیرقابل حل می دانند، با تلاش برای تحمل و کنترل پریشانی، به مقابله متمرکز بر احساسات می پردازند. همه این استراتژی ها بخشی از هوش هیجانی هستند.

هوش هیجانی شامل آگاهی، درک و توانایی بیان و مدیریت هیجانات است.در حالی که جهان بر پیشرفت تحصیلی در دوران کودکی متمرکز شده است و بر مشاوره تحصیلی تاکید دارد، خودتنظیمی هیجانی تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. این یک استراتژی ضعیف است، با توجه به اینکه تحقیقات نشان می دهد هوش هیجانی دو برابر قوی تر از IQ درموفقیت بعدی تاثیر دارد.

خودکنترلی، بخشی از هوش هیجانی است که به ویژه در پیش‌بینی پیشرفت در کودکان مهم است. شاید گاهی در تبلیغات رسانه ها از هوش هیجانی در کودکان شنیده باشید که: کودکانی که قادر به مهار تکانه‌ها هستند (اغلب توسط احساسات هدایت می‌شوند) و از حواس‌پرتی اجتناب می‌کنند، می‌توانند رفتارهای اجتماعی بیشتری داشته باشند وراحت تر به اهداف خود برسند.

یک مطالعه به ویژه قدرتمند، کودکان مدرسه‌ای را از نظر خودکنترلی آزمایش کرد و مطالعات بعدی را روی آن کودکان درسی سالگی انجام داد. این مطالعه نشان داد که خودکنترلی موفقیت را بهتر از IQ، وضعیت اجتماعی-اقتصادی و محیط خانواده پیش‌بینی می‌کند. آن دسته از کودکانی که خودکنترلی بالایی داشتند نیز سالم‌تر بودند، پول بیشتری به دست می‌آوردند و کمتر احتمال داشت که سوابق جنایی یا مشکل با الکل داشته باشند.

افزایش هوش هیجانی کودک

از آنجایی که به نظر می رسد هوش هیجانی پیش بینی کننده قوی موفقیت باشد، محققان به این موضوع پرداخته اند که چگونه مراقبان کودک می توانند رشد آن را تشویق کنند. به طور خاص، دکتر جان گاتمن مشاهده کرد که چگونه والدین در تلاش برای درک چگونگی رشد هوش هیجانی به احساسات فرزندانشان واکنش نشان می دهند. او دریافت که والدین به یکی از چهار راه ممکن به احساسات کودکان پاسخ می دهند:

  • والدینی که احساسات کودکان را بی‌اهمیت می‌دانند و سعی می‌کنند به سرعت آنها را از طریق استفاده از حواس‌پرتی از بین ببرند.
  • والدین ناراضی از احساسات منفی که آن را چیزی می دانند که معمولاً از طریق تنبیه باید از بین بروند.
  • والدین لایسزفر همه احساسات کودک را می پذیرند، اما در حل مشکلات به کودک کمک نمی کنند یا رفتارهای مناسب را محدود می کنند.
  • والدین مربی برای احساسات منفی ارزش قائل هستند، نسبت به ابراز آنها از سوی کودک بی تاب نیستند و با ارائه راهنمایی از طریق برچسب زدن به احساسات و حل مسئله، از تجربه عاطفی به عنوان فرصتی برای برقراری ارتباط استفاده می کنند.

این مطلب را نیز بخوانید: ده روش استعدادیابی کودکان

پنج مرحله برای تقویت هوش هیجانی در کودکان

در زیر راهکارهای تقویت هوش هیجانی در کودکان شرح داده شده است:

مرحله یک

از احساسات کودک خود آگاه باشید.والدینی که از احساسات خود آگاه هستند، نسبت به احساسات موجود در فرزندان خود نیزحساس هستند.

مرحله دو

احساسات را به عنوان فرصتی برای ارتباط و آموزش ببینید.احساسات کودکان یک ناراحتی یا چالش نیست. آنها فرصتی برای برقراری ارتباط با فرزندتان هستند.

مرحله سوم

به احساسات کودکتان گوش دهید وآنها را تأیید کنید.در حین گوش دادن به احساسات کودک، توجه کامل خود را به او معطوف کنید.

مرحله چهار

به احساس کودک گوش دهید و آن را بررسی کنید.در حین گوش دادن به احساس کودک، توجه کامل خود را به او معطوف کنید.به احساسات آنها برچسب بزنید. پس از اینکه به طور کامل گوش دادید، به کودک خود کمک کنید تا نسبت به وجود آنها آگاهی پیدا کنند و واژگانی برای بیان عواطف خود ایجاد کنند.

مرحله پنج

به فرزندتان کمک کنید تا با وجود محدودیت ها مشکلات خود را حل کند.

همه احساسات قابل قبول هستند اما همه رفتارها قابل قبول نیستند. با پرورش مهارت های حل مسئله به کودک خود کمک کنید تا با احساسات خود کنار بیاید. این شامل کمک به کودک شما برای تعیین اهداف و ایجاد راه حل برای رسیدن به آن اهداف است.

 هوش هیجانی در کودکان

علائم هوش هیجانی در کودکان

هوش هیجانی چیست؟هوش هیجانی توانایی هوشمندانه درک احساسات در مورد خودمان و دیگران است. این شامل توانایی توجه، درک و عمل بر روی احساسات به روشی مؤثر است. مشخصات افرادی که هوش هیجانی دارند:

  • خودآگاهی: زمانی که افراد می دانند در یک زمان خاص چه احساسی دارند و می دانند خلق و خوی آنها چگونه بر دیگران تأثیر می گذارد.
  • خودتنظیمی: زمانی که افراد می توانند نحوه واکنش خود را به احساسات خود کنترل کنند. آنها قبل از اقدام بر اساس انگیزه، عواقب احتمالی رفتار خود را در نظر می گیرند.
  • انگیزه: زمانی که افراد می توانند علیرغم احساسات منفی یا منحرف کننده ای که ممکن است داشته باشند به اهداف خود برسند.
  • همدلی: زمانی که مردم می توانند احساس دیگران را درک کنند.
  • مهارت های اجتماعی: زمانی که افراد می توانند روابط را مدیریت کنند. آنها می دانند که با چه نوع رفتارهایی با واکنش مثبت دیگران مواجه می شوند.

این مطلب را نیز بخوانید: بیش فعالی در کودکان

مضرات هوش هیجانی بالا

  • اغلب به جای احساس کردن فکر می کنید.
  • فردی که هوش هیجانی بالا دارد عموماً احساسات خود را به خوبی درک می‌کند و می‌تواند در مورد آنها به دیگران بگوید اما هرگز از ابراز آنها احساس آرامش نمی‌کند.
  • افراد باهوش احساس می کنند با تلاش کمتری نسبت به سایر افراد می توانند از پس کارها برآیند. اما ضریب هوشی بالا همیشه مستقیماً به موفقیت منجر نمی شود و افراد بسیار باهوش ممکن است هرگز پشتکار لازم برای موفقیت را نداشته باشند.
  • مردم اغلب از آنها انتظار دارند که یک عملکرد برتر داشته باشند.به طور خودکار از شما انتظار می رود که بهترین باشید، مهم نیست. “شما کسی را ندارید که در مورد ضعف ها و ناامنی های خود با او صحبت کنید.”
  • ممکن است مردم از این که در مکالمه معمولی آنها را اصلاح می کنید، آزرده شوند.
  • وقتی می‌دانید که چیزی کاملاً نادرست گفته شده است، برایتان سخت است که آن را اصلاح نکنید.
  • تمایل دارید بیش از حد به چیزها فکر کنید.یک موضوع رایج در این موضوع صرف زمان زیاد برای تفکر و تجزیه و تحلیل است.
  • وقتی واقعاً برای به اشتراک گذاشتن چیزی که آموخته اید هیجان زده هستید، گاهی اوقات مردم تصور می کنند که در واقع فقط دانش خود را به رخ آنها می کشید.

تقویت هوش هیجانی در کودکان

چگونه می توانید به کودک خود کمک کنید تا هوش عاطفی خود را توسعه دهد؟

  • مدل رفتار مثبت
  • از برچسب های منفی خودداری کنید.
  • تلاش و پیشرفت را تحسین کنید.
  • گوش کنید و همدلی نشان دهید.
  • ابراز وجود را تشویق کنید.
  • آموزش مهارت های حل مسئله.
  • به آنها کمک کنید تا خودآگاهی را توسعه دهند.

هوش هیجانی در کودکان

هوش عاطفی به بچه ها همدلی می آموزد، به این معنی که آنها درک درستی از احساس دیگران پیدا می کنند. وقتی به کودکان گفته می شود اسباب بازی خود را به اشتراک بگذارند مانند یک درخواست ساده به نظر می رسد، اما در واقع مجموعه ای از احساسات بزرگ را برای کودکان نوپا ایجاد می کند. هوش هیجانی مجموعه‌ای از مهارت‌های مرتبط با نظارت بر احساسات خود و دیگران و توانایی استفاده از احساسات برای هدایت افکار و اعمال خود است احساسات بر توجه، حافظه و یادگیری و توانایی ما برای ایجاد روابط با دیگران و سلامت جسمی و روانی ما تأثیر می گذارد.

هوش هیجانی ما را قادر می‌سازد تا احساسات را به طور مؤثر مدیریت کنیم و ازجرقه زدن خشم اجتناب کنیم.کودکانی که هوش هیجانی بالاتری دارند بهتر می توانند توجه و تمرکز کنند، در مدرسه مشارکت بیشتری دارند، روابط مثبت بیشتری دارند و همدلی بیشتری دارند.هوش هیجانی با پیامدهای مهم بسیاری برای کودکان و بزرگسالان مرتبط است.

این مطلب را نیز بخوانید: روانشناسی کودکان پرخاشگر

هوش هیجانی پایین در کودکان

افراد با هوش هیجانی پایین اغلب در تنظیم احساسات خود مشکل دارند. آنها بدون درک کامل محرک‌های عاطفی خود، برای حفظ کنترل واکنش‌های فوری خود تلاش می‌کنند و ممکن است احساسات بسیار شدیدی از خشم، ناامیدی و غم را تجربه کنند.به عنوان یک استراتژی مقابله ای، ممکن است در ابتدا سعی کنند احساسات ناراحت کننده را با انکار آنها یا سرگرم کردن خود با فعالیت های دیگر، از بین ببرند.

با این حال، این امر به ناچار منجر به نشت عاطفی می شود، جایی که احساسات سرکوب شده به روشی ناخواسته دوباره ظاهر می شوند این افراد با آگاهی عاطفی محدود، افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند تشخیص احساسات را آنطور که به طور طبیعی اتفاق می‌افتند ندارند. آنها همچنین ممکن است واژگان عاطفی محدودی داشته باشند و تمایل دارند احساسات را با روشی کم دقت توصیف کنند.

به عنوان مثال، در مورد طیفی از احساسات منفی، ممکن است از توصیف‌کننده‌های عمومی مانند «غمگین» یا «عصبانی» برای نام بردن تجربه‌های کسالت، ناامیدی یا بی‌شکیبایی استفاده کنند. این کاهش آگاهی به احساسات دیگران نیز ترجمه می شود که اغلب نادیده گرفته می شوند یا به درستی تایید نمی شوند.در نتیجه، افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند ممکن است از زمانی که دیگران از آنها انتظار درک احساساتشان را دارند، ناراحت یا عصبانی شوند، شگفت زده شوند.

به دلیل مشکل در به اشتراک گذاشتن یک ارتباط عاطفی با دیگران، افراد با هوش هیجانی پایین اغلب دوستان بسیار کمی دارند. آنها همچنین برای بیان احساسات خود با قاطعیت تلاش می کنند،اما به عنوان یک کودک پرخاشگر به نظر می رسند. این موضوع می تواند باعث سوء تفاهم شود و در نهایت منجر به تشدید درگیری شود.در موقعیت‌های اختلاف نظر، افراد با هوش اجتماعی پایین مهارت‌های مذاکره ضعیفی دارند و به سختی دیدگاه‌های خود را حفظ می‌کنند. به دلیل آگاهی اجتماعی محدود، افراد با هوش هیجانی پایین توانایی کاهش همدلی و احساس شفقت نسبت به دیگران را دارند.

هنگام گفتگو، آنها فاقد مهارت های گوش دادن فعال هستند و اغلب از نشانه های عاطفی موجود در تعاملات اجتماعی خود غافل هستند. افراد با هوش هیجانی پایین اغلب می خواهند در هر مکالمه ای در مرکز توجه باشند. حتی زمانی که موضوع مورد بحث افراد دیگر را در بر می گیرد، آنها همیشه راهی برای برگرداندن تمرکز به خود در تلاش برای اثبات معتبرتر و مرتبط تر بودن تجربیات خود پیدا می کنند.

در نتیجه، اغلب این تصور را ایجاد می کنند که نکات اصلی گفتگو را از دست می دهند، که در نهایت می تواند آنها را از نظر اجتماعی منزوی کند. خودمحوری آن‌ها در طول بحث‌ها نیز مشهود است، جایی که می‌خواهند به هر قیمتی ثابت کنند حق با آنهاست و به ندرت پذیرای دیدگاه‌های دیگران هستند.افراد با هوش اجتماعی پایین بینش کمی نسبت به پیامدهای پاسخ های عاطفی خود دارند.

هنگامی که مشکلی پیش می‌آید، آنها تمایل دارند دیگران را سرزنش کنند یا خطا را به شرایطی نسبت دهند که خارج از کنترل آنها است نه اینکه مسئولیت اعمال خود را بر عهده بگیرند.به عنوان مثال، اگر آنها چیزی ناراحت کننده می گویند، ممکن است بگویند به این دلیل است که دیگران آنها را تحریک کرده اند. اگر آنها در یک تکلیف شکست بخورند، مشکل ربطی به عملکرد خودشان ندارد بلکه به قضاوت ارزیابان نسبت داده می شود.اشتباهات به ندرت به عنوان فرصت های یادگیری تلقی می شوند و همچنین، هنگامی که بازخورد سازنده ارائه می شود، به عنوان اطلاعات مفیدی برای بهبود عملکرد آینده استفاده نمی شود.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره روانشناسی

کنترل هوش هیجانی در کودکان

  • از احساسات کودک خود آگاه باشید.
  • احساسات را به عنوان فرصتی برای ارتباط و آموزش ببینید.
  • به احساسات گوش دهید و تأیید کنید.
  • به احساسات آنها برچسب بزنید.
  • به فرزندتان کمک کنید تا با وجود محدودیت ها مشکل را حل کند.

پرورش هوش هیجانی در کودکان

چگونه هوش هیجانی را در کودکان پرورش دهیم؟

  • الگوی فرزندان خود باشید.
  • بگذارید بچه ها بدانند که همه احساسات مهم هستند.
  • به کودکان کمک کنید تا احساسات خود را نامگذاری کنند.
  • به بچه ها راه هایی برای ابراز وجود نشان دهید.
  • سعی کنید همیشه مشکلات بچه ها را خودتان حل نکنید.
  • الگوی فرزندان خود باشید

به کودک خود بیاموزید در رابطه با احساسات خود این موارد را به کار بگیرند

  • تشخیص دهد: چه احساسی دارم؟
  • درک کند: چه اتفاقی افتاد که باعث شد من این احساس را داشته باشم؟
  • برچسب: چه کلمه ای بهترین احساس من را توصیف می کند؟
  • اکسپرس: چگونه می توانم احساساتم را برای این زمان و مکان به درستی بیان کنم؟
  • برای حفظ احساسم (اگر بخواهم به این احساس ادامه دهم) یا احساسم را تغییر دهم (اگر نمی خواهم به این احساس ادامه دهم) چه کاری می توانم انجام دهم؟
  • اجازه دهید بچه ها بدانند که همه احساسات مهم هستند
  • کارشناسان رشد کودک از توصیف احساساتی مانند خشم یا ترس به عنوان “بد” خودداری می کنند. در عوض، از کلماتی مانند ناراحت کننده یا ناخوشایند استفاده کنید و به آنها اهمیتی مشابه با احساساتی مانند شادی بدهید.
  • به کودکان کمک کنید تا احساسات خود را نام ببرند

هوش هیجانی کودک

بازی یک ابزار هوش هیجانی عالی برای توسعه مهارت های اجتماعی است. بچه‌ها یاد می‌گیرند که چگونه دوست پیدا کنند، به نوبت بنشینند و سازش کنند. رنگ ها می توانند به کودکان خردسال کمک کنند تا احساسات خود را بهتر بیان کنند یا یک کلمه جدید را درک کنند.

به عنوان مثال، برای معرفی کلمه “ناامید”، پیشنهاد می کند که آن را به دو صورت بیان کنید: “ناامیدی به معنای احساس غمگینی است زیرا چیزی آنطور که شما می خواهید اتفاق نیفتاده است” و “ناامیدی یک احساس آبی است، مانند غم”.دانش آموزان پیش دبستانی با هم نقاشی و رنگ آمیزی می کنندوالدین می توانند از فعالیت های هنری برای کمک به کودکانی که در بیان احساسات خود مشکل دارند استفاده کنند.

آهنگ های آرامش بخش یا موسیقی رقص را برای هدایت احساسات فروخورده، خواه خشم یا شادی پخش کنید.به بچه ها اجازه دهید احساسات خود را با رنگ ها ن نقاشی کنند.سعی کنید همیشه شما مشکلات بچه ها را حل نکنید.کودکان باید احساس ناامیدی، آسیب دیدگی یا عصبانیت را تجربه کنند.نه آنگه آنها را نادیده گرفته یا اجتناب کنند.

به عنوان مثال، بچه ها هنگام بستن بند کفش خود برای اولین بار می توانند از شدت ناراحتی گریه کنند. اما اگر والدین صبر خود را از دست بدهند و این کار را برای آنها انجام دهند، خودشان یاد نخواهند گرفت که چگونه این کار را انجام دهند.هیچ چیز برای بچه ها مهمتر از این نیست که بدانند والدین آنها به احساسات آنها گوش می دهند و آنها را تأیید می کنند.

شنیده شدن با عشق زیاد باعث می شود بچه ها احساس امنیت و قدرت ذهنی کنند.والدین هر کاری می کنند تا فرزندانشان را برای موفقیت آماده کنند، از ثبت نام آنها تا بهترین مدرسه تا محافظت از رفاه مالی آنها با بیمه عمر. با مهارت‌های هوش هیجانی، آن‌ها بچه‌های خود را به بزرگسالی می‌فرستند تا بتوانند به‌طور مستقل از پس سختی‌ها برآیند. این میراثی است که هر پدر و مادری می خواهد به فرزندش بدهد.راه هایی را برای ابراز وجود به بچه ها نشان دهید.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره کودک

تست هوش هیجانی کودکان

(CEIT-R) – EQ تصویری تست هوش هیجانی کودکان یا همان EQ کودک آزمونی تصویری است که می تواند برای سنجش هوش هیجانی کودکان مورد استفاده قرار گیرد. برای تست هوش هیجانی کودکان خود می‌توانید به موسسه روانشناسی و مشاوره داناک مشاور دکتر مارال حقیقی کرمانشاهی مراجعه نمایید.

منابع

https://www.businessinsider.com/downsides-of-being-extremely-intelligent-2015-8

https://www.aia.com/en/health-wellness/healthy-living/healthy-mind/Emotional-intelligence-in-children