اختلالات سوماتیک سمپتوم

بسیاری از مردم گاهی اوقات دچار دردهای جسمانی در قسمت های مختلف بدنشان میشوند که گاهی اوقات درد در این مناطق میتواند نشان از بیماری های جسمانی جدی از جمله سرطان باشد. و اکثر مواقع این درد ها انسان را دچار استرس و اضطراب شدید میکند و معمولا زندگی عادی افراد را دچار اختلال میکند ، ولی بعد از معاینات و آزمایشات به این نتیجه میرسند که هیچگونه مشکل جسمانی وجود ندارد. در مقاله پیش رو گروه روانشناسی و مشاوره داناک مشاور اطلاعاتی مفید را در زمینه اختلالات سوماتیک سمپتوم در اختیار شما قرار می دهد.

این سمپتوم ها مرتبط با اختلال سایکوسوماتیک هستند. کلمه ی سوماتیک که ریشه ی یونانی دارد به معنی مرتبط با جسم و بدن است. در این اختلالات، سمپتوم های فیزیکی نشان میدهند که در مناطق مختلفی از بدن، مشکلات و بیماری هایی وجود دارد ولی آزمایشات چیز دیگری را ثابت میکنند.

در سال ۱۸۱۸ اولین فردی که از اصطلاح سایکوسوماتیک استفاده کرد، یک روانپزشک آلمانی به نام هینروث بود. و در سال ۱۹۲۲ ، فلیکس دویچ، اصطلاح (پزشکی سایکو سوماتیک) را معرفی کرد.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره روانشناسی

اختلالات سایکوسوماتیک نتیجه ی اثرات مضری است که ناشی از تاثیرات روانی بر کنترل ارگانیک بافت ها است. همچنین اختلالات سایکوسوماتیک به عنوان اختلالاتی که ریشه در عوامل عاطفی دارند، مشخص میشود ( دیمو، باسین، پاندیا، دیودی، ناگاراچاپا، ۲۰۱۶)

سمپتوم های این اختلالات معمولا به صورت درد در مفاصل زانو و آرنج، درد کتف و کمر، دردهای شدید قاعدگی، زخم معد، یبوست و دردهای عصبی هستند.برای تشخیص اختلالات سوماتیک سمپتوم، باید سمپتوم هایی که نشان از بیماری یا دردهای جسمانی میدهند حضور داشته باشند، بدون اینکه هیچگونه عارضه ای مشاهده شود.همچنین این سمپتوم ها باید زندگی روزانه ی فرد را دچار اختلال شدید کند وفرد درعملکرد اجتماعی، شغلی و دیگر عملکرد های روزانه ی خودش دچار مشکل اساسی شود یا درد و رنج شدید بوجود آورد.بیشتر افرادی که دچار اختلالات سوماتیک میشوند، بر این که بیماری آنها جنبه ی روانی دارد و جسمانی نیست اصلا باور ندارند و پزشکان هم بیماری که این افراد به آن باور دارند را دیاگنوز نمی کنند. در نهایت این نگرانی های افراد معمولا آن ها را دچار سمپتوم های افسرگی میکند.

این مطلب را نیز بخوانید: خشم و پرخاشگری

علل اختلالات سوماتیک سمپتوم:

از اولین نظریه ها درباره ی اختلالات سوماتیک سمپتوم، درباره ی درد های فیزیکی بدون علت و هیستری بود که زیگموند فروید آنها را مطرح کرد که حاکی از کشمکش های درونی، استرس و اضطراب ، هیجان های واپس رانده شده هستند که به صورت سمپتوم های جسمانی نمایان میشوند. مثل سمپتوم های اختلال تبدیلی که با خاطرات دردناک دوران کودکی (مثل بدرفتاری هایی که با کودک صورت گرفته یا تجاوز) ارتباط دارند که بعدها در زندگی به صورت استرس و اضطراب نمایان میشوند. از نظر فروید سمپتوم های جسمی به فراموش کردن و رها شدن از آن گونه اضطراب ها کمک میکنند، یعنی تبدیل به مشکلی دیگر میشوند که آن اضطراب ها فراموش شوند.

افراد می توانند به صورت غیر ارادی در بدنشان سمپتوم هایی تولید کنند که هیچ آگاهی از تولیدشان نداشته باشند. برای مثال آزمایشی بر روی دختری که ادعا می کرد دید پیرامونی خودش را از دست داده است انجام شد. در این آزمایش زنگی را به صدا در می آوردند و بر بعضی مواقع بعد از زنگ ، نوری را به دید مرکزی یا پیرامونی دختر میتاباندند و دختر باید میگفت که بعد از زنگ محرک دیداری ارایه شده یا خیر.

اختلالات سوماتیک سمپتوم

این مطلب را نیز بخوانید: ناسازگاری کودک

دختر ۳۰٪ مواقع را درست اعلام کرد ، با این حال اگر او دید پیرامونی نداشت باید به صورت تصادفی اعلام میکرد که حدود ۵۰٪ را درست میتوانست بگوید، و این آزمایش این را نشان میدهد که او به اختلال سوماتیک سمپتوم دچار است و در سطحی از هوشیاری او متوجه محرک میشود ولی آن را سرکوب میکند و مانع از گزارش دادنش میشود.

از نظر پیر ژانه (یکی از بنیان گذاران روانشناسی) کسانی که به هیستری(یا همان اختلال تبدیلی) مبتلا هستند، بعد از یک حادثه (تروما) دچار محدود سازی توجه میشوند. محدود سازی توجه تعداد کانال های حسی را محدود میکند که کنترل ارادی از روی این کانلها برداشته شود و بیمار هر چه اطلاعات جدید وارد کانالهایش میشود، با حالت بی حسی روبرو میشود و نمیتواند این اطلاعات را به صورت هشیارانه پردازش کند. مانند کسانی که دچار سمپتوم های نابینایی یا فلج میشوند.

این مطلب را نیز بخوانید: اهمیت موضوع رازداری در جلسات مشاوره

پیر ژانه متوجه شد که افرادی که دچار اختلال تبدیلی میشوند ،شباهتهای زیادی با افرادی که هیپنوتیزم میشوند دارند و هر دوی این این رفتارها تا حد زیادی از اراده ی فرد خارج است چون افرادی که به این اختلال دچار شده اند و هم افرادی که هیپنوتیزم را تجربه کردند ، هر دو گزارش دادند که کنترل ارادی روی حس ها و حرکاتشان نداشتند. پس به این نتیجه رسید که احتمالا هر دو مکانیسم های یکسانی دارند.

از دیگر دلایل احتمالی سوماتیک سمپتوم، اتفاقات تلخ در گذشته ، مثل تروما، کودک آزاری است.

عوامل بیولوژیک هم میتوانند از دلایل این اختلالات باشند. برای مثال بسیاری از افرادی که به اختلالات سوماتیک سمپتوم مبتلا هستند، مشکلات پزشکی دیگری هم دارند که معمولا در بیماری روانی آنها نقش دارند. یا اینکه بسیاری از این افراد، در خانواده خود دارای سابقه بیماری های روانی هستند.

معیارهای تشخیصی برای اختلال سوماتیک سمپتوم:

– یک یا چند سمپتوم سوماتیک باید وجود داشته باشند که به شدت فرد را ناراحت کنند یا زندگی او را به شدت دچار مشکل کنند . این سمپتوم ها باید از نظر پزشکی توجیه نشده باشند. این افراد باید به صورت افراطی نگران این علائم باشند و نگرانی این را داشته باشند که سمپتوم هایشان جدی باشند. همچنین کل زندگیشان به بیماری که فکر میکنند دارند اختصاص داده میشود.

این مطلب را نیز بخوانید: درمان افسردگی

– ممکن است هیچ کدام از این سمپتوم ها همیشه حضور نداشته باشند ولی در هر حال فرد همیشه نگران این سمپتوم ها هست، که این نگرانی باید حداقل ۶ ماه طول بکشد. در طول این مدت سمپتوم ها میتوانند حضور کامل نداشته باشند و یا حتی از نقطه ای به نقطه ی دیگر جا به جا بشوند( که به آن مهاجرت سمپتوم ها میگویند).

– شدت نگرانی افراد نباید با شدت سمپتوم ها تناسب داشته باشند.

– اضطراب و استرس درباره ی سمپتوم ها باید دایمی و شدید باشد.

– فرد باید انرژی و زمان زیادی را صرف نگرانی درباره ی این وضعیت بکند.

این مطلب را نیز بخوانید: اختلال خواب

تشخیص افتراقی اختلالات سوماتیک سمپتوم:

اختلالات سوماتیک سمپتوم که مشخصه آنها درد های رنج آور جسمانی به همراافکار و احساسات یا رفتارهایی هستنند که با این سمپتوم ه مرتبط اند و باعث تداومشان میشوند، باید از این اختلالات جدا شوند:

سمپتوم های سوماتیک رنج آور و مشخصه ی یک عارضه پزشکی
اختلال اضطراب بیماری
اختلال بادی دیسمورفیک
اختلال اضطراب تعمیم یافته
اختلال وحشتزدگی
اختلال وسواسی-اجباری
اختلالات افسردگی
اختلالات سایکولوژیک مثل اسکیزفرنی
اختلالات ساختگی یا تمارض

سوماتیک سمپتوم

درمان اختلالات سوماتیک سمپتوم:

درمان سمپتوم های سوماتیک معمولا با مشکلات بسیاری روبرو می شود، و بزرگترین. آنها انکار از سوی بیمار هست. این بیماران معمولا نمیتوانند قبول کنند که مشکلاتشان ریشه ی پزشکی ندارند و حاضر به انجام رواندرمانی نمی شوند و با اینکه نتیجه ای نمیگیرند همچنان به دنبال راه حل پزشکی میگردند.
اختلال سوماتیک سمپتوم معمولا با اختلال وسواسی-اجباری کاموربید هست و معمولا درمانی که برای OCD انجام میشود، به سوماتیک سمپتوم هم جواب میدهد.

این مطلب را نیز بخوانید: اضطراب و استرس و درمان آن

درمان سایکو دینامیک:

اختلالت سوماتیک سمپتوم ، ممکن است ریشه در کودکی داشته باشند، و معمولا اتفاقات تلخ و مشکلات سخت گذشته را به ناخودآگاه واپس رانی میکنند . پس این روش با بیرون کشیدن این خاطرات و افکار از ضمیر ناخودآگاه فرد، تلاش به حل کردن مشکلات میکند. البته باید گفت که این روش روی بسیاری از این افراد جواب نمیدهد که به دلیل این است که افراد قبول ندارند که مشکلاتشان روانی است و نه پزشکی.

رفتار درمانی:

بعضی عنصر های رفتاری در اختلال سوماتیک سمپتوم هستند که با یادگیری بوجود می آیند و همچنین می شود از طریق یادگیری در رفتاردرمانی، آنها را تغییر داد یا از بین برد. برای مثالبزای از بین بردن رفتار افرادی که باآه و ناله کردن، توجه خانواده و یا پزشکان خود را جلب کرده اند، باید به این رفتارهایشان بی توجهی کرد تا رفتار خاموش شود. یا مثلا برای فردی که به دلیل بدن دردهای دایمی از کار خود استعفا داده است، میتوان با کارفرما صحبت کنند تا فرد به کارش بازگردد و هم چنین حقوقش افزایش یابد ، به این صورت از طریق پاداش، رفتار قبلی رو به خاموشی میرود.

درمان CBT :

افرادی که اختلال سوماتیک سمپتوم دارند، معمولا در تفسیر اظلاعات سوگیری دارند، مثلا در استدلال اطلاعات سوگیری دارند وفقط اطلاعاتی که با باورهایشان یکی است را می پذیزند. الگوهای فکری منفی دارند که سمپتوم هایشان را به یک بیماری سخت و فاجعه بار می چسبانند. و اینکه مثلا آنخا باور دارند که تمام حالت هایی که دارند خبر از یک بیماری می دهد که قرار است به آن مبتلا شوند. ثابت شده است که CBT بر روی این افراد جواب میدهد زیرا زیربنای مشکلات این افراد اضطراب سلامت است چون این افراد هر سمپتومی را برای سلامتشان تهدید کننده می یابند. در CBT تلاش بر این است که باورهای غلط با باورهای صحیح جایگزین شوند.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره پیش از ازدواج

دارو درمانی:

اختلالات سوماتیک سمپتوم معمولا با افسردگی، استرس و اضطراب کاموربید هستند.

ولی مشخص نیست که اول افسردگی و اضطراب بوجود آمده و از آنها فرد دچار سمپتوم های سوماتیک شده یا بالعکس. داروهای SSRI یا آنتی دپزسانت های سه حلقه ای که برای درمان افسردگی استفاده می شوند، مدتی بعد از شروع درمان از شدت سمپتوم های سوماتیک کم میکنند. البته این آزمایشات در شرایط آزمایشگاهی انجام نشده و نمیتوان به صورت ۱۰۰٪ گفت داروهای آنتی دپرسانت به تنهایی قادر به درمان اختلالات سوماتیک سمپتوم هستند.

روانتنی

منابع:

کتاب آسیب شناسی روانی بر اساس DSM-5 (جلد دوم ) (صفحه ۴۲۸-۴۷۴)
کتاب تشخیص افتراقی اختلالات روانی DSM-5 (صفحه ۲۷۰-۲۷۲)
مقاله تنظیم هیجان در بیماران سایکوسوماتیک: مطالعه کیفی (حدیث چراغیان و همکاران) (صفحه ۱۲۳)

رویکرد های روانشناسی

الگوهای فکری که رفتار انسان را با مفاهیم و برداشت خاص تحلیل میکنند را رویکرد می گویند.

در روان شناسی رویکرد های متفاوتی وجود دارد از جمله ۵ رویکرد عمده که در مطالعات روانشناختی به شمار می آیند را بررسی میکنیم:

رویکرد زیست_شناختی:

روان شناسان زیست شناختی، رفتار را نتیجه ی رویدادهای شیمیایی و زیست شناختی پیچیده درون مغز می دانند.

ما می توانیم از چارلز داروین برای نشان دادن این نظر که ژنتیک و تکامل در تأثیر رفتار انسانی را از طریق انتخاب طبیعی نقش ایفا می کنند، تشکر کنیم. نظریه پردازان در دیدگاه بیولوژیکی که ژنومیک رفتاری را مطالعه می کنند، نحوه اثر ژن ها بر رفتار را در نظر می گیرند. اکنون که به مرور از ژنوم انسان پرده برداری میشود.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره روانشناسی

عوامل بیولوژیکی مثل کروموزوم ها و هورمون ها و مغز، تأثیر زیادی بر رفتار انسان، مثل جنسیت دارند. رویکرد بیولوژیکی بر این عقیده هست که بیشتر رفتارهایی به ارث برده می شوند که دارای تابع سازگار یا تکاملی هستند. مثلادر هفته های اول پس از تولد کودک، میزان تستوسترون در پدر بیش از 30 درصد کاهش می یابد؛ این یک تابع تکاملی است. مردان محروم از تستوسترون احتمالا به دنبال همسر جدید برای تلقیح مجدد میروند. آنها همچنین آرامترند که این موضوع بخصوص در زمانی که کودک اطرافشان وجود دارد، مفید است.

همانطور که می دانیم مغز انسان از پیچیده ترین ساختار در طبیعت است و اصولاً تمام رویداد های روانی به نحوی با فعالیت مغز و دستگاه عصبی مرتبط هستند با توجه به این رویکرد، رفتار ما حتی زمانی که فکر می‌کنیم یا چیزی را احساس می‌کنیم، براساس فعالیت‌های عصبی – زیستی شکل می‌گیرد.

روان‌شناسانی برای توصیف و تبیین رفتار انسان از کنش‌های زیستی سود می‌جویند.

در واقع در این رویکرد انسان و سایر گونه ها مطالعه میشوند و رفتارهای ظاهری که از جاندار سر میزند وابسته به فعالیت های الکتریکی و شیمیایی هست که در بدن رخ میدهد.

این مطلب را نیز بخوانید: خشم و پرخاشگری

برای مثال در رویکرد زیستی به افسردگی سعی می‌شود این اختلال برحسب تغییرات غیرعادی در میزان انتقال‌دهنده‌های عصبی تبیین شود. این انتقال‌دهنده‌های عصبی موادی شیمیائی هستند که در مغز تولید می‌شوند و ارتباط بین نورون‌ها یا یاخته‌های عصبی را میسر می‌سازند.

مثال دیگر: تحریک الکتریکی مغز است که نورون ها در ناحیه ی هیپوتالاموس سبب لذت،پرخوری و کم خوری میشن.

رویکرد رفتاری:

یکی از رویکردهای معروف روان شناسی رویکرد رفتاری است.

پایه گذاری آن : جان واتسون( واتسون با استفاده از تجربیات زیست شناختی پاولف انسان را تنها در «رفتار» خلاصه کرده است.)

در حالی که رویکرد رفتاری، بر محرکات بیرونی رفتار تاکید می‌کند، رویکرد شناختی به آنچه که در درون انسان اتفاق می‌افتد تاکید دارد. محیط درونی در واقع به عنوان واسطه بین محرک درونی و رفتار عمل می‌کند و قابل مشاهده مستقیم نیست.
در این محیط پدیده‌هایی مثل زبان، یادگیری و حافظه و حل مساله و ادراک و تفکراتفاق می‌افتد که به آن‌ها فرآیندهای شناختی گفته می‌شود. در رویکرد شناختی، فرآیندهای شناختی را زیربنای رفتار در نظر گرفته و رفتار را به کمک آن توصیف می‌کنند.

رویکرد رفتاریرفتار هر فرد در این رویکرد به برداشت او از محیط و حتی خود وابسته است. ذهن در رویکرد شناختی سیستمی شبیه به رایانه دارد که اطلاعات را گرفته، آن‌ها را پردازش، کدگذاری، تفسیر، ذخیره و بازیابی می‌کند و از این طریق منشا رفتار می‌شود.

این مطلب را نیز بخوانید: ناسازگاری کودک

اعتقاد جان واتسون:

  • هدف روان شناسی(به عنوان شاخه ای از علم طبیعی و کاملاً عینی و آزمایشی) پیش بینی و کنترل رفتار است.
  • روان شناسی باید تنها رفتار را مطالعه کند؛ زیرا رفتار، امری عینی و دیدنی است .
  • روان شناسی تنها می تواند رابطه ی محرک ها (رویدادهای محیطی) و پاسخ های آشکار (رفتار) را مطالعه کند و فقط این دو دیدارپذیر، تعریف پذیر و تغییرپذیرند.
  • رفتار، پاسخ موجود زنده به یک محرک خارجی است.
  • محیط را عامل اصلی رفتار می داند و می گوید زمینه های ارثی در رفتار هیچ نقشی ندارند.

از نظریه پردازان این نظریه: اسکینر و ثرندایک

در این رویکرد آزمایش و تحقیق همچون پشتوانه ای هستند که بر محرک ها و پاسخ های قابل مشاهده تاکید می کنند و تقریبا میشه گفت در این رویکرد همه ی رفتارها به دنبال شرطی شدن و تقویت بوجود آمده اند. ضمن این که چون‌وچرای رفتار در آن مفهومی ندارد بلکه فقط چگونگی رفتار حایز اهمیت است.

مثال:در پرخاشگری کودکان،هرگاه کودکان با ابراز خشم چنان پاسخی نظیر کتک زدن کودک دیگر پاداش دریافت کند یعنی کودکی،کودک دیگر را میزند و آن کودک دیگر مقابله نکند و آن کودک به خواسته اش برسد.

به این طریق کودکی که کتک زده رفتارش تقویت میشود زیرا پاسخ مثبت از کودک گرفته است.

در اوایل قرن بیستم یک روان شناس آمریکایی جان بی واتسون برای اولین بار گفت که تنها رفتار باید موضوع پژوهش در روان شناسی باشد.

در کل روانشناسان رفتارگرا بر عوامل محیطی در شکل گیری رفتارها تاکید دارند و تمرکز آن ها بر اتفاقات درون انسان نیست و از اهمیت کمی برخوردار است. این روان‌شناسان تنها به بررسی رفتار قابل مشاهده فرد می‌پردازند و معتقدند رفتار به وسیله محرک‌های بیرونی کنترل می‌شود.

این مطلب را نیز بخوانید: اهمیت موضوع رازداری در جلسات مشاوره

رویکرد شناختی:

این رویکرد، به تدریج گسترش یافته است و الان یکی از مهم ترین رویکردهای روان شناسی معاصر به شمار می آید. از صاحب نظران شاخص این رویکرد می توان ژان پیاژه، هربرسیمون، جرج میلر و جرام برونر را نام برد.

روانشناسی شناختیرویکرد شناختی بر پردازش اطلاعات تمرکز دارد و به فراگیری، اندوزش، بازیابی و به کارگیری دانش می پردازد. این رویکرد بررسی می کند که چگونه با به کارگیری فرایندهای ذهنی مانند ادراک، حافظه، تصویرسازی ذهنی، مفهوم سازی، مسئله گشایی، استدلال، تصمیم گیری و زبان، اطلاعات را از محیط خود جمع آوری، رمزگردانی و اندوزش کنیم. براساس رویکرد شناختی، ذهن آدمی فعالانه پردازنده ی اطلاعاتی است که دریافت می کند و آن را به اشکال تازه در می آورد.

یکی از دلایل اصلی رشد این رویکرد، گسترش نارضایتی از رویکرد رفتارگرایی بود. دلیل دیگر آن، پیدایش انقلاب رایانه بود که این رویکرد را گسترش داد؛ چراکه پردازش اطلاعات، به کار رایانه شباهت دارد؛ یعنی هر دو از نظام های پردازش اطلاعات برخوردارند.

صاحب نظران روان شناسی شناختی، مطالعه ی ذهنی را که رفتارگرایان کنار گذاشته بودند، بار دیگر با روش علمی و عینی فعال کردند.

این رویکرد، به تدریج گسترش یافته است و اکنون یکی از مهم ترین رویکردهای روان شناسی معاصر به شمار می آید. از صاحب نظران شاخص این رویکرد می توان ژان پیاژه، هربرسیمون، جرج میلر و جرام برونر را نام برد.

این مطلب را نیز بخوانید: درمان افسردگی

از دلایل اصلی رشد این رویکرد:

  • گسترش نارضایتی از رویکرد رفتارگرایی
  • پیدایش انقلاب رایانه(شباهت پردازش اطلاعات به کار رایانه): براساس رویکرد شناختی، ذهن آدمی فعالانه پردازنده ی اطلاعاتی است که دریافت می کند و آن را به اشکال تازه در می آورد.

در رویکرد رفتاری گفتیم که به محرک های بیرونی تاکید میکند.اما در رویکرد شناختی به آن چه در درون انسان اتفاق می افتد توجه میشود و محیط درونی به عنوان یک رابط بین محرک درونی و رفتار است و مستقیم قابل مشاهده نیست.

رویکرد شناختی بر پردازش اطلاعات تمرکز دارد و به فراگیری، اندوزش، بازیابی و به کارگیری دانش می پردازد.

این رویکرد بررسی می کند که چگونه با به کارگیری فرایندهای ذهنی مانند ادراک، حافظه، تصویرسازی ذهنی، مفهوم سازی، مسئله گشایی، استدلال، تصمیم گیری و زبان، اطلاعات را از محیط خود جمع آوری، رمزگردانی و اندوزش کنیم.

در این رویکرد رفتار هرکس به برداشت او از محیط و خود فرد وابسته است.

این مطلب را نیز بخوانید: اختلال خواب

در مورد رویکرد شناختی:

ذهن شبیه یک رایانه است یعنی دربردارنده فرآیند های درون داد،ذخیره سازی و یادآوری است.چون مفاهیم این رویکرد قابل مشاهده نیست به یارانه تشبیه شده است.

به طور مثال یادزدودگی کودکی را تحلیل میکنیم به این علت که نمیتوان خاطرات سه سال اول زندگی را به خاطر آورد در این سن تغییر و تحول مهمی در نحوه ی سازماندهی تجربه ها در حافظه روی می دهد.

چون توانایی زبان در سن ۳ سالگی به میزان چشم گیری افزایش می یابد در این سن بارز تر است.

رویکرد روانکاویرویکرد روان تحلیلی یا رویکرد روانکاوی:

  • مشهورترین رویکرد مطرح در روان شناسی
  • بنیان گذار آن : زیگموند فروید( بیشتر رفتارهای آدمی را متوجه فرآیندهای ناهشیار می داند و براین باور است که این فرایندها سبب بسیاری از رفتارهای انسان می شوند.)

زندگی روانی دو سطح دارد: سطح هشیار (محدود و قابل دسترس) ، ناهشیار .

این مطلب را نیز بخوانید: اضطراب و استرس و درمان آن

در این رویکرد فروید بخش عمده رفتار،ریشه در فرآیند های ناهشیار دارد که این فرآیند های ناهشیار عبارت بود از:باورها،ترس ها و خواست هوایی که شخص از وجودشان آگاه نیست اما بر رفتار او اثر میگذارد.او معتقد بود که تکانه هایی که از بدو تولد همزاد همه ی انسان هاست اثری نافذ بر ما دارند و باید به طریقی با آن ها برخورد کرد.سرکوب کردن آنها سبب از بین رفتن آن نمی شود بلکه از بخش خودآگاه به ناخودآگاه رفته ولی آنجا از بین نمی رود و خود را به صورت مشکل های هیجانی و بیماری های روانی بروز می‌دهد.

این دیدگاه، فرآیندهای روانی را عمدتا متعلق به بخش ناهشیار دانسته و بیان می‌دارد فرد دائما در تعارض انگیزه‌های ناهشیار خود قرار دارد.

برای مثال:برخی افراد هنگامی که مضطرب می شوند دست به پرخوری میزنند این افراد احتمالا در موقعیت های اضطراب آور به همان پاسخی دست می‌زنند که در طول زندگی برای آن ها مایه ی راحتی بوده است.یعنی پاسخ خوردن.

  • آشفتگی های بیماران روانی، از بخش ناهشیار ذهن نشئت می گیرد که باید آنها را کشف و آشکار کرد. هرگاه این فرایندهای ناهشیار آشکار شود، بیماری می تواند تعارض های خود را حل کند و زندگی ایدئال و شایسته ای داشته باشد.
  • برای آشکار کردن بخش ناهشیار فرد، از روش هایی مانند هیپنوتیزم ، تحلیل رویا، و تداعی آزاد استفاده میشود.

طبق رویکرد روان کاوی که توسط فروید مطرح هست روان انسان ها از دو سطح تشکیل می شود: سطح هشیار و ناهشیار. سطح هشیار یک محدوده کوچک و قابل دسترس و سطح ناهشیار یک فضای وسیع است که شامل باورها، ترس‌ها و خواسته‌هایی می شود که فرد از آن‌ها آگاه نیست ولی بر رفتار او تاثیر می‌گذارند.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره پیش از ازدواج

در رویکرد روان کاوی، فرآیندهای روانی عمدتا متعلق به بخش ناهشیار هستند و فرد دائما در تعارض انگیزه‌های ناهشیار خود قرار دارد. بنابراین هر نیازی که با عدم ارضا مواجه شود از حیطه هشیار به حیطه ناهشیار ذهن رانده شده و با ماندگاری در این بخش که قسمت ناخودآگاه انسان است بر رویاها و لغزش‌های کلامی او اثر می‌گذارند.

طبق عقاید فروید بخش عمده رفتار، ریشه در فرآیندهای ناهشیار دارد که همان باورها، ترس‌ ها، و خواست‌ هائی است که شخص از وجود آنها آگاه نیست اما در هرحال بر رفتار او اثر می‌گذارند. طبق رویکرد روان کاوی بسیاری از تکانه ‌هائی که در دوره های کودکی با منع یا تنبیه والدین یا جامعه روبه‌رو شده‌اند، برخاسته از غریزه‌های فطری هستند. این تکانه‌ ها از آنجا که از بدو تولد در همه انسان ها وجود دارند از قدرت اثرگذاری فراگیری برخوردار می باشند که باید به ‌نحوی آن ها را حل و فصل کرد.

منع تکانه های عصبی یا همان نیازهای غریزی تنها باعث می‌شود تا از حیطه هوشیار به حیطه ناهشیار رانده شده و در همان جا نیز ماندگار شوند. این عوامل بر رؤیاها، لغزش‌های لفظی (slipe of speech)، و اطوار قالبی (mannerisms) اثر گذاشته و به‌ صورت مشکلات هیجانی و نشانه‌های (symptoms) بیماری روانی، یا برعکس به‌ شکل رفتارهای مورد پذیرش جامعه مانند فعالیت های هنری و ادبی جلوه‌گر می شوند.

سان از سه بخش «نهاد»، «من» و «فرامن» تشکیل شده است.

نهاد: منبع انرژی و دربردارنده ی لذت و پرخاشگری

«من» : در درون انسان، بالقوه موجود است و با توجه به واقعیت و ارشادهای فرامن برتر به کنترل نهاد می پردازد و راه انرژی آزاد شده نهاد را تعیین می کند.

«فرامن» : تحت تأثیر قوانین خارج از انسان شکل می گیرد و با ماهیت اصلاحی، در برابر خواسته های نهاد قرار دارد.

رویکرد انسان گرایی یا پدیدار شناختی: مطالعه تجربه‌های شخصی و درونی فرد از دیدگاه خود فرد.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره مهارتهای زندگی

رویکرد انسان گرایی در روانشناسی

روانشناسی انسان گرایانه، یک دیدگاه روانشناختی است که بر مطالعه کل فرد تأکید دارد (به عنوان هولیسم شناخته میشود). روانشناسی انسان گرایانه، به رفتار انسانی نه تنها از طریق چشم ناظر بلکه از طریق چشم فردی که رفتار می کند، نگاه می کند. روانشناسان انسانگرا معتقدند رفتار فردی به احساسات داخلی و خودشناسی مرتبط است. دیدگاه انسان گرایانه بر این دیدگاه استوار است که هر فرد منحصر به فرد، اراده آزادی برای تغییر در زندگی اش در هر زمان دارد. دیدگاه انسان شناسی نشان میدهد که ما هر کدام مسئولیت شادی و رفاه خود را به عنوان انسان میدانیم.

روانشناسی انسانگرایانه

ما ظرفیت ذاتی برای خودکفایی داریم که این ظرفیت میل به منحصر به فرد شدن ما برای دستیابی به بالاترین پتانسیل به عنوان فردی از جامعه است. با توجه به این که تمرکز بر روی فرد و تجربیات شخصی و درک ذهنی او از جهان است، انسان گرایان روش های علمی را برای مطالعه رفتارها نامناسب میدانند. دو تئوری تاثیرگذار و پایدار در روانشناسی انسان گرایانه که در دهه های 1950 و 1960 پدید آمد، کارل راجرز و ابراهام ماسلو هستند

این رویکرد را دو تن از روان شناسان مشهور به نام های کارل راجرز و آبراهام مزلو گسترش دادند. در این رویکرد به مسائلی توجه شد که برای انسان هدفمند و ثمربخش باشد. این دو روان شناس به موضوع هایی توجه کرده اند که به طور مستقیم به خود انسان باز می گردد(عزت نفس، اراده ی آزاد، خودشکوفایی و داشتن تجارب متعالی). آن ها به به حل مسائل انسانی و کمک به پیشرفت و رشد شخصیتی و رهایی از کنترل بیرونی هم علاقه داشتند.

این رویکرد بین ۲ رویکرد رفتاری و روانکاوی قرار دارد.این دیدگاه میگه که رفتار آدمی به ادراک او از جهان بستگی داره نه عینیت او از جهان.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره خیانت

در این رویکرد:

  • باید به ارزش های شخصیتی انسان و بی همتایی وی توجه شود.
  • بر اصولی مانند احترام به ارزش های فردی، علاقه به کشف جنبه های جدید رفتار و تعصب نداشتن به روش های پذیرفته شده ی دیگر تکیه دارند.
  • همچنین صاحبان این رویکرد بر نیازهای روان شناختی، مانند نیاز به محبت، پیشرفت یا خلاقیت تأکید کرده اند.

انسان، آزاد و از روی انتخاب و در جهت توانایی رشد و خودشکوفایی رفتار می‌کند. هم چنین نیروی انگیزشی اصلی هر فرد نیز گرایش به سمت رشد و شکوفا شدن دارد که بتواند توانایی‌های بالقوه خود را به‌کار گرفته و به رشدی گسترده تر برسد.

در همه ی ما این یک نیاز اساسی هست که توانایی ها و استعدادهای خودمان را شکوفا کنیم و از وضعیت کنونی خود پیشرفت زیادی داشته باشیم.

این نوع رویکرد بیشتر با ادبیات و معارف انسانی دم سازه تا علم.این رویکرد منحصر به تجربه های شخصی فرد است یعنی با پدیدار شناسی فرد سرو کار داره اعتقاد بر این است که برای فهم رفتار اجتماعی،انسان باید به تعریف خود فرد از موقعیت دست یافت به فرهنگی که گذشته فرد و حالت انگیزشی فعلی او بستگی داشته باشد.

این رویکرد هر نوع جبر در رفتار به صورت‌های روانی، زیستی، اجتماعی و اقتصادی را رد می‌کند و طرفدار آزادی انسان در رفتارهاییت که از او سر می زند.

البته باید توجه داشت درمان های روانشناسی بر پایه رویکرد های روانشناسی مختلف هستند.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره با موبایل

در درمان های روان شناسی گاهی از رویکرد های التقاطی یعنی آمیخته است استفاده میشود.

مثلا درمان با روش سی بی تی CBT یعنی درمان آمیخته از رویکرد شناختی و رفتاری.امروزه خیلی از این روش درمانی استفاده می شود.

روان درمانی چیست؟

روان درمانی به عنوان گفتار درمانی، درمان روانی- اجتماعی، مشاوره نیز شناخته می شود. روان درمانی روش اولیه برای درمان مشکلات سلامت روان با صحبت با روانشناس، روانپزشک، مشاور یا سایر ارائه دهندگان سلامت روان است. هدف آن کمک به آنها برای درک بیماری خود و آموزش راهبردها و ابزارهایی است که افکار و رفتارهای ناسالم را مدیریت می کنند.

برای بسیاری، بسته به بیماری روانی و شدت آن، روان درمانی به تنهایی ممکن است درمان کافی باشد. در موارد دیگر، روان درمانی با دارو ترکیب می شود. درمانگران شما با شما (یا خانواده تان) همکاری خواهند کرد تا بهترین برنامه درمانی را برای نیازهای خاص شما ایجاد کنند.

انواع مختلف روان درمانی چیست؟

نوع روان درمانی که فرد دریافت می کند به نیازهای منحصر به فرد خودش بستگی دارد. اغلب اوقات یک درمانگر از یک رویکرد ترکیبی استفاده می کند، تکنیک های نمونه گیری شده از انواع مختلف روان درمانی.رویکردهای زیادی برای روان درمانی وجود دارد. هیچ رویکرد واحدی وجود ندارد که برای همه کارساز باشد. در موارد دیگر، یک نوع روان درمانی متمرکز ممکن است بهترین رویکرد درمانی باشد. نوع روان درمانی که فرد دریافت می کند به نیازهای منحصر به فرد خودش بستگی دارد.

بسیاری از این درمان ها که برایتان شرح داده خواهد شد دائما در حال پیشرفت هستند. برخی از تکنیک های درمانی به صورت علمی در مقیاس بزرگ آزمایش شده اند. در حالی که سایرین جدیدتر هستند و اغلب با روان درمانی های معتبرتر ترکیب می شوند. بیش از پنجاه نوع رویکرد درمانی وجود دارد. با این حال، تنها تعداد کمی از آنها رایج هستند.

در اینجا انواعی وجود دارد که بیشتر با آنها روبرو می شوید.این رویکردها بدون توجه به سایر عواملی که بعداً در راهنما بررسی خواهیم کرد، اعمال می شوند.به یاد داشته باشید، اکثر درمانگران رویکردهای درمانی را ترکیب می کنند و یک رویکرد مشاوره یکپارچه را برای هرمراجع در نظرمی گیرند.

روانشناسی شناختی

درمان شناختی رفتاری (CBT)

درمان شناختی رفتاری ترکیبی از دو نوع درمان است: شناخت درمانی و رفتار درمانی. شناخت درمانی تمرکز بر افکار و باورهای یک فرد است و اینکه چگونه بر خلق و خو و اعمال فرد تاثیر می گذارد. هدف این است که فرد را به نوع خاصی ازتفکرآگاه کرده و آن را به سمت سازگاری و سلامت بیشتر هدایت کند. روش دیگر رفتار درمانی، بر رفتار متمرکز است. با آگاهی دادن به رفتارها، اعمال یا عادات ناسالم فرد، رفتار درمانی می تواند به تغییر الگوهای رفتاری کمک کند.

رفتار درمانی دیالکتیکی DBT

رفتار درمانی دیالکتیکی شکلی از CBT است که به طور خاص برای درمان افرادی که افکار و اعمال خودکشی دارند به کار می رود. در سال‌های اخیر، DBT برای درمان مؤثر افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) گسترش یافته است. DBT برای کمک به مراجعان برای کسب بینش و مهارت برای مدیریت افکار، احساسات و رفتارهای خود ساختار یافته است.

درمان روان پویایی

درمان روان پویایی نوعی روانشناسی عمقی است. تمرکز آن این است که به شما کمک کند تا خودآگاهی و درک بیشتری نسبت به اعمال خود به دست آورید. این رویکرد به شدت بر رابطه بین مراجع و درمانگر با هدف شناسایی و کشف اینکه چگونه احساسات و انگیزه های ناخودآگاه می توانند بر رفتار تأثیر بگذارند، متکی است. درمان روان پویشی بیشتر التقاطی است و اغلب با انواع دیگر درمان، مانند CBT یا IPT، برای درمان انواع مختلف اختلالات روانی در هم تنیده می شود.

درمان بین فردی (IPT)

درمان بین فردی بیشتر به صورت فردی برای درمان افسردگی یا دیس تایمیا استفاده می شود. درمان بین فردی بر روابط بین فردی افراد متمرکز است. رویکرد درمانی بر این فرض استوار است که بهبود الگوهای ارتباطی و نحوه ارتباط شما با دیگران به طور موثر افسردگی شما را درمان می کند. درمان بین فردی به شما کمک می کند تا تشخیص دهید که یک رفتار چه زمانی مشکل ایجاد می کند و شما را راهنمایی می کند تا آن را تغییر دهید.

خانواده درمانی سیستمی

این شکل از درمان اغلب «زوج درمانی» یا «مشاوره رابطه» نامیده می شود. تمرکز آن کار با خانواده ها و زوج ها در روابط صمیمانه برای پرورش تغییر و توسعه است. این مکتب درمانی به زوج یا خانواده به عنوان یک سیستم واحد می نگرد و درمان با مشارکت مستقیم همه اعضا در جلسات درمانی انجام می شود.

 

درمان خانواده محور( FFT)

درمان خانواده محور برای کمک به درمان اختلال دوقطبی توسعه یافته است. تکنیک درمانی با این فرض طراحی شد که رابطه بیمار با خانواده اش برای موفقیت در مدیریت بیماری او حیاتی است. جلسات درمانی خانواده محور شامل اعضای خانواده با هدف بهبود روابط خانوادگی و ایجاد سیستم حمایتی برای درمان است.

هیپنوتیزم درمانی شناختی-رفتاری

هیپنوتیزم درمانی شناختی-رفتاری یک رویکرد یکپارچه ترکیبی از هیپنوتیزم بالینی و درمان شناختی رفتاری است. گاهی اوقات از آن به عنوان هیپنوتیزم CBT یاد می شود، جایی که هیپنوتیزم به عنوان یک مزیت افزودنی برای CBT سنتی استفاده می شود. مطالعات نشان داده اند که هیپنوتیزم CBT می تواند به کاهش علائم پس از درمان کمک کند و ممکن است در کمک به درمان اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) استفاده شود.

هیپنوتیزم درمانی

هیپنوتیزم درمانی

اغلب برای کمک به مراجعان برای ترک عادت های بد استفاده می شود، درمانگراز هیپنوتیزم یا پیشنهادات هیپنوتیزمی استفاده می کند تا مراجع را به حالت “خلسه مانند” برساند که در آن تمرکز بیشتری را تجربه می کند. یک هیپنوتیزم درمانگر از تکرار کلامی و تصاویر ذهنی استفاده می کند تا به شما کمک کند احساس آرامش و بازتر بودن برای پیشنهادات داشته باشید. توجه به این نکته مهم است که هیچ وقت کنترل رفتار خود را از دست نمی دهید.

بیان درمانی

بیان درمانی نوعی روان درمانی است که از تکنیک های مختلف بیان خلاق به عنوان شکلی، برای ارتباط با درمانگر استفاده می کند. این شکل از درمان بر این فرض استوار است که افراد می توانند از طریق فرآیند خلق هنر، موسیقی، رقص، نوشتن یا سایر اعمال بیانی به بهبودی خود کمک کنند. در حالی که مراجعانی که می توانند از درمان بیانی استفاده کنند ممکن است طیف وسیعی از مشکلات، ناتوانی ها یا تشخیص ها را داشته باشند – درمان بیانی به ویژه در درمان افسردگی خفیف مفید است. درمان بیانی یک اصطلاح کلی برای انواع هنر درمانی خلاقانه است. برخی از انواع رایج درمان بیانی عبارتند از: هنر درمانی، رقص درمانی، نمایش درمانی، موسیقی درمانی و نوشتن درمانی.

بازی درمانی

بازی درمانی یک تکنیک درمانی مهم است که برای کودکان استفاده می شود. حداقل، استفاده از اسباب‌ بازی‌ها می‌تواند به درمانگر کمک کند تا با کودک ارتباط برقرار کند. در حالی که تحقیقات در بازی درمانی بسیار کم است، درمانگر گاهی اوقات می تواند مشکلات کودک را با تماشای نحوه بازی او بهتر درک کند.

درمان با رویکرد انسان‌گرایانه

رویکرد انسان‌گرایانه به درمان، طبیعت انسان را اساساً خوب می‌بیند، وبا حفظ روابط سالم و معنادار و انتخاب‌هایی که به نفع خود و دیگران استدر ارتباط است. درمانگر راهنمایی است که به مراجع کمک می کند تا خود را از فرضیات و ادراک منفی از خود رها کند. هدف تشویق رشد، خودشکوفایی و خود هدایتی است. برای روانشناس انسان گرا، نبودن خود واقعی منشأ مشکلات است.

درمان با رویکرد اگزیستانسیال

مشابه با رویکرد انسان گرایانه، رویکرد وجودی به درمان با توجه به رشد مثبت نسبت به آسیب شناسی، خود را از سایر سبک های درمانی جدامی کند. با این حال، این دو رویکرد بر اساس مضمون متفاوت هستند، زیرا درمانگر وجودی علاقه مند است که مراجع را برای یافتن معنا یا هدف در زندگی خود راهنمایی کند، در حالی که همزمان با مسائل خود روبرو می شود. روانشناس وجودی فرض می کند که مشکلات مراجع ناشی از عدم ایجاد معنا در زندگی آنهاست.

درمان با مشاوره مبتنی بر ذهن آگاهی

مشاوره مبتنی بر ذهن آگاهی مبتنی بر فلسفه ذهن آگاهی است، که «به فرآیندی اشاره دارد که به یک حالت روانی منجر می‌شود که با آگاهی بدون قضاوت از تجربه لحظه حال، از جمله احساسات، افکار، حالات بدنی، هوشیاری و محیط،مشخص می شود. در طول درمان مبتنی بر ذهن آگاهی، مراجع بدون قضاوت به احساسات و افکار خود در لحظه توجه می کند. پیروی از سنت‌های بودایی، روشی باز و پذیرنده برای پاسخ دادن به افکار است.

مشاوره مبتنی بر ذهن آگاهی، رویکردی است که به طور فزاینده ای محبوب است و هدف آن کمک به مراجعان برای افزایش آرامش و در عین حال حذف قضاوت های منفی یا استرس زا است. این تکنیک به مراجعین کمک می کند که چگونه با عوامل استرس زای عاطفی به طور انعکاسی به جای انعکاس برخورد کنند.انواع مختلفی از رویکردهای مراقبه ذهن آگاهی ممکن است به عنوان بخشی از مشاوره ذهن آگاهی استفاده شود، مانند یوگا، مراقبه تنفس، مراقبه نشسته، اسکن بدن و اسکن صدا.

اسکن بدن شامل توجه تدریجی به قسمت‌های مختلف بدن در حین کشش و سپس شل کردن عضلات است. با اسکن صدا، پاسخ به صداها به گونه ای تنظیم می شود که تاثیر بد آنها کاهش می یابد. در حالی که رویکردهای ذهن آگاهی اغلب به CBT و سایر اشکال درمانی اضافه می شوند، شواهد اخیری وجود دارد که از مزایای منحصر به فرد آنها برای کاهش اضطراب حمایت می کند.

تمرکز حواس مان را بر روی ذهن آگاهی متمرکز کنیم

ذهن آگاهی حالتی از ذهن است که به ما کمک می کند تمرکزی غیرقابل قضاوت بر لحظه حال پرورش دهیم. این ما را تشویق می کند تا به احساسات، افکار و احساسات بدن خود آگاهی بیاوریم.نکته مهم این است که ذهن آگاهی یک پیش بینی کننده مهم رفاه است و با سطوح بیشتری از رضایت از زندگی، عاطفه مثبت، خودمختاری و شایستگی مرتبط است.

در دهه گذشته، تحقیقات علمی در مورد ذهن آگاهی به شدت افزایش یافته است. ما می دانیم که برای برخی از ما، ذهن آگاهی را می توان به طور طبیعی و با حداقل آموزش تجربه کرد. با این حال، ما همچنین می دانیم که ذهن آگاهی را می توان به روش های مختلفی آموزش داد.بنابراین، با ابزارهای مناسب، همه این ظرفیت را دارند که حس عمیق‌تری از ذهن آگاهی را به زندگی خود بیاورند.

درمان بین فردی (IPT)

IPT یک درمان گفتاری است که به افراد مبتلا به افسردگی کمک می کند تا مشکلات موجود در روابط خود با خانواده، شریک زندگی و دوستان را شناسایی و برطرف کنند.ایده این است که روابط ضعیف با افراد در زندگی شما می تواند باعث ایجاد احساس افسردگی در شما شود.افسردگی به نوبه خود می تواند روابط شما را با دیگران بدتر کند.اگر افسردگی خفیف تا متوسط ​​دارید که به سایر درمان های گفتاری مانند CBT پاسخ نداده است، ممکن است به شما IPT پیشنهاد شود.

درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)

درمان‌های مبتنی بر ذهن آگاهی به شما کمک می‌کنند تا لحظه به لحظه روی افکار و احساسات خود تمرکز کنید.

روان درمانی

MBCT برای کمک برای جلوگیری از بازگشت افسردگی و کمک به برخی از انواع اضطراب و استرس استفاده می شود MBCT تکنیک‌های تمرکز حواس مانند مدیتیشن و تمرین‌های تنفسی را با شناخت درمانی ترکیب می‌کند، که در مورد یادگیری نحوه مدیریت افکار و نحوه ایجاد احساس در شما است.

روان درمانی روان پویشی

روان درمانی روان پویشی به این موضوع می پردازد که چگونه تجربیات و افکار دوران کودکی که از آنها آگاه نیستید (ذهن ناخودآگاه شما) بر تفکر، احساسات، روابط و رفتار امروز شما تأثیر می گذارد.

شما در مورد افکار و احساسات خود با یک درمانگر صحبت می کنید. این نوع گفتار درمانی ممکن است برای حدود 16 جلسه ارائه شود.

زوج درمانی

زوج درمانی می تواند به افرادی که افسردگی دارند کمک کند که ممکن است با مشکلاتی در رابطه آنها با شریک زندگیشان مرتبط باشد. گاهی اوقات زوج درمانی رفتاری (BCT) یا زوج درمانی افسردگی (CTfD) نامیده می شود.زوج درمانی معمولاً شامل 15 تا 20 جلسه در طول 5 تا 6 ماه است.

مشاوره زوجین

مشاوره زوجین، مشاوره رابطه یا مشاوره ازدواج نوعی درمان است که به دنبال کمک به برقراری ارتباط و تسهیل تغییر در یک رابطه صمیمی است. به طور معمول، اصطلاح “مشاوره زوجین” زمانی به کار می رود که درمان به طور خاص برای دو نفر در یک رابطه طراحی شده باشد. با در نظر گرفتن این موضوع، مشاورانی که این شکل از درمان را ارائه می دهند باید آموزش های مربوطه را داشته باشند تا به آنها کمک کند تا با پویایی یک زوج کار کنند.

درمان بین فرهنگی

درمان بین فرهنگی (همچنین به عنوان درمان چند فرهنگی شناخته می شود) نوعی از گفتار درمانی است که به ویژه به اهمیت زمینه های فرهنگی متنوع در یک محیط درمانی حساس است و به اهمیت آن می پردازد. این نوع مشاوره بر روی کار درمانی با تجربه فردی بیمارانی که به دلیل ساختارهای فردی آنها در محیط های اجتماعی احساس می کنند توسط فرهنگ اکثریت به حاشیه رانده شده اند، تمرکز دارد.درمان بین فرهنگی اهمیت تجربه فرهنگی را در خط مقدم درمان قرار می دهد و امیدوار است به افراد با پیشینه های فرهنگی متنوع و اقلیت کمک کند تا هویت قومی و فرهنگی سالمی را ایجاد کنند که دارای خودپذیری و عزت نفس هستند.

اکوتراپی

اکوتراپی یک اصطلاح کلی برای یک نوع درمان است که بر شرکت در فعالیت‌های ضعیفی که در طبیعت انجام می‌شود تمرکز دارد. بهره گیری از خواص آرام بخش جهان طبیعی و پرورش این ارتباط در رویکرد به شفا نقش اساسی دارد.اکوتراپی بر مبنایی جامع کار می کند و به جای سلامتی فرد، بر فعالیت تمرکز دارد. فعالیت ها شامل حفاظت، باغبانی، تماشای ستارگان، پیاده روی و کشاورزی است و توسط درمانگران و مشاوران یا متخصصان آموزش دیده هدایت می شود.

راه رفتن و صحبت درمانی

پیاده‌روی و گفتار درمانی به بهترین وجه به‌عنوان «روش سنتی مشاوره در بیرون» توصیف می‌شود. این نوعی از گفتار درمانی است که در آن مشاور و مراجعانش در طول مسیر محلی مانند خط ساحلی، مسیر پیاده‌روی عمومی یا پارک، با هم قدم می‌زنند.

جلسه مشاوره به این شکل از درمان می‌تواند به ویژه برای افرادی که اتاق مشاوره سنتی را ترسناک می‌دانند که برای یافتن زمانی برای بیرون رفتن تلاش می‌کنند مفید باشد و می‌تواند به تغییر ادراکات و احساسات فعلی از «گیر کردن» کمک کند. راه رفتن و گفتار درمانی همچنین می تواند برای افرادی که در بحث درباره احساسات خود تلاش می کنند مفید باشد و می تواند از طبیعت به عنوان بیانی استعاری از احساسات استفاده کند.

سیستم های خانواده درمانی داخلی

سیستم درمانی درونی خانواده، یا درمان IFS، رویکردی است که «بخش‌های» مختلف درون ما و یک خود درونی اصلی را تشخیص می‌دهد. تصور می‌شود که خود هسته‌ای ما، آرام، متصل و دلسوز است، اما دسترسی ما به آن می‌تواند توسط بخش‌های دیگری که ممکن است به دلیل تجارب زندگی ماهیت افراطی داشته باشند، مانع شود. این می تواند منجر به رفتارهای غیر مفید از جمله اعتیاد، کمال گرایی و انتقاد از خود شود.هدف از درمان IFS این است که به شما کمک کند بخش های مختلف خود را بشناسید و با آنها ارتباط برقرار کنید، آنها را درک کنید و با خود اصلی خود ارتباط برقرار کنید. امید این است که خود مسئولیت را بر عهده بگیرد و کمک کند که قطعات به طور هماهنگ با هم کار کنند.

گروه درمانی

همانطور که از نام آن پیداست، گروه درمانی در یک گروه، معمولاً پنج تا پانزده بیمار انجام می شود. درمان گروهی حضوری یا آنلاین اغلب به سمت یک موضوع خاص مانند افسردگی، اضطراب اجتماعی یا سوء مصرف مواد هدف قرار می گیرد.این شکل از درمان مزایایی را ارائه می دهد که درمان فردی ممکن است نداشته باشد. این گروه ممکن است به یک شبکه حمایتی برای بیمار تبدیل شود و عمل گوش دادن و صحبت کردن با دیگران ممکن است به بیمار کمک کند تا مشکلات خود را در چشم انداز قرار دهد.

منابع:

  1. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «رویکردهای روان‌شناسی»
  2. هیلگارد،روانشناسی عمومی
  3. مقاله سایت میگنا
  4. کتاب روان شناسی کاربردی (1).
  5. حسین شکرکن ودیگران، مکتب های روان شناسی و نقدآن، ج2، ص405.

باتشکر از توجه شما .برای دریافت مشاوره با متخصصین روانشناسی داناک با شماره تلفن های منشی در هر ساعت هماهنگ بفرمایید. مشاوره بصورت تلفنی در سراسر کشور و حضوری در تهران می باشد.

تلفن منشی: 09120992294

خشم و پرخاشگری

خشم و مدیریت آن

همه ما در زندگی خشم و پرخاشگری را به گونه ای تجربه کرده ایم و میکنیم.خشم ممکنه از جانب خود ما یا اطرافیا ن سر بزنه.هیچ کس هست که تا حالا خشمگین نشده باشه؟یا خشم از محیط را ندیده باشد؟یا عصبانی نشده باشد؟بررسی های زیادی درباره خشم و پرخاشگری انجام شده است.

شما جزء چه گروهی هستین؟باخودتون صادق هستین یا در حالت انکار به سر میبرید و مقاومت دارن با واقعیت روبرو بشین؟

جواب اغلب نه هست.یعنی بالاخره خشم در جایی در محیط ما دیده میشود .حالا برخوردها متفاوت هست. تفاوت در تربیت و ژنتیک و محیط و خیلی چیزای دیگه که در این مقاله آورده شده در بروز خشم و پرخاشگری مفید هستند.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره روانشناسی

خشم حالتي است از هيجان . قبل از آنکه تعريفي از خشم آورده شود ضروري است که هيجان تعريف شود . هيجان نوعي واکنش کلي و شديد ارگانيزم نسبت به يک موقعيت دور از انتظار ، همرا با يک حالت عاطفي است . اين حات عاطفي ممکن است خوشايند ويا ناخوشايند باشد ، مانند محبت خشم و ترس و …

خشم حالتي از هيجان است که در آن انسان براي رهانيدن خود از يک حالت فشار به تلاشهايي دست مي زند و يا حرکاتي انجام مي دهد . خشم معمولا زماني ظاهر مي شود که انسان در راه ارضاي انگيزه هاي خود با موانعي رو به رو شود و يا اينکه در انجام کاري با شکست مواجه گردد و منافع وي به خطر افتد .

اغلب خشم و پرخاشگري يکی ميدانند، در حالي که خشم با پرخاشگري فرق دارد ، چرا که پرخاشگري نوعي رفتار است که براي آسيب رساندن به طرف مقابل از فرد پرخاشگر سر ميزند . ولي در خشم چنين حالتي ممکن است پيش نيايد . البته بعضي مواقع خشم با پرخاشگري همراه مي شود و آن زماني است که فرد در اثر خشم بخواهد به کسي صدمه وارد نمايد .

عصبانیت

به طور کلي هيجان با نيازهاي انسان رابطه بسيار نزديک دارد و گاه مي توانند سلامت انسان را تضمين نمايند ، مانند هيجان ترس که مو جب مي شود زماني که فرد احساس خطر کند ، از خود دفاع کند يا فرار کند و گاه مي تواند عامل اصلي پديد آيي اختلالات رواني شود . چنانچه انسان خشمگين شود ممکن است تعادل رواني خود را از دست بدهد به همين منظور است که حضرت علي (ع) مي فرمايد : به هنگام خشم نه تصميم ، نه تشويق ، نه تنبيه .

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره خانواده

نشانه هاي خشم

هيجان خشم داراي علائم بسياري است که بروز اين علائم از يک سو به ميزان ايجاد حالات خشم بستگي دارد و از سوي ديگر به حالات رواني و شخصيتي فرد وابسته است . علائم خشم را به طور کلي به دو دسته مي توان تقسيم کرد:

  1. علائم فيزيولوژي خشم مانند : لرزش اندام ، بالا رفتن فشار خون ، پا به زمين کوبيدن ، لگد زدن ، فرياد زدن ، نبض تند و …
  2. علائم رواني خشم مانند : ضعف در حافظه ، تقليل قوه فهم ، سلب اراده ، اشتباه در تصميمات و …

چرا انسان خشمگين مي شود ؟تا حاا ازخوتون این سوال رو کردین؟

عوامل به وجود آورنده خشم در افراد بسيار متعدد و پيچيده اند اما به طور کلي مي توان گفت : زماني که انسان در راه دست يابي به اهداف با موانعي رو به رو مي شود و يا اينکه مورد تهديد قرار مي گيرد ، در اين حالت يکي از عکس العمل هاي معمولي او مي تواند خشم باشد .

از ديگر عواملي که در اين راه مداخله مي کنند مي توان به محدوديت هاي شديد ، احساس نا امني ، مشکلات در يادگيري مهارت هاي جديد ، تمسخر ، رفتارهاي غير عادلانه ، تبعيض ها ، زور گويي ها ، دروغ گفتن ، تحميل عقايد ، تهاجم و حملات ، بي توجهي به نيازها و در تعارض قرار گرفتن اشاره کرد .

این مطلب را نیز بخوانید: درمان افسردگی

انواع پرخاشگري‌

پرخاشگري‌ ‌ نوع‌ رفتاري‌ است‌ كه‌ از خشم‌ و عصبانيت‌ نشأت‌ مي ‌گيرد و مي ‌توان آن‌ به‌ دو گروه‌ تقسيم‌ بندي‌ كرد:

الف:پرخاشگري‌ خصمانه

پرخاشگري‌ خصمانه رفتاري‌ است‌ كه‌ به‌ منظور صدمه‌ و آزار رساندن‌ به‌ ديگري‌ يا ديگران‌ ابراز مي ‌شود؛ و هدف‌ در آن‌ صرفاً آزار رساندن‌ است. مثلاً كودكي‌ كودك‌ ديگر را مي ‌زند و يا در مدارس‌ ديده‌ مي‌ شود كه‌ زنگ‌هاي‌ تفريح، كودكان‌ در حياط‌ مدرسه‌ بعضاً به‌ كتك ‌كاري‌ مي ‌پردازند.

ب:پرخاشگري‌ وسيله‌ اي

پرخاشگري‌ وسيله‌ اي رفتاري‌ است‌ كه‌ فرد به‌ وسيله‌ آن‌ خواستار به‌ دست ‌آوردن‌ هدفي‌ ديگر است‌ و ابداً قصد حمله‌ به‌ ديگران‌ يا اذيت‌ كردن‌ آنها را ندارد. البته‌ در اين‌ ميان‌ ممكن‌ است‌ لطمه‌ اي‌ نيز به‌ كسي‌ وارد شود. مثلاً كودكي‌ بزهكار كيف‌خانمي‌ را مي ‌ربايد تا به‌ اين‌ وسيله‌ مورد تشويق‌ و تأييد گروه‌ همسالان‌ قرار گيردممكن‌ است‌ پرخاشگري‌ جنبه‌ انتقام‌ گيري‌ نيز داشته‌ باشد. يعني‌ كودكي‌ كه‌ مورد اذيت‌ و آزار قرار گرفته‌ و نتوانسته‌ خشم‌ خود را ابراز كند، اكنون‌ با پرخاشگري‌ به‌ كاهش‌ اضطراب‌ خود مي ‌پردازد. در اين‌ جا پرخاشگري‌ وسيله‌ اي‌ است‌ كه‌ كودك‌ با توسل‌ به‌ آن‌ مي ‌خواهد به‌ هدف‌ خود يعني‌ كاهش‌ اضطراب‌ دست‌ يابد.

این مطلب را نیز بخوانید: اهمیت موضوع رازداری در مشاوره

علت خشم و پرخاشگری چیست؟

پرخاشگری

موقعیکه در شرایطی مجبور به پرخاشگری قرار می‌گیرید احساس ناراحتی و بی‌قراری به شما دست می‌دهد و فشاری را روی خود احساس می‌کنید. کنترل رفتار در چنین موقعیت‌هایی دشوار می‌شود و امکان دارد که ندانید چه رفتار اجتماعی در آن موقعیت مناسب است. گاهی ممکن است شخصی با هدف انتقام گرفتن یا آزار و تحریک فرد دیگر دست به رفتارهای پرخاشگرانه بزند. پرخاشگری نسبت به خود شخص نیز وجود دارد. فرد باید تلاش کند تا علت و ریشه رفتارهای اینچنینی را در خود کشف کند.

تست افسردگی بک

خشم یک احساس طبیعی و سالم است؟

اگر کنترل خشم از حد خود خارج شود، آن وقت خشم به یک احساس ناخوشایند تبدیل می‌شود. خشم مزمن یا انفجاری عواقب جدی برای روابط، سلامتی و وضعیت روانی دارد. کنترل خشم ساده‌تر از آن چیزی است که شما بدان فکر می‌کنید. نگاهی به دلایل اصلی بروز خشم ممکن است بر رفتار فرد تأثیرگذار باشد که با ابزار مدیریت خشم، می‌توان آن را کنترل کرد.

تفاوت هاي جنسيتي

پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. اين تفاوت در غالب فرهنگ ها و تقريباً در همه سنين و نيز در غالب حيوانات ديده مي شود. پسرهابيش از دخترها پرخاشگري بدني و لفظي دارند. از سال دوم زندگي اين تفاوت ها آشکار مي شود. براساس مطالعات مشاهده اي در مورد کودکان نوپاي بين سنين ۱ تا ۲ سال تفاوت هاي جنسيتي از لحاظ تعداد پرخاشگري بعد از ۱۸ ماهگي ظاهر مي شود و قبل از آن اثري از آن نيست. پسرها به خصوص وقتي که به آنان حمله مي شود يا کسي مزاحم کارهايشان مي شود تلافي مي کنند.

این مطلب را نیز بخوانید: آیا فرد خوش بینی هستید؟

الگوهاي پرخاشگري در کودکان

همه جوامع بايد راه هايي را بيابند تا مانع از آن شوند که اعضاي آن به هم آسيب برسانند. همه مردم رفتاپرخاشگرانه را تا اندازه اي کنترل مي کنند ولي از لحاظ ارزشي که براي آن قايلند و ميزان محدود کردن آن ، با هم فرق دارند.براي مثال، در ميان قبايل سرخپوست آمريکايي، کومانچي ها و آپانچي ها کودکانشان را جنگجوو پرخاشگر بار مي آورند و حال آنکه هوپيها وزوني ها به فرزندانشان صلح جويي و رفتار غير پرخاشگرانه مي آموزند.

اصولاً در فرهنگ آمريکاي براي پرخاشگري وسرسختي ارزش قايلند. والدين کودکان به شدت پرخاشگر غالباً به هنگام اعمال قواعد و معيارها خشونت دارند و پرخاشگرند. وقتي که واکنش خشونت آميزي بروز مي کند ساير اعضاي خانواده کاري مي کنند که باعث دامن زدن به رفتار پرخاشگرانه مي شوند. براي مثال، برادري بر سر خواهرش فرياد مي زند، خواهر بر سر او فرياد مي زند و ناسزايي به او مي گويد.

در اين موقع برادرش او را کتک مي زند و اين ماجرا ادامه مي يابد. تمام اين ها نشان مي دهد که والدين مي توانند در پاداش دادن و تنبيه کردن فرزندانشان رفتار با ثباتي داشته باشند و با استفاده از راه هاي مؤثر بدون اين که با تنبيه شديد همراه باشد پرخاشگري کودکان را کنترل کنند و بازآموزي کودکان در دوراني نسبتاً کوتاه ميسراست.

این مطلب را نیز بخوانید: افزایش تمرکز

راه مقابله با خشم و پرخاشگری

با توجه به اينکه هيجان خشم نوعي احساس فردي است ، يعني ممکن است که يک موقعيت فردي را خشم ايجاد نمايد ولي در فرد ديگري هيچ هيجاني را ايجاد نکند ، نمي توان گفت که اين هيجان در همه انسان ها يکسان وجود دارد .هيجان خشم در زندگي انسانها کم و بيش مشاهده مي شود . از اين رو انسانها بايد خشم را تجربه کنند و نبايد شرايط به گونه اي باشد که انسان اصلا خشمگين نشود . اما آنچه مهم به نظر مي رسد اين است که انسان بايد دنياي رواني خود را بشناسد و ضرورت کنترل و شيوه مهار و هدايت آن ها را نيز بياموزد .

در بسياري از مواقع هيجان خشم براي انسان به منزله توليد نوعي زهر در بدن است ، همانند برخي از حيوانات . به عنوان مثال مار وقتي که مورد تهديد واقع مي شود خشمگين شده در بدنش نوعي زهر توليد مي کند اين زهر در کيسه مخصوصي ريخته مي شود و اين حيوان در مواقع ضروري براي دفاع از خود از آن استفاده مي کند که اغلب کشنده است .

علل پرخاشگری

پرخاشگ ری تحت تأثیر عوامل بیولوژیکی، اجتماعی، محیطی و روانی است. همچنین گاهی اوقات، عوامل ژنتیکی می تواند افراد را مستعد پرخاشگری کند. به عنوان مثال، برخی از افراد با استعداد نسبتاً ثابت شخصیتی به دنیا می آیند تا به موقعیت های خاص با پرخاش گری پاسخ دهند. این به عنوان خشم صفت شناخته می شود. ژن های خاصی نیز با تمایل به پرخاش گری مرتبط هستند.

تحقیقات همچنین نشان می دهد که افراد مبتلا به پرخاشگری از سنین جوانی کنترل هیجانی و انگیزشی کمتری دارند.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره مهارتهای زندگی

عوامل دیگری که به پرخاشگری کمک می کنند عبارتند از:

  • قرار گرفتن در معرض خشونت (شخصی یا مجازی)
  • هورمون ها
  • زندگی در یک محیط بسیار پر استرس
  • تحریک
  • طرد شدن از سوی دیگران
  • اثر سلاح (پدیده ای است که نشان می دهد دیدن یک سلاح می تواند منجر به افکار و رفتارهای تهاجمی شود)

پرخاشگری و بیماری روانی

رابطه بین بیماری روانی و پرخاش گری پیچیده است. عناصر پرخاشگری ممکن است با برخی بیماری های روانی درمان نشده همراه باشد، از جمله:

  • اختلال نقص توجه-بیش فعالی (ADHD)
  • اختلال دوقطبی
  • اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
  • روان‌گسیختگی
  • اختلالات مصرف مواد

برخی از اختلالات شخصیتی با سطوح بالاتر پرخاشگری مرتبط هستند، از جمله:

  • اختلال شخصیت ضد اجتماعی
  • اختلال شخصیت مرزی

همچنین در بدن انسان نيز نوعي زهر توليد مي شود اما در کيسه مخصوص ريخته نمي شود بلکه در قسمت هاي مختلف بدن انسان پخش مي شود و موجب سرخ شدن چهره ، عدم تعادل و ناهماهنگي در عملکرد او مي گردد . بنابراين لازم است که راههاي کنترل و مقابله با آن را نيز آموخت . بهترين شيوه مقابله با خشم صبر و بردباري است.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره با موبایل

لازم است انسان صبر پيشه سازد تا از اين طريق به فرد خشمگين کمک نمايد . صبر و بردباري در مقابل خشم به معناي تسليم شدن در برابر فرد خشمگين نيست بلکه به معناي تسلط داشتن بر شرايط رواني خويش است . خشم و پرخاشگری را نبايد در برابرخشم پاسخ داد زيرا اين کار موجب تشديد حالات خشم در فرد مي شود .با توجه به اينکه خشم به خودي خود به حالات آرامش تبديل مي شود بنابراين نبايد به فرد خشمگين التماس کند زيرا ممکن است آن فرد به اين کار عادت کند.

روش ديگر مقابله با خشم و پرخاشگری اين است که وقتي خشم فرد به آرامش نسبي تبديل شد به وي کمک کرد تا راههاي عقلاني براي برخورد با مساله را در پيش بگيرد . خشم ممکن است از طريق مشاهده صحنه ها و برنامه هاي خشونت آميز آموخته شود . بنابراين راه ديگر اين است که تلاش کرد تا فرد چنين برنامه هايي را کمتر مشاهده نمايد .

تست 5 نیاز اساسی گلاسر

از انجا که ممکن است خشم براثر تکرار عادت شود بهتر است تا حد امکان از امور خشم پرهيز کرد و نگذاشت تا فرد به اين حالت عادت کند .

پرهيزهاي لازم

براي دور داشتن فرد از خطر احتمالي خشم بايد پرهيز ها و مراقبت هايي را در مورد فرد معمول داشت که اهم آنها به قرار زير است :

  • استفاده از اصل بازداري

براي استفاده از اصل بازداري لازم است فرد الگوهايي را مشاهده کند که در آنها فرد به دليل خشمگيني در تصميمات خود اشتباه مي کند و زيان هاي را نيز متحمل مي شود . با مشاهده چنين الگوهايي احتمال بروز خشم از سوي مشاهده گر کاهش مي يابد .

  • دور داشتن فرد از مشاهده برنامه هاي خشونت آميز :

تا آنجا که ممکن است بايد فردي را که زود خشمگين مي شود از اموري که جنبه خشونت را در وي رشد مي دهد و باعث ايجاد خشم در او مي شود دور نگاه داشت .

  • دوري از عصبانيت

نبايد از انسان توقع داشت که اصلا عصباني نشود اما مي توان در اين حالت کنترل خود را حفظ نمود . بنابراين فرد بايد تا حدودي خود را کنترل کند و بر اعصاب خود تسلط داشته باشد .

  • بها ندادن به خشونت ها

بسياري از افراد از راه خشونت و عصبانيت مي خواهند به خواسته هاي خود برسند و سعي مي کنند تا از اين طريق به هدف خود برسند . بنابراين بايد سعي کرد که از طريق بي اعتنايي و بها ندادن به خشونت ها و عصبانيت ها آن ها رابي اعتبار نمود .

این مطلب را نیز بخوانید: ناسازگاری کودک

تفاوت رفتار پرخاشگرانه و خشونت در چیست؟

برای اینکه تفاوت خشونت و رفتار پرخاشگرانه را بهتر متوجه شوید، می‌توان اینگونه بیان کرد که خشونت نوعی رفتار پرخاشگرانه فیزیکی است که با هدف ایجاد آسیب جدی انجام می‌شود.

پرخاشگری

در حقیقت، رفتار پرخاشگرانه همواره شامل خشونت نیست؛ اما برعکس، خشونت همواره شامل رفتار پرخاشگرانه است‌.

برای مثال اگر هنگام عصبانیت از کسی، یک وسیله همچون کتاب را در اتاق پرت کنید و به‌صورت غیرعمد به شخصی که از او عصبانی هستید، برخورد کند؛ با وجود آنکه یک تهاجم فیزیکی صورت گرفته است، اما نمی‌توان آن را خشونت نامید.

از طرف دیگر هنگامی که از شخصی عصبانی باشید و او را هل بدهید یا به‌صورت عمدی و به هدف آسیب رساندن به وی ضربه‌ای وارد کنید؛ این عمل شما خشونت نامیده می‌شود.

بررسی عوارض پرخاشگری

عوارض این رفتار بسیار متنوع هستند و می‌توانند به محرکی که سبب ایجاد رفتار پرخاشگرانه می‌شوند نیز بستگی داشته باشند.

از آن‌جایی که هنگام عصبانیت، ممکن است دست به کارهایی بزنید که به اشخاص، حیوانات یا اموال فیزیکی آسیبی برسد؛ نه‌تنها دیگران را از خود میرنجانید، بلکه ممکن است پس از ابراز خشم و پرخاشگری، احساس منفی و حس پشیمانی زیادی به سراغ شما بیاید که بسیار آزاردهنده است.

با وجود آن‌که هنگام خشم و پرخاشگری به‌صورت عمدی به کسی صدمه‌ای وارد نمی‌کنید؛ اما عوارض پرخاش بر روابط شما در اجتماع یا بر روابط شخصی شما تاثیر می‌گذارند و حتی ممکن است برای شما عواقب قانونی به همراه داشته باشند.

این مطلب را نیز بخوانید: اختلال خواب

به همین دلیل لازم است با انواع آن و همچنین عوامل موثر بر بروز آن آشنا باشید تا بتوانید برای درمان و کنترل آن اقدام کنید. موسسه روانشناسی و مشاوره داناک مشاور، با بهره گیری از بهترین روانشناسان و مشاوران تحت نظر خانم دکتر مارال حقیقی کرمانشاهی آماده ارائه خدمات مشاوره به شما عزیزان می باشد.

منابع :

  • احمدي ، علي اصغر : خانواده و فرزندان ، انتشارات انجمن اولياو مربيان جمهوري اسلامي ايران ، 1397.
  • احمدوند ؛ محمد علي ، روانشناس کودک و نوجوان ، انتشارات دانشگاه پيام نور ، 1392
  • شعاري نژاد ، علي اکبر : روانشناسي رشد 1 ، انتشارات پيام نور ، 1398
  • شعاري نژاد ، علي اکبر : روانشناسي رشد 2 ، انتشارات دانشگاه پيام نور ، 1372
  • نوابي نژاد ، شکوه : سه گفتار درباره راهنمايي و تربيت فرزندان ، انتشارات انجمن اولياو مربيان جمهوري اسلامي ايران 1395
  • گرد آوری کننده دکتر مارال حقیقی کرمانشاهی

اهمیّت موضوع رازداری در جلسات مشاوره و روان درمانی

رازداری یکی از پسندیده ترین اخلاقها در بین افراد است. این امر سبب افزایش اعتماد بین انسانها می شود. رازداری یکی از مهمترین مسائل در زمینه مشاوره و روانشناسی می باشد و در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

انواع راز

راز در لغت به معنای مطلب پوشیده و امر پنهان است. افشای یک چیز، ظاهر کردن و پخش آن در میان مردم می باشد. راز داری به 3 شکل می باشد:

1) شخصی 2) اجتماعی 3) حکومتی .

1) رازهای شخصی:

هر فرد از نظر اعتقادی، اخلاقی، و عملکردی ویژگی هایی دارد که دیگران از آن اطلاعی ندارند و خصوصی می باشد.

2) رازهای اجتماعی:

فرد به خاطر نوع شغل و محل کاری که انجام فعالیت می کند، یکسری اطلاعات درون سازمان در اختیارش قرار می گیرد که این اطلاعات می تواند اسرار مردم در زمینه های مختلف باشد.

3) رازهای حکومتی:

این مورد می تواند مهم تر از رازهای دیگر باشد زیرا آشکار شدن آن می تواند تبعات خیلی منفی داشته باشد که می تواند نقاط استراتژیک کشور و نقاط نظامی و اطلاعات مهم کشورها باشد.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره روانشناسی

در قرآن نیز دربارة رازداری خیلی تأکید شده و افشای راز را مورد نکوهش قرار داده است. در سوره تحریم بعضی از همسران پیامبر(ص) به خاطر اینکه رازدار نبودند مورد سرزنش قرار گرفتند. در روایات نیز خیلی به مسئله رازداری و افشا نکردن راز سفارش شده است. امام علی(ع) می فرمایند: ((تمام خیر دنیا و آخرت در 2 چیز است؛ کتمان سر و دوستی با نیکان و تمام شر در 2 چیز است؛ افشای اسرار و دوستی با اشرار.))

در نظام نامه اخلاقی سازمان روانشناسی که در شهریور 1386 تصویب گردید و در آن به موضوع رازداری بسیار تاکید شده است، در مادة 4 آن آمده است که روانشناسان برای ارزیابی و درمان، چون به جمع آوری اطلاعات می پردازند نباید اطلاعات اضافه دریافت کنند و باید در حوزه فعالیت خود اقدامات احتیاطی را به عمل آورند به طور مثال برای ضبط صدا و یا فیلمبرداری از جلسات، باید از کسانی که به آنها مراجعه می کنند رضایت نامه دریافت کنند. اگر اطلاعات و راز افراد افشا گردد، تبعاتی مانند ریخته شدن آبرو و هتک حیثیت افراد می شود.

در جامعه نیز باعث بی اعتمادی می گردد که این موضوع می تواند باعث از بین رفتن آرامش روحی و روانی افراد شود و همین امر باعث به خاطر افتادن امنیت اجتماعی می گردد. باتوجه به موضوعات بیان شده چون در حوزه روانشناسی این مسئله بسیار مهم می باشد، گاهی مواقع ضروری است که راز افشا گردد چون ممکن است جان فرد یا کسی دیگر در خطر باشد که باید براساس تشخیص مصلحت و به حکم عقل انجام گیرد.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره خانواده

رازداری در مشاوره

نوع رفتاری که شخص هنگام کار حرفه ای انجام می دهد را اخلاق حرفه ای می نامند. شیوه های اخلاقی در رشته روان درمانی خیلی گسترده می باشد که یکسری استانداردهایی را برایش تعریف کرده اند که می توانیم از صلاحیت ، مسئولیت ، روابط حرفه ای ، رازداری و … نام ببریم که در مقوله رازداری و حفظ حریم شخصی، افراد دارای ویژگی های خاص می باشند. در رشته پزشکی، بیماران پزشک خود را محرم اسرار می دانند و اصل رازداری و حفظ حریم شخصی بیمار یک امر بسیار مهم است که این امر باعث اعتماد بیمار می شود و بیمار خصوصی ترین اطلاعات را جهت اینکه دکتر بیماری را تشخیص دهد در اختیار پزشک معالج قرار می دهد و همواره رابطه بین پزشک و بیمار محرمانه است.

رازداری

در جلسات مشاوره، اطلاعات خیلی مهم و شخصی توسط مراجعه کننده به روانشناس ارائه می شود که روانشناس پس از شنیدن این اطلاعات و بررسی چگونگی بروز مشکلات، تمام جوانب کار را در نظر گرفته و به درمان می پردازد که در این امر می تواند به اطلاعات مربوط به بعد جسمانی، روانی، اجتماعی، جنسی، زناشویی، شغلی و حتی اعتقادی دست پیدا کند. رازداری شاید باعث شود خیلی از بیماران به روانشناس مراجعه نکنند زیرا حس می کنند اطلاعات شخصی آنها شاید فاش شود به همین دلیل بحث اعتماد در جلسات مشاوره بسیار مهم می باشد.

این مطلب را نیز بخوانید: درمان افسردگی

انسان ها همیشه برای اینکه ترقی پیدا کنند از مشورت با افراد کاربلد استقبال می کنند و چه بسا نظرخواهی از این افراد باعث حل مشکلات می گردد. رازداری در مشاوره باعث حفظ حریم شخصی و امنیت مراجع می گردد. بعضی از اعمال دارای پیامدهای دوگانه هستند مانند: دروغ مصلحت آمیز یا دادن رشوه برای رسیدن به حق خویش که در اخلاق حرفه ای، این اعمال را تعارض اخلاقی می نامند و در فقه به عنوان تزاحم خوانده می شود. آنچه که بنده درک کردم در مبحث تزاحم در حوزه علوم اسلامی هرگاه کاری را بخواهیم اجرا کنیم که از نظر شرع دو حکم باشد به طوری که اجراکننده نتواند هردو را در یک زمان اجرا کند، می گویند تزاحم بین دو حکم اتفاق افتاده است که در این میان می توان براساس واجب و حرام عمل کرد یا در بعضی از مواقع می توان از حکم های تکلیفی استفاده کرد مانند: وجوب – حرمت – کراهت .

برای مثال حضرت علی(ع) می فرمایند: ((عمل مستحب انسان را به خدا نزدیک نمی کند اگر بر واجب زیان رساند.)) یا اینکه در این موارد می توان به عقل رجوع کرد یعنی وقتی عقل به یک حکم اهمیت بدهد کافی است. عموماً افراد در روابط دوستانه هم سعی می کنند اگر کمک بخواهند، اول از اینکه رازشان فاش شود اطمینان خاطر پیدا کنند. البته بین روابط مشاوره ای و دوستانه تفاوت هایی وجود دارد. در روابط مشاوره ای هر صحبتی که می شود محرمانه است و حتی مراجعه کننده سخنان محرمانه را به مشاور می گوید و به دوست خود نمی گوید و تصور اغلب مراجعان این است که مشاور را مورد اعتماد قرار می دهند. امروزه در اکثر کشورها، ضوابط اخلاقی به صورت یک نظام نامه اخلاقی تدوین و ارائه شده است. حق محرمانگی می تواند توسط شخص مراجعه کننده یا وکیل او لغو گردد و اگر این کار انجام گیرد مشاور می تواند راز را فاش نماید.

این مطلب را نیز بخوانید: خلاقیت

در اسلام حفظ جان، مال، دین، نسل و ناموس از نکات مهم و ضروری می باشد که باید به آن توجه شود. آنچه که بنده درک کردم اگر حفظ رازداری به هر یک از موارد ذکر شده آسیب رساند می تواند نقض شود. حال در بعضی از پرونده ها، قاضی جهت بررسی تمام ابعاد نیاز به اطلاعات مراجعه کننده دارد که دستور به افشای اطلاعات می زنند. در بعضی موارد نیز مشاور می تواند بدون اینکه هویت فرد را افشا نماید از دیگر مشاوران برای ادامه مسیر کمک گیرد. در زمینه تربیت کودک می توان یادآور شد که احترام به حریم کودک تا زمانی می تواند انجام گیرد که به تربیت کودک آسیب نرساند. در حقیقت تربیت کودک که بر وظیفه والدین است، بر حفظ حریم کودک اولویت دارد.

باتوجه به مقالاتی که در باب رازداری در مشاوره خواندم، درک من از این مطالب این بوده است که باتوجه به اینکه در مشاوره روانشناسی خیلی از موضوعات سرّی توسط مراجعان مطرح می شود، که اهمیّت حفظ این اسرار خیلی مهم بوده و گاهی اوقات حتی افشای آن نیز مهم است که شاید به جان افراد بستگی داشته باشد. لذا برای همین امر یک نظام نامه در کشور تأسیس و به عنوان مرجع برای مشاوران می باشد.

این مطلب را نیز بخوانید: افزایش تمرکز

فهرست منابع

– وصال، مینا. “اخلاق حرفه ای در حوزه روانشناسی و مشاوره (نگاهی به رازداری و حفظ حریم خصوصی مراجع)”. مجله اخلاق پزشکی، دوره سیزدهم، شماره چهل و چهارم، بهار 1398.

– محصص، مرضیه و رضازاده، یونس. “مبانی اسلامی حدود رازداری در فرآیند مشاوره”. همایش قرآن و روانشناسی، دوره 1، تیر 1399.

– عروتی موفق، اکبر. “تحلیل اخلاقی مسئله افشای سرّ در فرآیند مشاوره (با رویکرد اسلامی)”. فصلنامه علمی پژوهشی پژوهش نامه اخلاق، سال دهم، شماره 36، تابستان 1396.

ناسازگاری کودک

علل ناسازگاری کودک چیست؟

این علل عبارتند از:

۱- آشنا نبودن پدر و مادر به مبانی تربیتی صحیح ۲- وجود ناپدری یا نامادری ۳- محبت بیش از اندازه والدین به خواهر و برادر و بی مهری و بی توجهی نسبت به کودک و نقص های جسمانی اش، نقص عضو و زشت بودن. ۴- بی توجهی اطرافیان به کودک ۵- مضطرب بودن۶- فشارهای بیش از حد برای حفظ سلامت کودک ۷- دادن آزادی های غیر منطقی ۸- سرکوفت زدن ۹- محروم کردن کودک از بازی های مورد علاقه اش عواقب نا سازگاری کودکان عدم توجه به ناسازگاری کودکان زیان بار است و سبب تباهی آنها می شود.

در ادامه به بررسی عوامل مرتبط با ناسازگاری کودک خواهیم پرداخت و در نهایت به اهمیت مشاوره کودک پی خواهیم برد.

عواقب ناسازگاری کودک عبارتند از:

۱- واکنش های غیر انسانی و ناپسند ۲- انحراف های جنسی، فحشا و تجاوز به جنس مخالف در آینده۳- اعتیاد به مواد مخدر ۴- دزدی، خیانت در امانت و تجاوز به اموال دیگران در بزرگسالی ۵- آدم کشی، جنایت و چاقوکشی ۶- کلاه برداری، جعل اسناد ۷- تجاوز به حقوق دیگران ۸- رشوه خواری و … درمان و کمک به کودکان ناسازگار رابطه دوستانه میان کودکان و آموزگاران و بررسی مشکلات زندگی آنها به درمان ناسازگاری کودکان کمک می کند. رفتار برخی کودکان را نباید به بی شعوری، تنبلی، بی عقلی و … نسبت داد. جزئیات اختلالات رفتاری آنها را باید بررسی کرد و با کمک والدین از میان برد.

نوزادان گریه می کنند، کودکان نوپا عصبانی می شوند. در برخی مواقع، والدین انتظار دارند فرزندانشان شروع به مدیریت احساسات خود بدون فروپاشی حماسی کنند. با این حال، یادگیری برای تنظیم احساسات یک فرآیند پیچیده است. پاملا کول، دکترا، روانشناس دانشگاه ایالتی پن که تنظیم هیجان را در اوایل کودکی مطالعه می کند، می گوید: “تنظیم احساسات به مهارت های بسیاری از جمله توجه، برنامه ریزی، رشد شناختی و رشد زبان نیاز دارد.” روانشناسان می گویند کودکان این مهارت ها را در زمان های مختلف توسعه می دهند. توانایی آنها در مدیریت احساسات منفی به ژنتیک، خلق و خوی طبیعی آنها، محیطی که در آن رشد می کنند و عوامل بیرونی مانند میزان خستگی یا گرسنگی آنها بستگی دارد. اما والدین، معلمان و سایر مراقبان همگی نقش مهمی در کمک به کودکان برای یادگیری مدیریت احساسات خود دارند.

کودکانی که احساسات خود را به خوبی مدیریت می کنند، بیشتر در مدرسه موفق می شوند و با دیگران کنار می آیند. در اینجا راهبردهای آزمایش شده علمی وجود دارد که والدین و مراقبان می توانند از آنها برای آموزش این مهارت های مهم به کودکان استفاده کنند: جان لاچمن، دکترای ABPP، روانشناس در دانشگاه آلاباما که برنامه های پیشگیری از پرخاشگری را مطالعه می کند، گفت: نوزادانی که سریع واکنش نشان می دهند و به سختی تسکین می یابند، زمانی که بزرگتر می شوند، بیشتر در مدیریت احساسات دچار مشکل می شوند. کودکان در معرض خطر اما همه بچه ها از آموزش احساسات سود می برند. وقتی فرزندانشان هنوز نوزاد هستند، مراقبان می توانند درباره احساسات صحبت کنند. به زمانی که شخصیت های کتاب یا فیلم احساس غمگینی، شادی، عصبانیت یا نگرانی می کنند، اشاره کنید.

والدین دفت کنید :کمتر تنبیه کنید، بیشتر تحسین کنید: عواقب رفتار بد وسوسه انگیز است. اما تنبیه شدید رفتار را بدتر می کند نه بهتر. لاچمن می گوید: «وقتی فرزندپروری خشن است، کودکانی که در مدیریت احساسات خود مشکل دارند، معمولاً با پرخاشگری بیشتر واکنش نشان می دهند. “تحقیق نشان می دهد که شما باید چهار یا پنج تعامل مثبت برای هر توبیخ منفی داشته باشید.” به عبارت دیگر، مراقبان باید زمان زیادی را صرف تمرکز بر توجه مثبت، تمجید و پاداش برای رفتار خوب کنند. کازدین به مراقبان توصیه می‌کند برای رفتارهایی که می‌خواهند اصلاح کنند، درباره «تضادهای مثبت» فکر کنند. اگر کودک شما همیشه هنگام ترک زمین بازی فریاد می زند، او را به خاطر طغیان تنبیه نکنید.

کودک حسود

در عوض، وقتی آنها بدون عصبانیت از آنجا خارج می شوند، تمجیدهای زیادی و شاید یک جایزه کوچک ارائه دهید. کازدین گفت: «به جای تنبیه کودک به خاطر یک رفتار ناخواسته، رفتاری را که دوست دارید در جای خود ببینید تحسین کنید.» یک تیم باشید: برای بچه‌هایی که در تلاش برای یادگیری تنظیم هیجان هستند، ثبات یک نکته کلیدی است. لاچمن گفت: «برای والدین، پدربزرگ ها، مادربزرگ ها، معلمان و سایر مراقبان بسیار مهم است که با یکدیگر برای رسیدگی به مشکلات خودتنظیمی کودک همکاری کنند. به گفتگو بنشینید و یک رویکرد هماهنگ برای مدیریت رفتارهای کودک برنامه ریزی کنید.

از دیگر ذفتارها با کودک ناسازگار:صحبت کنید و آموزش دهید: به فرزندان خود بیاموزید که احساسات خود را بشناسند و نام ببرند. با این حال، در حالی که آنها ناراحت هستند، یک تیم باشید: برای بچه‌هایی که در یادگیری تنظیم احساسات تلاش می‌کنند، ثبات امری کلیدی است. لاچمن گفت: «برای والدین، پدربزرگ ها، مادربزرگ ها، معلمان و سایر مراقبان بسیار مهم است که با یکدیگر برای رسیدگی به مشکلات خودتنظیمی کودک همکاری کنند. به گفتگو بنشینید و یک رویکرد هماهنگ برای مدیریت رفتارهای کودک برنامه ریزی کنید.» کول گفت: انتظارات خود را بررسی کنید: انتظار نداشته باشید فرزندتان کاملاً رفتار کند، به خصوص اگر واقعاً ترسیده یا استرس داشته باشد. وقتی می ترسند یا مضطرب هستند (مانند واکسینه شدن یا شروع مدرسه برای اولین بار) ممکن است نتوانند به مهارت های خودتنظیمی که در موقعیت های کم خطر استفاده می کنند دسترسی پیدا کنند.

او می‌گوید: «در یک موقعیت بسیار استرس‌زا، کودکان به حمایت بزرگسالان بیشتری نیاز دارند.» دیدگاه بلندمدت را در نظر بگیرید: بیشتر کودکان تا زمانی که در مدرسه ابتدایی هستند یاد می‌گیرند که احساسات بزرگ را مدیریت کنند. اما این بدان معنا نیست که رشد عاطفی آنها به پایان رسیده است. کارکردهای اجرایی – مهارت هایی مانند برنامه ریزی، سازماندهی، حل مسئله و کنترل انگیزه ها – تا بزرگسالی کماکان رشد می کنند. وقتی از رفتار فرزندتان احساس ناامیدی می کنید، به یاد داشته باشید که تنظیم احساسات زمان می برد.

تند، سعی نکنید مکالمه را انجام دهید. کول گفت: «وقتی اوضاع آرام است، فرصت‌هایی برای صحبت درباره احساسات و استراتژی‌های مدیریت آنها پیدا کنید. «همه چیز در طول یک مکالمه غرق نمی‌شود، اما می‌توانید زمینه را ایجاد کنید.» الگوی رفتار خوب: آیا این ضرب‌المثل قدیمی را شنیده‌اید که «آنطور که من می‌گویم، نه آن‌طور که من انجام می‌دهم»؟ آلن کازدین، دکترای روانشناس در دانشگاه ییل و مدیر مرکز والدین ییل که استراتژی های فرزندپروری را برای کاهش مشکلات رفتاری مطالعه می کند، گفت: «تحقیقات نشان می دهد که این مضحک است. کودکان با الگوبرداری از کاری که والدینشان انجام می دهند، یاد می گیرند، نه گفتن.

صحبت کنید و آموزش دهید: به فرزندان خود بیاموزید که احساسات خود را بشناسند و نام ببرند. با این حال، در حالی که آنها ناراحت هستند، سعی نکنید مکالمه را انجام دهید. کول گفت: «وقتی اوضاع آرام است، فرصت‌هایی برای صحبت درباره احساسات و استراتژی‌های مدیریت آنها پیدا کنید. «همه چیز در طول یک مکالمه غرق نمی‌شود، اما می‌توانید زمینه را ایجاد کنید.» الگوی رفتار خوب: آیا این ضرب‌المثل قدیمی را شنیده‌اید که «آنطور که من می‌گویم، نه آن‌طور که من انجام می‌دهم»؟ آلن کازدین، دکترای روانشناس در دانشگاه ییل و مدیر مرکز والدین ییل که استراتژی های فرزندپروری را برای کاهش مشکلات رفتاری مطالعه می کند، گفت: «تحقیقات نشان می دهد که این مضحک است. کودکان با الگوبرداری از کاری که والدینشان انجام می دهند، یاد می گیرند، نه گفتن.

به دنبال حمایت اگر کودک شما با تنظیم هیجانی دست و پنجه نرم می کند، روانشناسان یا سایر متخصصان سلامت رفتاری می توانند کمک کنند. کول همچنین به والدین پیشنهاد می کند برای دریافت اطلاعات و منابع با معلمان یا مشاوران مدرسه تماس بگیرند. [مرتبط: سلامت روانی کودکان در بحران است. این چیزی است که روانشناسان برای کمک انجام می دهند] او گفت: «زمانی که مشکلات در مدرسه، سلامت، زندگی خانوادگی یا دیگر جنبه‌های زندگی تداخل دارند، کمک می‌کند تا راهنمایی بخواهید. در تمام این موارد، او به مراقبان توصیه می‌کند که به گام‌هایی برای ایجاد رابطه قوی با فرزندان خود ادامه دهند. چه آن‌ها هنوز پوشک می‌کنند یا برای شروع مدرسه آماده می‌شوند، برای تقویت ارتباطتان هرگز زود یا دیر نیست. کول گفت: ایجاد یک رابطه قوی و مثبت با فرزندتان مهم است. “بچه ها از افرادی که به آنها اعتماد دارند یاد می گیرند.”

کودک و مشکلات

موارد دیگری که باعث ناسازگاری کودک میشود عبارتند از:

حسادت بزرگتر ها با تازه وارد

در جامعه امروز که تعداد فرزندان به طور متوسط 1 یا 2 بچه در خانواده است کودک اول بعد از تولد کودک دوم رفتارهای ناسازگاری بیشتری را نشان می‌دهد؟ حسادت وناسازگاری در کودک وقتی که کودک تنها توجه پدر و مادر و خانواده هست تمام محبت و جلب توجه را دارد و بعد از اینکه فرزند بعدی به دنیا می‌آید فرزند قبلی احساس می‌کند که آن موقعیت قبلی را ندارد . هر چند معمولاً پدر و مادرها سعی می‌کنند که به همه بچه‌ها توجه و محبت نشان دهند اما حسادت وناسازگاری در کودک بعد از تولد نوزاد بعدی شروع به ناسازگاری می کند . که ممکن است والدین پرخاشگری و لجبازی کودک را به حساب حسادت بگذارند.

به این نکته باید توجه داشت که فرزند قبلی احتیاج به توجه و محبت جداگانه‌ای دارد. و این نکته باید در نظر گرفته شود که زمان منحصر به کودک قبلی از طرف والدین داده شود . تا کم کم کودک به ورود یک نفر جدید به خانواده عادت کند و به وضعیت نرمال تری بازگردد و این مستلزم آگاهی بیشتر و دقت و تمرکز بیشتر در طرز رفتار با فرزند اول می‌باشد.

ویژگی حسادت وناسازگاری کودک؟

حسادت در کودک در سنین مختلف به شکل های مختلفی بروز می کند .البته به سن کودک یا کودکان قبلی و پیش زمینه و حتی خصوصیات ژنتیکی کودک هم بستگی دارد .ولی اغلب در کودکان تک فرزند بیشتر بروز میکند و شدت بیشتری دارد چون قبل از او تمام توجه معطوف به او بوده و رقیبی در میدان برای توجه و جلب محبت نداشته است .

حسادت وناسازگاری کودک معمولا به شکل نا فرمانی در خوردن غذا ویا توالت رفتن وداد کشیدن و یا حمله به کودک تازه وارد وگاهی به صورت قهر و لجبازی خود را نشان می دهد. جای نگرانی زیادی نیست چون کم کم و با همکاری پدر و مادر وحتی اطرافیان نزدیک مثل پدر بزرگ و مادر بزرگ و خاله و …حل میشود و کودک با شرایط موجود کنار میاید .حتی عشق و علاقه هم به تازه وارد بعد از مدتی نمایان میشودکه برای بهبود امر و حل مشکل باید با مطالعه و رجوع به روانشناسان با تجربه در این زمینه میتواند بسیار کار سازباشد.

کودکان ناسازگار به کودکانی گفته می‌شود که از هوش عادی و یا حتی هوشبهر بالایی برخوردارند ولی رفتار غیرعادی و ناهنجار دارند و به‌طور عادی قادر به حفظ رابطه با فرد دیگر نیستند.

از لحاظ آماری متاسفانه آمار صحیحی از ناسازگاران در دست نیست زیرا ناسازگاری یک رفتار خاص نیست بلکه معجونی از رفتارهای متعدد است که با توجه به فرهنگ و جوامع مختلف ممکن است این رفتارها کم اهمیت و یا برعکس خشونت‌بار و جرم تلقی شود.

طبقه‌بندی کودکان ناسازگار از چند نظر دشوار است از جمله، از نظر متفاوت بودن علل ناسازگاری‌ها، تفاوت کیفیت و چگونگی شروع و پیشرفت ناسازگاری‌ها، اختلاف درجه شدت و مدت ناسازگاری‌ها.

البته بعضی از روان‌شناسان دسته‌بندی‌هایی را برای نارسایی و ناسازگاری رفتاری عنوان کرده‌اند که در اینجا به چند نوع آن اشاره می‌کنیم.

1 – نوع اول رفتارهایی هستند که برای جلب توجه، از افراد سر می‌زند مانند ایجاد سر و صدای بلند، تقلای مداوم، خشونت‌های بدنی و زبانی. برای مثال دانش‌آموزی که بدون سبب دائماً جیغ می‌زند و مرتب از جای خود به بهانه‌های مختلف بلند می‌شود و حرف زشت می‌زند از این قبیل است.

در حقیقت این‌گونه دانش‌آموزان با این حرکات و رفتارها توجه معلم و دیگران را به خود جلب می‌کنند. اگرچه این توجه منفی است ولی شاید تنها راهی است که دانش‌آموز می‌تواند به معلم بگوید (من هستم.)

2 – علل اصلی رفتارهای نوع دوم که با اضطراب و گوشه‌گیری همراه است عبارتند از: حساسیت زیاد از حد، احساس حقارت، عدم اعتماد به نفس، ترس و واهمه. این رفتار کودکانی است که به‌جای بدرفتاری کردن، کم‌رفتار عمل میِ‌کنند و این رفتاری است که برای کسی مزاحمت ایجاد نمی‌کند ولی مشکلات آن از گروه نوع اول کمتر نیست.

3 – در نوع سوم خصوصیات رفتاری عبارتند از: بی‌علاقگی، کندی یا عدم فعالیت مناسب، در خواب و خیال بودن، با اجسام صدا درآوردن، خط خط کردن میز و صندلی. این‌گونه رفتارها در کودکان بزرگتر احتمالاً تاخیر در رشد رفتاری را نشان می‌دهد. اختلالات عاطفی- هیجانی و بیماری‌های روانی کودک معمولاً به‌صورت اختلالات رفتاری نمایان می‌شود و اگر ادامه پیدا کند مانع رشد طبیعی او شده و یا آن را به تاخیر می‌اندازد.

در کودکانی که سن بیشتری دارند این اختلالات بر حافظه، تمرکز و حواس و فعالیت‌های فکری‌اش تاثیر می‌گذارد. در این حالت کودک نمی‌تواند تکالیف مدرسه را در سطحی انجام دهد که مورد رضایت اولیای مدرسه باشد. مهارت‌های کسب شده تدریجی مانند کنترل ادرار در شب ممکن است از بین برود و کودک از نظر رفتاری دچار اختلال و یا حتی انحطاط شود.

به‌طور کلی کودک ناسازگار به کودکی گفته می‌شود که بین رشد عاطفی و روانی او رابطه متناسبی وجود ندارد بلکه با مراحل قبلی رشد وی تطابق دارد. رشد روانی او به این ترتیب متوقف شده و کودک با وجود آن‌که سنش بالا می‌رود قادر به تطبیق خود با تغییرات محیط اطراف خود نیست و با وجود رشد سنی، رفتارش غیرقابل تغییر می‌ماند و به عبارت دیگر در مراحل پایین رشد متوقف می‌شود.

کودکان ناسازگار نمی‌توانند نیازها و هم‌چنین مشکلات خود را به‌راحتی ابراز کنند. پیروی از مقررات و احترام به قوانین برای آنها دشوار است. به همین دلیل تربیت و آموزش این‌گونه کودکان برای والدین، آموزگاران و مربیان در مقایسه با دیگران دشواری‌هایی را ایجاد می‌کند.

روانشناسی کودک

راهکار ناسازگاری کودک بزرگتر و حسادت با فرزند تازه وارد؟

حسادت و ناسازگاری کودک امری شناخته شده در دنیای روانشناسی است. معمولا حسادت های کودک کوچکتر زمانی شروع میشود که عضو جدیدی وارد کانون خانواده می شود .واین تا جایی طبیعی هست .ولی برخورد طرافیان خیلی کمک کننده هست .در این زمان ویا حتی قبل از بدنیا آمدن فرزند جدید باید برای کودک آماده سازی کرده . بنا به سن به کودک کمک کنیم تا با شرایط کنار بیاید.اگر فرزند یا فرزندان قبلی خیلی فاصله سنی ندارند و در رده سنین تا حدود 3 سالگی هستند میتوان با خبر آمدن یه نینی دیگه واینکه وقت گذاشتن هر کدام از پدر و مادر به صورت تنها باکودک قبلی و حفظ توجه قبلی به کودک ویا ایجاد تنوعات جذاب برای او .

دیگه اینکه هر دو والد در مقابل کودک دایم به تازه وارد توجه نکنند فرزند بزرگتر را کم کم و با حوصله به زندگی جدی در کنار نوزاد عادت داد.واگر هم فرزند بزرگتر هست با دادن حس مسیولیت و تعلق و باز هم حفظ و توجهات قبل به او بچه بزرگتر را با شرایط جدید آشنا کنیم. البته شاید در روزها و ماه های اولیه دچار مشکلات بیشتری باشید ولی با تمرین وحفظ حوصله و راهنمایی گرفتن از مشاورین روانشناس متبحر در این زمینه مشکلاتحسادت وناسازگاری در کودک حل شود.

بطور کلی رفتار با کودک در هر سن باید جدا آموخته و در نظر گرفته شود تا باعث ناسازکاری در کودک نشود.با کطالعه و آموزش و مشاوره روانشناسی میتوان کمک زیادی در تربیت کودکان داشت.حتی با مشاوره تلفنی روانشناسی هم میتوان در تربیت کودکان گامی بیزرگ برداشت.

مرکز مشاوره روانشناسی داناک مشاور، با کادر متخصص در خدمت ت به تمام والدیین گرامی بصورت مشاوره تلفنی و مشاوره حضوری آماده خدمت به شما میباشد.

اختلال خواب

اختلال خواب چیست؟

آیا شما یا اطرافیانتان از اختلال خواب رنج میبرید؟

خواب یکی از نیاز های اولیه و ضروری انسان به شمار می رود.نداشتن خواب کافی و خوب می تواند عوارض جبران ناپذیری را برای سلامت و جسم و روح به همراه داشته باشد.

بعضی از مردم بلافاصله بعد از اینکه تصمیم می گیرند بخوابند خوابشان می برد.در مقابل بعضی مدت طولانی را سپری می کنند تا به خواب بروند. بعضی دیگر در طول خواب چندین بار بیدار می شوند و خواب بی کیفیتی را سپری می کنند. عوارض بی خوابی یا بد خوابی را اغلب در کوتاه مدت می توان با دوش گرفتن و یا خوردن قهوه یا چایی برطرف کرد. اما در دراز مدت باعث مشکلاتی از جمله کاهش تمرکز و یا حافظه و استرس و….خواهد شد. به طور کلی، هر فردی باید ۷ الی ۸ ساعت مفید در طول شبانه‌روز به مغز خود استراحت بدهد و بخوابد؛ وقتی ساعت و میزان خواب شبانه به هم می‌ریزد، پای اختلال خواب و عوارض آن به زندگی باز خواهد شد.

اختلال خواب، شرایطی هست که بر توانایی خوب خوابیدن به‌طور منظم تأثیر می‌گذارند، این اختلالات چه در اثر یک مشکل سلامتی ایجاد شوند، چه به‌خاطر استرس بیش‌ازحد باشد، روزبه‌روز شایع‌تر می‌شوند.طبیعی است که فر برخی از شبها در هنگام خواب با مشکل روبرو شود، اما طبیعی نیست که مرتباً شبها از خواب بیدار شود و یا در طول روز احساس خواب آلودگی کنید.

اختلالات خواب ، زیاد یا کم خوابیدن، پریدن از خواب، نرفتن به مرحله خواب عمیق و سخت به خواب رفتن است. با توجه به نوع اختلال خواب، افراد ممکن است به‌سختی به‌خواب بروند و در طول روز به‌شدت احساس خستگی کنند. کمبود خواب می‌تواند روی انرژی، خلق‌وخو، تمرکز و سلامت کلی تأثیر منفی بگذارد. یکی دیگر از دلایل و علتهای اختلال در خواب استرس و اضطراب می باشد. معمولا استرس و اضطراب تاثیر منفی و بدی روی روند خواب می گذارند و خوابیدن را با مشکل مواجه می کنند. کابوس دیدن، حرف زدن و یا راه رفتن در خواب از جمله تاثیرات منفی استرس بر پروسه خواب هستند.

این مطلب را نیز بخوانید: درمان افسردگی

علت اختلال در خواب چیست؟

یکی از مهم ترین دلایل اختلال در خواب ،افسردگی و استرس است که اگر این افسردگی و استرس کنترل و درمان نشود، می‌تواند عامل مهمی برای کابوس های شبانه، حرف زدن و راه رفتن در خواب، شب ادراری کودکان ناشی از ترس و … باشد. این مشکل ممکن است هم در بزرگسالان اتفاق بیفتد و هم در کودکان و علائم و عوارض آن گروه های سنی مختلف را درگیر می‌کند. در ادامه دلایل مهم و اصلی اختلال در خواب را اشاره می کنیم:

آلرژی و مشکلات تنفسی میتواند از علل اختلال خواب باشد؟

یکی از دلایل اختلال خواب، آلرژی و مشکلات تنفسی می باشد. انواع مختلف از آلرژی‌ ها، سرماخوردگی و عفونت‌ های دستگاه تنفسی فوقانی می‌توانند نفس کشیدن را در هنگام شب دشوار کنند. بنابراین، ناتوانی در تنفس به هر شکلی که باشد ( از طریق بینی ) هم می‌تواند باعث مشکلات خواب و از دست رفتن کیفیت آن شود.

اختلال خواب چندین نوع هست(البته اگر از عوارض مصرف دارو نباشد) :

راه رفتن در خواب

حرف زدن در خواب

ناله کردن در خواب

کابوس های شبانه

شب ادراری

دندان قروچه

پای بی قرار

و…

مشکلات خواب

که اگر ناشی از مشکلات جسمی و هورمونی نباشددلایل اختلال در خواب را باید در مشکلات روانی پیدا کرد و آن را درمان نمود.که حتی اختلال خواب در کودکان هم دیده شده که معمولا ناشی از محیط و تنش های والدین ویا بی توجهی و مشکلات رفتاری با کودک می باشد.

این مطلب را نیز بخوانید: راههای مقابله با دلشوره

از علل اختلال در خواب درد مزمن و التهاب مفاصل میتواند باشداگر فرد در نقطه ای از بدنش درد و التهاب داشته باشد، مثلا دندان درد ویا آرتروز داشته باشید همین درد باعث می شود که نتواند راحت بخوابد. این یک نشانه جدی است؛ از شایع ترین درد های مزمن شبانه، آرتروز، سندروم خستگی مزمن، فیبرومیالژیا (سندروم درد اسکلتی – عضلانی مزمن)، التهاب روده، سر درد و کمر درد است که می‌تواند باعث اختلال و بی نظمی در خواب شبانه شود.

ایکی دیگر از علل اختلال در خواب استرس و اضطراب میتواند باشد.یکی دیگر از دلایل و علتهای اختلال در خواب استرس و اضطراب می باشد. معمولا استرس و اضطراب تاثیر منفی و بدی روی روند خواب می گذارند و خوابیدن را با مشکل مواجه می کنند. کابوس دیدن، حرف زدن و یا راه رفتن در خواب از جمله تاثیرات منفی استرس بر پروسه خواب هستند.

علائم اختلال خواب:

علائم و نشانه های اختلال خواب با توجه به نوع این اختلالات در افراد مختلف متفاوت می باشد. همچنین در شرایطی که اختلالات خواب در اثر یک بیماری یا عامل زمینه‌ای دیگر به وجود آمده باشد، ممکن است علائم آن تغییر کند .اما علائم کلی اختلالات خواب عبارتند از:

مشکل در به خواب رفتن یا خواب ماندن

ضعف و خستگی در طول روز

میل شدید به چرت زدن در طول روز

بدخلقی، زودرنجی و اضطراب

حواس‌پرتی و عدم تمرکز

افسردگی

کاهش یا افزایش وزن و…

این مطلب را نیز بخوانید: افزایش تمرکز

بیخوابی ( Insomnia) همان اختلال در خواب است

بطور کلی در این اختلال سه نوع بیخوابی وجود دارد: اختلال بیخوابی کوتاه مدت، اختلال بیخوابی مزمن، اختلال بیخوابی دیگر (زمانی که بیمار علائم بیخوابی دارد اما مشخصات دو نوع قبلی را ندارد).
طبق گفته انجمن روانپزشکی آمریکا (APA)؛ بیخوابی شایعترین اختلال خواب است که تقریباً 30٪ از کل بزرگسالان و 6-10٪ کسانی که علائم شدید دارند به عنوان اختلال بیخوابی تشخیص داده می‌شوند. بیخوابی با تکرار دشواری در شروع خواب مشخص می‌شود (مدت زمان لازم برای خوابیدن (به طور معمول کمتر از 30 دقیقه) در مطالعات خواب، تأخیر خواب نامیده می‌شود) ، مدت زمان (به طور معمول هفت تا نه ساعت در شب برای بزرگسالان)، تثبیت (خواب بدون وقفه در اثر تحریک یا بیدار شدن)، یا کیفیتی که علی رغم زمان و فرصت کافی برای خواب رخ می‌دهد و منجر به اختلال در روز می‌شود. اختلال در روز ممکن است شامل خستگی زیاد بدن، اختلال در حافظه و تمرکز و توجه، نگرانی در خوابیدن، اختلالات خلقی یا تحریک پذیری باشد.

بیخوابی ( Insomnia)

بطور در این اختلال سه نوع بیخوابی وجود دارد: اختلال بیخوابی کوتاه مدت، اختلال بیخوابی مزمن، اختلال بیخوابی دیگر (زمانی که بیمار علائم بیخوابی دارد اما مشخصات دو نوع قبلی را ندارد).
طبق گفته انجمن روانپزشکی آمریکا (APA)؛ بیخوابی شایعترین اختلال خواب است که تقریباً 30٪ از کل بزرگسالان و 6-10٪ کسانی که علائم شدید دارند به عنوان اختلال بیخوابی تشخیص داده می‌شوند. بیخوابی با تکرار دشواری در شروع خواب مشخص می‌شود (مدت زمان لازم برای خوابیدن (به طور معمول کمتر از 30 دقیقه) در مطالعات خواب، تأخیر خواب نامیده می‌شود) ، مدت زمان (به طور معمول هفت تا نه ساعت در شب برای بزرگسالان)، تثبیت (خواب بدون وقفه در اثر تحریک یا بیدار شدن)، یا کیفیتی که علی رغم زمان و فرصت کافی برای خواب رخ می‌دهد و منجر به اختلال در روز می‌شود. اختلال در روز ممکن است شامل خستگی زیاد بدن، اختلال در حافظه و تمرکز و توجه، نگرانی در خوابیدن، اختلالات خلقی یا تحریک پذیری باشد.
اینسامنیا
سندرم آپنه خواب مرکزی، آپنه انسدادی خواب، هایپوونتیلاسیون (کاهش تهویه) مرتبط با خواب و اختلال هایپوکسی (کاهش اکسیژن) مرتبط با خواب.
تهویه نامنظم هنگام خواب از ویژگی های مشخصه این اختلال است. سندرم های آپنه مرکزی شامل مواردی هستند که در آن تلاش تنفسی به صورت متناوب یا دوره ای به دلیل اختلال در عملکرد سیستم عصبی مرکزی کاهش یافته یا وجود ندارد. این حوادث اغلب با کاهش اشباع اکسیژن خون همراه است. خروپف و اختلال در خواب معمول و شایع است. به خواب آلودگی بیش از حد در روز یا بی خوابی می تواند منجر شود. برای تشخیص نیاز به پنج یا بیشتر وقایع تنفسی (آپنه ، هایپوپنه (کاهش عمق تنفس) یا تحریک مربوط به تلاش تنفسی) در هر ساعت خواب است. افزایش تلاش تنفسی در حین رویداد تنفسی رخ می دهد.

سندرم های آپنه انسدادی خواب شامل مواردی هستند که در آنها انسداد در مجاری تنفسی وجود دارد که منجر به افزایش تلاش تنفسی و تهویه ناکافی می شود. سندرم مجاری هوایی فوقانی مقاوم به عنوان تظاهرات سندرم آپنه خواب انسدادی شناخته شده است.

این مطلب را نیز بخوانید: کنترل خشم

اختلالات هیپوونتیلاسیون / هیپوکسمی مربوط به افزایش فشار دی اکسید کربن شریانی (Paco 2) یا کاهش اشباع اکسیژن در هنگام خواب است. این اختلال به علت اختلال عملکرد ریه یا ساختار دیواره قفسه سینه می باشد. هیپوونتیلاسیون / هیپوکسمی مرتبط با خواب مربوط به آسیب شناسی پارانشیمی ریوی یا عروقی به دلیل اختلالات بیماری بینابینی ریه ُ به دلیل انسداد مجاری تنفسی کمتر ، همچنین به دلیل اختلالات عصبی عضلانی و دیواره قفسه سینه است.

فشار مثبت مداوم راه هوایی موثرترین گزینه درمانی برای آپنه انسدادی خواب است. سایر روش ها شامل جراحی یا درمان تحریک راه هوایی فوقانی است. درمان کمکی باید شامل کاهش وزن در بیماران دارای اضافه وزن ، اجتناب از داروهای آرام بخش و الکل قبل از خواب و احتمالاً درمان موقعیتی باشد. انتخاب یکی از این روش های درمانی به شدت بیماری ، اولویت بیمار و تحمل آن بستگی دارد.

ارتباط اختلال خواب و ابتلا به بیماری های دیگر

اختلالات خواب احتمال ابتلا به سایر بیماری ها را افزایش می دهد. برای مثال اختلال در خواب ریسک بیماری های قلبی را تا چهار برابر افزایش می دهد. زیرا اختلال در خواب موجب اختلال در عملکرد طبیعی بدن می شود و زمینه ای برای بروز بیماری های دیگر فراهم می کند.

چه موقع می گوییم فرد دارای اختلال خواب است؟

اختلال خواب به سه دسته کلی تقسیم می شود: اختلالات ابتدای خواب، اختلالات میانه خواب و اختلالات انتهای خواب.

زمانی که فرد برای به خواب رفتن تقلای زیادی می کند و نگران است که مبادا امشب هم مانند شب های قبل نتواند بخوابد. و شب ها دیر می خوابد و صبح ها دیر بیدار میشود و با احساس خستگی و کلافگی صبح را شروع می کند، دچار اختلالات ابتدای خواب است. و افرادی که در خواب کابوس می بینند، دچار پرش عضلانی می شوند و چندین بار در شب از خواب می پرند. کسانی که بر اثر گرفتگی مسیر تنفسی در خواب خرو پف های زیادی می کنند و با احساس خفگی یا از بلندی صدای خر و پف های خود از خواب می پرند. دچار اختلالت میانه خواب هستند.

سحر خیزی های ناخواسته و بیدار شدن در شرایطی که فرد هنوز مایل به خوابیدن است، از نشانه های اختلالات انتهای خواب است.

اختلالات خواب فقط محدود به کم خوابیدن نیست و پر خوابی و خستگی های دائمی نیز از اختلالت خواب محسوب می شود.

اختلالات در خواب مشکلات روزانه ای نظیر خمیازه کشیدن و کلافگی، تاخیر در انجام کارها و اعتراض دیگران و چرت زدن در طول روز می شود.

این مطلب را نیز بخوانید: کمال گرایی

درمان اختلال خواب بدون مصرف دارو

یکی از راه های درمان بی خوابی، رعایت مواردی است که تحت عنوان بهداشت خواب مرسوم است.

بهداشت خواب به اندازه دارو ها می تواند برای رفع اختلال خواب موثر باشد. به خصوص برای افرادی که دوست ندارند دارو مصرف کنند، که چند مورد در ادامه شرح داده خواهد شد:

اولین گام برای درمان اختلال خواب، منظم کردن روند خواب است، برای منظم شدن روند خواب شبانه بهتر است هر شب راس ساعت مشخصی به تخت خواب رفته و صبح در ساعت مشخص و ثابتی از خواب بیدار شود. در افرادی که می گویند نمی توانند در ساعت مقرر به خواب روند و در تخت تقلا می کنند و امکان تنظیم ساعت خواب وجود ندارد، بهتر است ساعت بیدار شدن را تثبیت کنند. تا بدن پس از چند روز تطبیق پیدا کند.

لازم نیست همیشه برای بی خوابی دارو مصرف شود. خیلی مواقع با تغییر سبک زندگی و بهداشت خواب مشکل اختلال بی خوابی حل می شود.

از مصرف محرک ها به خصوص در غروب و ساعات نزدیک به شب خودداری شود. مانند: کافئین.

مصرف کافئین زیاد در طول روز نیز موجب کاهش کیفیت خواب شبانه می شود.

اتاق خواب باید مخصوص خوابیدن باشد. در آن کتاب و تلویزیون و … نباشد. و برای خوابیدن دارای دمای معتدل و نور مناسب باشد. یعنی به اندازه کافی تاریک باشد.

بدن وقتی وارد اون فضا میشود عادت می کند به خوابیدن و برای خواب آماده می شود.

فاصله زمانی بین تغذیه و خواب رعایت شود، دو الی سه ساعت قبل از خواب وعده ی شام میل شود. تا روند هضم تکمیل شده باشد.

افراد در طول روز به واسطه وسایل ارتباطی مانند تلفن همراه، تبلت ها و… دائما با مقدار زیادی از نور خیره کننده، در تماس هستند. که باعت تغییر در میزان نرمال هورمون ملاتونین در بدن می شود. هورمون ملاتونین در تعیین ساعت زیستی بدن نقش دارد و تغییر در میزان این هورمون باعث اختلال خواب می شود.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره روانشناسی

چطور ی میتوان اختلال خواب را تشخیص داد؟

آزمایش هایی وجود دارد که می توانند به صورت علمی و دقیق اختلال خواب را مورد بررسی قرار دهند. این آزمایش ها عبارتند از :

  • آزمایش چندگانه خواب یا پلی سومنوگرافی: در این آزمایش، میزان اکسیژن، حرکات غیرارادی و امواج مغزی مورد مطالعه قرار می گیرد.
  • نوار مغزی یا الکتروانسفالوگرام: آزمایشی است که عملکرد الکتریکی مغز بیمار مورد بررسی قرار گرفته و هر گونه مشکل وابسته به فعالیت ثبت شده را ثبت و شناسایی می نماید،
  • نقشه مغزی یا QEEG: این روش میتواند میزان امواج خواب در نقاط مختلف مغز را بررسی کند و نشان دهد که مشکل خواب به کمبود امواج خواب در مغز مربوط است یا خیر.
  • آزمایش خون و ژنتیک: با این آزمایش می توان نارکولپسی و دیگر بیماری های زمینه ای را تشخیص داد.

درمان بیخوابی

تغییر در سبک زندگی چگونه می تواند به اختلال خواب کمک کند؟

تغییر و اصلاح سبک زندگی اگر با درمان های طبی همراه باشد، می تواند بر کیفیت خواب شبانه شما تأثیر مطلوبی بگذارد. برای تغییر و اصلاح سبک زندگی می توان به این موارد توجه داشت:

  • استفاده از رژیم گیاهی و غذاهای مفید برای بدن شامل: کاهش مصرف شکر، استفاده از گوشت سفید به جای گوشت های قرمز و …
  • ورزش کردن برای به پایین رساندن سطح اضطراب و تشویش،
  • پیروی از یک برنامه خواب منظم و پایبند ماندن به آن،
  • کم نوشیدن آب قبل از خواب،
  • عدم مصرف کافئین در ساعات پایانی شب،
  • عدم مصرف دخانیات،
  • مصرف غذاهای کروبوهیدراتی قبل از خواب .

برای جلوگیری از اختلال خواب سعی کنید، ساعت بدن خود را تنظیم کنید . به این معنی که در یک زمان معین به خواب رفته و در ساعت مشخصی از بستر جدا شوید. پیروی از چنین سبکی به طور شگفت انگیزی در بهبود بی خوابی شبانه شما تأثیر مطلوبی خواهد گذاشت. این سبک را حتی در ایام تعطیل هفته حفظ کنید تا ساعت بدن شما همواره تنظیم بماند.

برای درمان اختلال خواب به چه پزشکی باید مراجعه کرد؟

سؤال بسیاری از بیمارانی که دچار عارضه اختلال خواب هستند، این است که برای درمان باید به چه پزشکی مراجعه کرد. خوشبختانه متخصصین بسیاری هستند که می توانند درباره اختلال خواب شبانه به شما کنند. شما می توانید برای درمان این عارضه به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید. حتی به صورت تخصصی تر نیز برخی اطباء دارای مدرک فلوشیپ خواب هستند که به صورت حرفه ای به درمان و معالجه این گونه بیماران می پردازند. گفتنی است، برای راحتی و سهولت دستیابی بیماران به این پزشکان متخصص و مجرب، کلینیک هایی دایر شده است که در آن به صورت حرفه ای و اختصاصی به معالجه بیمارانی می پردازند که به اختلال خواب مبتلا هستند. شما می توانید با مراجعه به این متخصصین ریشه و دلایل اصلی این نوع بیماری را کشف کرده و به سیر طبیعی زندگی خود برگردید. این مقاله به همت گروه داناک مشاور تهیه شده و شما جهت مشاوره در انواع زمینه ها می توانید از این تیم حرفه ای یاری جویید.

اضطراب و استرس و بهترین راه های درمان آن

مقابله با اضطراب چطوریه؟

بیایید درست فکر کنیم. به زمان هایی که بیهوده دلهره گرفته بودید فکر کنید و دریابید که نباید همه چیز را تعمیم دهید. به این فکر کنید انتهای این ماجرا چیزی نخواد بود. اضطراب عملکرد شناختی را به صورت منفی تحت تاثیر قرار میدهد مخصوصا عملکرد شناختی تکالیف که اجرای مرکزی حافظهفعال درگیر است مثل برنامه ریزی،حل مساله,انتخاب پاسخ مناسب. به طور کلی حافظه فعال نقش بسیار عمده ای در یادگیری دارد نظریه پرداز هایی مثل ایزنگ و ساراسون و کالو بر این نتیجه هستند که اضطراب باعث تخریب عملکرد میشود مخصوصا وقتی تکالیف در حال اجرا هستند.

آیزنک نظریه کنترل توجه رو مطرح کرد که بگوید اضطراب چگونه عملکرد شناختی رو تخریب نیکند در این نظریه یک مدل سه جزئی از حافظه فعال استفاده شده. سه جزئی حافظه فعال توسط بدلی مطرح شده که شامل ۳ تا زیر سیستم هست عبارنتد از: حلقه واج شناختی ، صحفه ثبت دیداری فضایی،و اجرایی مرکزی. نظریه کنترل توجهی بر این مبناست که کارکرد بازداری ،تغیر کرد و به روز کردن کارکرد های اصلی اجرایی مرکزی است . کارکرد بازداری شامل به کار بردن توجه برای جلوگیری از تداخل محرک یا پاسخ های غیر مرتبط با تکلیف است . کارکرد تغیر کردن شامل استفاده از کنترل توجه برای تغیر دادن انعطاف پذیر توجه تا از اینکه توجه بر محرک مرتبط با تکلیف که در حال حاضر اهمیت دارد متمرکز باقی بماند اطمینان حاصل کند کاررکرد بروز کردن یعنی بروز کردن و باز بینی و باز نمایی های حافظه فعال .

این مطلب را نیز بخوانید: خشم و پرخاشگری

بر اساس این نظریه اضطراب کنترل توجه رو تخریب میکند و از دیگر مبنای این نظریه تمایز بر کارامدی پردازش و اثر بخشی عملکرد است. اثر بخشی عملکرد به کیفیت عملکرد و صلاحیت فردی بر میگردد و اغلب از طریق دقت عملکرد یا تعداد پاسخ های صحیحی از ازمودنی به تکلیف مورد نظر میدهد، ارزیابی میشود.

عوامل استرس

کارامدی پردازش :

رابطه بین اثر بخشی عملکرد و میزان تلاش ذهنی یا مقدار زمان مصرف شده برای انجام تکالیف است در این پژوهش میگوید اضطراب کارامدی پردازش را بیشتر از کارامدی عملکرد تحت تاثیر قرار میدهد یک نوع اضطراب ، اضطراب اجتماعیکه ترس واضطراب محسوس فرد در مورد یک یا چند موقعیت اجتماعی(نویسنده خودش دچار این اضطراب است برای همین رول پلی انجام نداد. مثل مورد مشاهده قرار گرفتن و عمل کردن جلوی دیگران از تحقیر شدن و شرمساری در موقعیا های خلص مثل سخنرانی و… میترسند.

افراد مبتلا تمایل به خود اگاهی و خود انتقادی دارند و رفتار های بازداری غیر ارادی دارند مانند انعطاف نا پذیر بودن دارند خب حالا مبحث اصلی در تکلیف استروپ هم معنادار بودن تاثیر منفی استرس و اضطراب بر عملکرد افراد را تائید کردند.

در این مقاله از روش علی-مقایسه ای است و ابزار گرد اوری اطلاعات : ازمون رنگ کلمه استروپ،مقیاس درجه بندی میزان تلاش ذهنی ، پرسشنامه اجتماعی کانورمقاله ۲اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بر اضطراب و نگرانی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر اختلال اضطراب فراگیر یک اختلال مزمن است که نگرانی مفرط و غیر قابل کنترل مشخص میشود و همراه نشانه های جسمانی است بر خلاف سایر اختلالات اضطرابی اضطرلب فراگیر شامل نگرانی مبهم در غیاب برای اشیا محرک ها و موقعیت های خاص است اضطراب فراگیر اضطراب در اکثر روزها حداقل به مدت ۶ ماه، اختلال در عملکرد اجتماعی و شغلی ، دشواری در کنترل نگرانی ،فراوانی شدت و مدت نگرانی فراتر از از احتمال وقایع تهدیدزا راجرز پیشنهاد میکندشناسایی درمان ها کمک بزرگی به ما میکند.

از نظر روانشناسی بالینی از مشکلات روزمره به راحتی ناراحت میشوند اگر مشکلی در زندگیشان به وجود اید به شدت انرا بزرگ میکنند و درباره پیامد انها به شدت نگران میشوند توجهشون از خود مشکل به نگرانی ها معطوق میشود در نتیجه اضطراب بیشتری را تجربه میکنند.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره روانشناسی

زیانبار ترین حالت این است که این افراد به توانایی های خودشان باور ندارند مخصوصا به کنترل عواطف و احساسات خود بین تمام انواع اضطراب ، اضطراب فراگیر اثر بخشی درمانی کمتری نسبت به بقیه انواع اختلال های اضطراب است درمان اختلال اضطراب فراگیر به دو طبقه کلی تقسیم میشود.

درمان های دارویی و درمان های روانشناختی شکلها مختلفی از درمان روانشناختی وجود دارد مثل شناختی – رفتاری،رفتاری-فراشناختی در شناختی -رفتاری به بیمار کمک میشود الگوی فکر های تحریف شده و رفتار های ناکار امد خود را شناسایی کنند و تصحیح کنند به انها تکلیف داده میشود برای تصحیح این رفتار ها
تحقیقات انجام شده نشان بر ان است که فقط ۵۰ درصد بیماران اختلال اضطراب فراگیر با این روش درمانی بهبود یافته اند.

روش تحقیق : ازمون و پس ازمون

ابزار های استفاده شده برشنامه نگرانی ایالت پنسلوانیا . پرشنامه اضطراب صفت-حالت ،مصاحبه بالینی یافته :درمان شناختی -رفتاری به طور معنی داری باعث کاهش اضطراب میشود.

مقاله ۳ :مقایسه صفات شخصیت ، اضطراب صفت ،حالت اضطراب وجودی در بیماران مبتلا به اختلالاضطراب فراگیر و افراد عادی طبق تحقیقات ۲۵ درصد مراجعه به کلینیک های اختلالات اضطراب، اختلالات اضطراب فراگیر است.

در پژوهش ها نشان داده شده ۳۰ درصد علت اخلال لضطراب فراگیر توارث است و صفاتی مانند عصبیت کلی،افسردگی،کم تحمل در برابر نا امیدی و احساس بازداشته شدند احتمال ابتلا به این اختلال را افزایش میدهد.

این مطلب را نیز بخوانید: درمان افسردگی

بلشفیلد و همکاران بر این عقیده اند بعضی افراد با انواع خاصی از شخصیت بیشتر مستعدند کسانی که روابط نزدیک که ارضا کننده نبوده احساس امنیت کمتری کنند و در معرض بیشتری برای ابتلا به اختلال اضطراب فراگیر دارند.

فریبورگ و همکاران بر این معتقدند نوع خاص شخصیت و برخی اختلالات شخصیتی بیشتر مستعد هستند برای نمونه مثلا بین اختلالت شخصیت ، اختلال شخصیت مرزی میتوانند به اختلال اضطراب فراگیر هم مبتلا بشوند تحقیقات روی بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر نشان داد روان آزردگی و کنترل احساسات درک شده هردو پیش بینی کننده اختلال اضطراب فراگیر بوده اند.

طبق تحقیقات بننو و براندس صفات شخصیتی روان آزردگی بالا ، برون گرایی پایین، و صفات شخصیت خوشهc علایم خطری برای ابتلای افراد به اختلالات اضطرابی است.

دلایل استرس و اضطراب

کیوپرز و همکاران : بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر از صفات شخصیت به صورت افراطی بر خوردارند. طرح پژوهش: علی ،مقایسه ای

ابزار: پرسشنامه شخصیتی نئو،سیاه ی اضطراب جالت-صفت اشپیل برگر،مقیاس اضطراب وجودی گود
نتیجه:مقیاس برون گرایی اضطراب پایین ، روان آزردگی اضطراب بالا،وظیفه شناسی اضطراب را بیشتر میکند به طور کلی میتوان گفت افراد مبتلا به اختلال فراگیر ناتوانی در تنظیم هیجان و عدم کنترل و درک مناسب احساسات در موقعیت های مختلف دارند.

این مطلب را نیز بخوانید: ناسازگاری کودک

اضطراب به معنای لغوی و روانشناختی یعنی ، لرزیدن، تپیدن،تپش قلب پریشان‌حال شدن، به هم واکوفتن، آشفته شدن، بی‌تابی، ناآرامی است؛ این‌ها کلماتی هستند که در زندگی روزمرّه، برای توصیف حالات، احساسات و هیجانات می‌شوند. به‌طور مثال: هنگام سخنرانی در برابر جمع، هنگام امتحان، به خاطر مشکلات مالی، به دلیل تاُخیر سر یک قرار و ….

اضطراب هنگامی در فرد بروز می‌کند که شرایط استرس‌زا در زندگی او بیش از حد طولانی شود یا به‌طور مکرّر رخ دهد، همچنین اگر دستگاه عصبی بدن نتواند به مرحله مقاومت تنیدگی پایان دهد و بدن برای مدّتی طولانی همچنان بسیج باقی بماند، در این صورت بدن فرسوده و در برابر بیماری‌های جسمی و روانی (مانند اضطراب) آسیب‌ پذیرند.

تاثیراسترس بر بدن و زندگی

استرس در لغت به معنی تنش و تحت فشار بودن است. استرس زیاد باعث می شود تاثیرات منفی زیادی روی بدن بواسطه استرس و اضطراب گذاشته شود. در زیر به چند مورد از تاثیرات منفی استرس و اضطراب بر روی بدن و زندگی اشاره شده است:

  • کاهش سطح ایمنی بدن و بیماری
  • کاهش کارایی و عملکرد صحیح اعضای بدن
  • کاهش کارایی ذهن و حافظه
  • عدم تعادل احساسات
  • کاهش اعتماد به نفس و بروز اختلال در روابط اجتماعی
  • گرفتگی عضلات
  • تیک های عصبی
  • خرابی پوست، ریزش مو، کاهش و یا افزایش کاذب اشتها
  • اختلال در خواب و اشتها
  • تاثیر منفی بر روی تناسب اندام
  • بروز سردرهای مزمن، سرگیجه و حالت تهوع
  • عملکرد نامناسب قلب، کلیه، ریه، روده و بسیاری از اعضای بدن
  • و……

از بهترین راهکارها برای درمان و مقابله با استرس

روشهای زیادی در علم روانشناسی برای مقابله با استرس و اضطراب وجود دارند که بواسطه آنها می توان استرس و اضطراب را از بین برد.

این مطلب را نیز بخوانید: اهمیت موضوع رازداری در روانشناسی

اما با توجه به تجربیاتی که در طول سالها فعالیت بدست آمده تکنیک ریلکسیشن یا روش آرامش بخشی بهترین روش برای از بین بردن استرس و اضطراب است. استفاده از این روش و به طبع آن رسیدن به حالت آرامش مزایای بسیاری دارد که بخشی از آنها عبارتند از:

  • از بین رفتن تپش قلب و برقراری ریتم منظم در تپش قلب
  • کاهش فشار خون و یا تعدیل فشار خون
  • عمیق و طولانی شدن دم و بازدم در تنفس
  • حفظ سطح و میزان قند خون بدن
  • کاهش تولید و فعالیت هورمون های استرس زا
  • بهبود وضعیت خون رسانی بدن به تمامی اعضا
  • کاهش تنش های عضلانی و تیک های عصبی
  • بهبود سطح تمرکز و خلق و خوی
  • بهبود کیفیت خواب و آرامش در آن
  • کاهش قابل توجه خشم و خستگی
  • افزایش اعتماد به نفس و سطح ایمنی بدن

درمان استرس و اضطراب با راهکارهای عادی

یکسری راهکارهای کلی و عمومی وجود دارند که در درمان استرس می توان از آنها استفاده کرد. اما ضعف و مشکلی که در این روشها وجود دارد این است که بصورت عمومی بوده و بصورت تخصصی برای فرد ارائه نشده است. همین موضوع باعث می شود نتیجه کار آنچنان مطلوب نباشد.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره مهارتهای زندگی

البته در مواقعی نیز بسیار موثر و کارساز است. در زیر به راهکارهای عادی و عمومی در ارتباط با درمان اضطراب و استرس اشاره شده است:

  • تا حد امکان از عوامل استرس زا و تشدید کننده آن دوری کنید.
  • ورزش کنید تا انرژی های منفی از بدنتان خارج شود.
  • سعی کنید همواره از تمرین های تنفس عمیق استفاده کنید.
  • اطلاعات خود را در زمینه های دلهره اور زیاد کنید.
  • از راه حل های مقابله با استرس مسییله مدار استفاده کنید.
  • دعا و عبادت کرده و خود را به خدا نزدیکتر کنید.
  • مدیریت زمان داشته باشید و خود را مشغول کنید.
  • تغذیه سالم داشته و از مصرف مشروبات الکی و دخانیات خودداری نمایید.
  • تفریح کردن را در برنامه خود وارد کنید.
  • با افرادی معاشرت کنید که از آرامش برخوردارند.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره ازدواج

.استفاده از غذاهای متنوع و حاوی انواع مواد لازم به میزان متعادل در حفظ سلامت بدن نقش اساسی دارد

– فعالیت بدنی به‌طور منظم : ورزش کردن به خصوص به‌طور منظم یکی از راه‌های پیشگیری و درمان اضطراب است. پیاده‌روی تند و سریع به مدت ۴۰ دقیقه علاوه برآن ، ورزش کردن باعث بالا رفتن کارایی دستگاه تنفسی و گردش خون، حفظ تعادل وزن و شادابی فرد می‌شود. ورزش‌هایی نیز چون یوگا باعث افزایش آرامش می‌شوند و در جلوگیری از اضطراب بسیار مفیدند.

– افزایش اعتماد به نفس : اعتماد به نفس بالا باعث می‌شود تا بدن بتواند از حداکثر از نیروی خود برای مقابله با استرس استفاده کند.

– عدم گوشه نشینی و اجتماعی بودن : هنگامی که افراد دچار فشار روانی می‌شوند، به‌طور غریزی از صحنه عمل و اجتماع کنار کشیده و به گوشه‌ای پناه می‌برند، در حالی که گوشه‌گیری باعث تشدید استرس می‌شود. ارتباط با افراد و دوستان، به خصوص کودکان که می‌توانند فرد را به خنده وادارند، باعث از یاد رفتن نگرانی حتی برای مدتی کوتاه می‌شود.

– حمایت اجتماعی : وجود حمایت اجتماعی در زندگی هر فرد باعث می‌شود تا او در مقابل بحران‌های زندگی برای دفاع از خود سپری داشته باشد که به آن تکیه کند. حمایت اجتماعی، احساس امنیت و اعتماد به نفس را افزایش می‌دهد و فرد را در مقابل استرس و فشار روانی مقاوم تر می‌سازد.

– اندیشیدن به زمان حال : اندیشیدن به زمان حال و کنار گذاشتن رؤیاها و آرزوها برای موقعیت‌های مناسب تر آرامش ذهنی را افزایش می‌دهد. همچنین مشغول کردن ذهن به کاری که در حال انجام است و فکر نکردن به زمینه‌های اضطراب‌زای آن بسیار مؤثر است.

– کسب اطلاعات در مورد شرایط تنش زا : بی اطلاعی از موقعیت فشارآور باعث استرس و اضطراب بیشتری در افراد می‌شود. کسب آگاهی و اطلاع از شرایط و مواردی فرد که با آن‌ها مواجه خواهد شد سبب می‌شود که کمتر دچار نگرانی و دلواپسی شود. به‌طور مثال در جریان گذاشتن بیماران از نحوه عمل و دردهای پس از آن باعث می‌شود تا آنان کمتر دچار اضطراب شوند.

– خندیدن : خنده از سالمترین راه‌های جلوگیری از فشار روانی است. به هنگام خنده هورمونی ضد درد (که باعث احساس خوشی و سلامتی در شخص می‌شود) در مغز آزاد می‌شود و میزان هورمونهای استرس زا در خون پایین می‌آید.

– ابراز هیجان بر روی کاغذ : نوشتن ساده هیجانات و احساسات بر روی کاغذ موجب تسکین فشارهای روانی ناشی از رویدادهایی چون از دست دادن شغل، مشکلات خانوادگی و … می‌شود.

مثبت اندیش باشید.ذهن خوانی نکنید.چیش داوری نکنید.درباره آنچه شما را می آزاردبا یک هم راز صحبت کنید.کسی که انرژی مثبت بدهد و از بار استرس شما بکاهد.انجام بعضی حرکات کششی و نرمشی باعث میشود از استرس شما بکاهد.حتما و حتما ساعاتی را به خود اختصاص دهیدو آن کاری را انجام دهید که مایه لذت شماست.

درمان اضطراب

اگر هیچ کدام از توصیه ها فایده نکرد و همچنان مشکل اضطراب زیادی داشتینباید چی کارکنید؟آ یا تا بحال به روانشناس مراجعه کرده اید؟

این مطلب را نیز بخوانید: اختلال خواب

برای درمان اضطراب به چه کسی مراجعه کنیم؟

آیا شما از ان سری افرادی هستین که برای رفع استرس فط به ددوست یا مشورت با خانواده یا شاید به راه های اشتباه برای پیش بین آینده (فالگیر)مراجعه کنید؟در هر صورت واقعیت و تجربیات و پژوهش ها نشان داده که هیچکدام از اینها سودمند نخواهد بود.برای هر کاری باید به متخصص آن مراجعه کرد.البته خوشبختانه در سال های اخیر باتوجه به رشد فرهنگی افراد جامعه رفتن پیش مشاور و روانشناس متخصص خیلی مورد توجه قرار گرفته و نتایج خوبی گرفته شده است.برای درمان اضطراب ابتدا روانشناس منبع و ریشه را جستجو می کند.و با گرفتن شرح حال از کودکی و دوران رشد بعد از یکی دوجلسه تشخیص خود را کامل و اقدام به درمان اضطراب مراجع میکند.

ابته رویکرد ها در روان شناسی مختلف هستند مثلا یک متخصص روان نشناسی برای درمان اضطراب از روش شناختی رفتاری یا سی بی تی استفاده میکند و یکی از روش روانکاوی ویا از روش های دیگر.در هر صورت روش علمی یک متخصص روانشناسی به شما کمک میکند که به اضطراب خود غلبه کنید.گرچه اضطراب برای همه ممکنه باشه ولی مهم مدیریت و کنترل آن هست.گاهی اضطراب با مشکلات دیگری مثل افسردگی و یا وسواس همراه می شود.که برای درمان انها اگر خیلی شدید باشند کمک از روان پزشک همراه روانشناس لازم میشود.برای تست درجه افسردگی خود میتوانید به انجام تست افسردگی بک در همین سایت داناک مشاور مراجعه کرده و با گذاشتن 5 دقیقه وقت درجه افسردگی خود را بسنجید.

این مطلب را نیز بخوانید: مشاوره با موبایل

برای درمان اضطراب با استفاده از روش‌ درمان شناختی رفتاری می‌توان به مشاوران و روانشناسان متخصص در این زمینه مراجعه کرد. اما برای درمان دارویی اضطراب با توجه به اینکه روانشناسان اجازه تجویز دارو ندارند، باید به نزد روانپزشک متخصص مراجعه شود. توجه داشته باشید که هر یک از این افراد باید تخصص خود را در زمینه درمان اضطراب داشته باشند تا بتوانند در مسیر درمان این اختلال به شما کمک کنند. مشاوران ما در مرکز روانشناسی داناک به مدیریت دکتر مارال حقیقی کرمانشاهی دکترای روانشناسی عمومی مراجعه کنید.

مشاوران مرکز داناک هر کدام با اخذ مدارک خاص خود در زمینه های مختلف ازدواج و افسردگی و اضطراب و همچنین مشاوره های خیانت و طلاق و درمان های فردی وسواس و اختلالات در تفکر و اعتیاد و مشکلات زناشویی با مشاوره های تخصصی خود بصورت تلفنی یا بصورت حضوری در تهران واقع در بلوار جلال آل احمد بین ارش مهر وپاتریس پلاک 36 طبقه اول به شما کمک کنند.

حل مشکل

حل مشکل
برای حل مشکل در زندگی روزمره چه کنیم؟
همه ما در زندگی احتیاج داریم که برای حل مشکل کاری بکنیم.
حل مشکل جزیی از زندگی بشر هست.نکته مهم این هست که یاد بگیریم چگونه مشکل موجود در هر زمان را حل کنیم یا باآن کنار بیاییم.ابتدا در حل مشکل باید مساله موجود را بشنلسیم و تشخیص اصلی مساله راانجام بدیم .در حقیقت ریشه مشکل را پیدا کنیم.بعد ار تشخیص راه حل مشکل رااز چند راه پیدا کنیم و بنویسیم.بعد شروع به اقدام حل مشکل کنیم.البته اول یکی از اون راه هایی که به نظمون بهترین هست انتخاب کرده وبعد برنامه ریزی برای حل مشکل میکنیم. اگر به جواب مطلوب نرسیدیم راه حل بعدی را شروع میکنیم.باز هم اگر حل مشکل نشد راه حل های بعدی را انتخاب واقدام میکنیم.تا جایی این کار را انجام میدیم تا به رضایت برسیم.
حل مشکل در تمام زندگی به ما کمک می کند تا در برابر مشکلات زندگی باستیم.
اگر این شیوه را در کل زندگی پیاده کنیم کم کم به یک انسان موفق و مستقل تبدبل میشویم.انسان مستقل در درون خود احساس مثبت و ارزشمندی خواهد داشت.و برای جامعه و اطرافین نیز مفید واقع می شود.وبعد بیاییم به فرزندانمان نیز حل مشلکل را یاد بدیم که کم کم خودشان از پس مشکلات خود برآمده و تبدیل به انسان هایی با استقلال در زندگی شخصی خود شوند.
حل مشکل نه تنها باعث استقلال شخصی و اجتماعی خود افراد می شود بلکه از خیلی معضلات جامعه که در اثر بی توجهی به این مهم بوده می شود.بعنوان مثال در مشکل اعتیاد پژوهش ها نشان داده که افراد با توانایی حل مساله در زندگی کمتر به سمت اعتیاد خواهند رفت پون معمولا ریشه معضل اعتیاد از شکست در برابر مشکلات کار و زندگی و پناه بردن به دام مواد برای اجتناب از حل مشکل در زندگی بوجود امده است.

کمال گرایی

کمال گرایی به چه معنی است؟یی

کمال گرایی خوبه یا بد؟تعریف های زیادی برای کمال گرایی شده است.از نظر کلی کمال گرایی یعنی وضع انتظارهای بالا برای خود یا دیگران.دو نوع کمال گرایی داریم.یکی مثبت و یکی منفی.کمال گرایی مثبت یعنی درنظر گرفتن خواسته یا هدف واقعی .که فرد با در نظر گرفتن شرایط خود و دیگران خواست منطقی دارد.وبرای رسیدن به مطلوب بدون تشویش و با درایت عمل می کند.در کمال گرایی مثبت فرد حس آرامش و خوبی در طی رسیدن به مطلوب دارد.از زندگی در تمام ابعاد به اندازه کافی استفاده کرده و لذت می برد.هدف ها واستاندارد های قابل انعطاف برای خود دارد.ضمن اینکه تاش می کند ولی با حس مثبت به زندگی و اطراف مینگرد. در کمال گرایی مثبت رضایت از زندگی دیده می شود حتی اگر به هدف مطلوب نتواند برسد.سلامت روان خوبی دارد.سلامت جسمی بالایی دارد.واطرافیان اورا به عنوان فردی مثبت قلمداد می کنند.در زندگی برنامه ریزی دارد.وکلا مدیریت هیجان و استر س دارد.اما در کمال گرایی منفی فرد توقعات نابجا از خود و دیگران دارد.حس خوبو آرامی ندارد.بیشتر اشتغال به افکار ترس و منفی دارد.تا حتی از دیگران متوقع وواز خود هم ناراضی است.اهداف بلند پروازانه و در حد بیشتر از توانایی خود و دیگران دارد.معمولا در روابط مستبد و از دیگران ناراضی است.استرس زیادی تجربه می کند.و در بعضی کمال گراهای منفی ناتمامی کارها در رسیدن به هدف دیده می شود.از این شاخه به شاخه دیگر می رود.از زندگی راضی نیست.حتی موقعی که به آرزویش می رسد.معمولا چند کار هم زمان میخواهد انجام دهد.وقتی از عهده اتمام بر نم آید دچار سرخوردگی و افسردگی می شود.در کمال گرایی منفی معمولا سلامت روان پایین است.فرد ممکن است سخت کوش باشد ولی لزوما به اهداف کامل خود نمی رسد.اکثرا سلامت جسمی هم ندارند.در بین راه به خاطر هم زمانی چندین کار خسته می شود.با دیگران اغلب ارتباط خوبی ندارند.وبه طور کلی بیشتر به خود آسیب می زنند.

مشاوره پیش از ازدواج

 

  • مشاوره پیش از ازدواج

  • آیا مشاوره پیش از ازدواج مفید است؟
  • اول باید بدانیم که مشاوره پیش از ازدواج چیست؟
  • مشاوره روانشناسی حداقل کاری که میکند شمارا برای داشتن زندگی بهترآماده می کند.
  • مشاور خوب میتواند راهنمای خوبی برای آگاهی دادن باخصوصیات همسر آینده شماباشد.
  • مشاوره روانشاسی پیش از ازدواج برای جذب دونفر به همدیگر ملاک هایی طبقه بندی کرده.
  • انواع جذابیت:
  • .1جذابیت ظاهری

    .2جذابیت شخصیتی

    .3جذابیت موقعیت اجتماعی

    .4جذابیت ناشی از شباهت

    .5جذابیت ناشی از تفاوتها و تضادها

  • اولین عنصر محرک برای آشنایی

.جذابیت ظاهری بیشترین تاثیر غیر منطقی را بر اکثریت افراد دارد و یکی از مهمترین شاخصه هایی است که بر تعداد خواستگاران یک دختر می افزاید.

  • جذابیت ظاهری برای مردان مهمتر است در حالی که برای زنان دورنمای مالی و قدرت کسب و کار مهمتره
  • به نظر می رسد زنان هم مانند مردان به جذابیت ظاهری مرد هم به عنوان یک امر مطلوب و هم به عنوان یک نماد از موقعیت اجتماعی توجه دارند، اما ترجیح می دهند آن را پنهان کنند.
  • همسر جذاب برای مردانی مهمتره که برای آنها نگاه دیگران و موقعیت اجتماعی مهمتره
  • جذابیت ظاهری فوق العاده در عین مزیت بودن می تواند یک نقطه ضعف باشد: افراد فوق العاده جذاب با پیشنهادهای اغواگرانه محاصره و به ستوه می آیند
  • ظاهر جذاب لزوما به رضایت زناشویی بیشتر و یا زندگی شادتر رهنمون نمی شود.
  • دومین عنصر جذابیت شخصیتی
  • ویژگیهای مهم برای هر دو جنس:
  • فهیم – مهربان – با هوش – قدرت کسب و کار – صداقت – وفاداری – حساسیت – خونگرمی – خلق و خو – صبوری- متانت و وقار
  • اولویتهای مردان برای آشنایی جذابیت ظاهری و لی برای خانم ها مخلوطی از ویژگی های ظاهری و شخصیتی است.
  • « یک شخصیت قوی در حال شکل گیری» یا « بالقوه موفق» برای خانمها جذاب است.
  • بامشاوره روانشناسی میتوان به شناخت خوبی قبل ازدواج رسید.
  • مشاورین روانشناس داناک مشاوردر خدمت شما عزیزان هستند.